سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:
بیت سوم: به قدری گریه کردیم که هر کس بر اشک ِ ما برگذشت و آن را روان (جاری) دید گفت این دیگر کدام جوی است!
بیت پنجم: در تعجبم که با این که چشم ِ من دم به دم در حال ِ شست و شو است و اشک از آن روان است، چطور است که نقش ِ خیال ِ او از دیده ی من پاک نشده است!
بیت ششم: هنوز هیچی نشده (و هنوز من حرفی نزده) زلف ِ تو دل ِ آدم را می شکند. چه کسی جرئت دارد با زلف ِ دلکش ِ تو حرف هم بزند!
بیت آخر: حافظ! می دانم که حال ِ پریشان ِ تو بد است (حالت خوب نیست!) اما این که بر زلف ِ یار پریشان باشی برایت خوب است! (طعنه ای که امروزی ها هم به کار می برند! «یه ذره راه بری تا فلان جا» «یه ذره سختی بکشی» «یه ذره به هنّ و هن بیفتی» برات خوبه!)
محمد مرادی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴۴:
در بیت ماقبل آخر شاید بتوان گفت واژه ی غماز ایهام تناسب دارد.معنای اولیه ای که در ذهن می رسد کرشمه و ناز است که با مو تناسب دارد ولی دقت که شود می فهمیم که غماز در این جا به معنی سخن چین است.یعنی این که موی سیاه عامل افشاگر بدی هاست .در ضمن بیت اسلوب معادله هم دارد
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
در باره ی بیت اول عرض دیگری اضافه کنم: در مصراع دوم «که هر چه بر سر ِ ما می رود» در زبان ِ امروزی «که هر چه بر سر ِ ما می آید» معنی می دهد! معنی مصراع: که هر چه به سر ما می آید به اراده ی او است.
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:
بیت پنجم: یاران! محض رضای خدا بگویید که من این دل ِ مجروح ام را چه کار کنم؟ مرهم ِ زخم ِ من نزد ِ دلبرم است و او نیز عازم سفر است.
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
بیت اول: ارادت مصراع اول به معنی علاقه و ارادت (مرید بودن) است و ارادت مصراع دوم به معنی اراده و خواسته و دستور است.
بیت هفتم: زبانی که سخن می گوید در وصف شوق نالان است و قادر به بیان نیست. دیگر چه انتظاری از کلک (قلم) ِ بریده زبان داریم؟ می دانیم که قلم (مَشقَت) را برای نوشتن (در خوشنویسی) قَط می زنند. (قطع می کنند). اشاره به «بریده زبان» به گمانم اشاره به این موضوع دارد.
بیت آخر: حافظ امروز و دیروز نیست که در آتش ِ هوس می سوزد. او از روز ِ ازل داغدار است. مثل ِ لاله ی خودرو (شقایق ِ وحشی) که با سیاهی (داغ) در دلش می شکفد.
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:
بیت ِ چهارم: آن خال ِ مشکین که بر آن صورت ِ گندمگون است، با خود راز ِ آن دانه (گندم) ای را با خود دارد که باعث شد که آدم (حضرت آدم) فریب بخورد.
مهناز ، س در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
انوش جان
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
گویا منظورش این باشد که اگر زن به فرمان مردش نیست
همان بهتر که مرد بی عرضه مانند زنها شلوار زنانه بپوشد
سراول = شلوار
کحلی = سرمه ای
چشمم آن دم که سراویل به پایم نبود
به ره پاچه ٔ تنبان نگران خواهد بود.
مانا باشی
علی صداقت در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲:
دوست گمنامی بر من خورده گرفت که مستغرغ نه مستغرق درست گفت ولی بالله خود نیک شاهدی است بر این که در خمار این دو مست، سعدی و شجریان، الفبا که سهل است خود نیز فراموش می شوم.
علی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۵:
طبق دکلمه اقی احمد شاملو اینچنین است
بیت اول/دزدیده چون جان...
بیت دوم/وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
بیت پنجم/خوشحال و خندان اندر ا ...
بیت دوازدهم/جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر سقلی جدا...
تشخیص درستی یا نادرستی به عهده شما دوستان
حاج علی محمد در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:
به نظرمن حافظ شیرازدراین غزل خودولی غائب ارواحنالتراب مقدمه الفباء تصویرکرده است باتوجه به روایاتی که دروصف آن جناب آمده است که سیمای گندم گون دارد وخالی برآن چهره پرفروغ هموست که جان اولیاءدرفراغش به لب آمده ودم مسیحائی اورامی طلبند خانم سلیمان بااوست دم عیسی بااوست عصای موسی بااوست وحافظ معتقدبه اوست جان عالمی فدای قدمهایش
حاج علی محمد در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
عرض میکنم عشق یک حقیقت واحداست والبته مراتبی داردکه بالاترین مرتبه آن ذات باری تعالی است ومرتبه پایین آن عشق های زمینی وبایدگفت عشق های زمینی درواقع رهگذری است برای رسیدن و پی بردن به عشق والاوآسمانی البته به شرط اینکه درآین مرحله متوقف نشود
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:
بیت هفتم: ای کسی که می خواهی نشانه های عشق را از دفتر عقل یاد بگیری؛ می ترسم نتوانی این نکته را به درستی درک کنی.
«به تحقیق» یعنی «به درستی» اینجا تحقیق معنی پژوهش نیست.
کعبه در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۰:
عاشق این بیتم
چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم
شکر وشیزینی و خنده اصلی ترین متاع مولانا هست که به جهانیان عرضه داشته است
انوش در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
از اساتید محترم خواهش میکنم بفرمایند( سراویل کحلیش در مرد پوش ) یعنی چه ؟
عبدالله قاسمی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱:
ضمنا برخی از ابیات این غزل زیبا توسط استاد ایرج خواجه امیری در برنامه برگ سبز شماره 173 در مایه دشتی خوانده شده
عبدالله قاسمی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۱:
سلام
فکر کنم بیت پنجم به این صورت درست باشه:
چون راز برون نفتدم از پرده که هر چند
گویند مرا گریه نگه دار ندارم
Hossein Amir در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » ترکیبات » ناصر الملک:
با درود. بیت سوم دو کلمه ی نخستین افتاده و بدین شکل می باشد:
لیک ما گفتیم کاین مرد جبان
پشت استقلال را خواهد شکست
غلامعلی حامدبرقی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۳:
با عرض سلام به نظرم کلمه وی اشتباهاً روی چاپ شده است :
دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد
سندان بود آن دل که در او یار نگنجد
علی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۸ - حکایت:
یکی فتنه دید از طرف بر شکست. یعنی چی؟
سهیل قاسمی در ۹ سال قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰: