گنجور

حاشیه‌ها

مسعود در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

بیت ماقبل آخر نسیم شمال درست نیست؟
چرا این غزل در حافظ نامه ی آقای خرمشاهی نیامده؟

مسعود در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

در بیت دوم "به خاک راه نشاندن" ایهام لطیفی دارد. بینوا کردن حافظ و در زمین فرو کردن سرو و همچنین بینوا کردن سرو از رشک قامت یار.

احسان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:

سلام به تمامی دوستان عزیزم نظرات شما را خواندم به نظرم باید از قضاوت کردن پرهیز کرد برای رسیدن به معنی اصلی و دریافت این موضوع که خداوند در همه چیز وجود دارد چه چیزهای خوب و چه چیزهای بد خداوند همه چیز است. جهان در درون ماست و ما زمانی با جهان یکی می شویم که همه چیز باشیم هم خوب و هم بد. دلیل این تضادها همین است و اگر ما با تمام وجود این تضادها را حس نکنیم و نپذیریم چگونه می توانیم آزاد باشیم تا زمانی که کافر بودن و مومن بودن را درک و حس نکنیم چگونه می توانیم انتخاب کنیم.
تا مدرسه و مناره ویران نشود
اسباب قلندری بسامان نشود
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بنده ی حق به حق مسلمان نشود
بنظرم در داستان ما در تمام نقش ها حضور داریم و به محض آنکه بپذیریم قضاوت ما خاموش می شود و با خداوند ملاقات می کنیم.

عبدالله قاسمی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

سلام
در دیوان فروغی تصحیح مهدی افشار، این اختلافات دیده می شود:
یک جرعه آن مست کند هردو جهان را
آه سحر و طاقت مردانه ام امشب
از من بگریزید که می خورده ام امروز

عبدالله قاسمی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

برگ سبز برنامه شماره 184 (سه گاه)
با صدای استاد اکبر گلپایگانی

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۲:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک
گذاشتم.
جمع این رباعی:11693

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان:

به تک با کاف نه بتگ
تک به معنای تند و تیز دویدن
به تک در پیش گوسفندی دوان
یعنی تند به دنبال گوسفندی میدویده

Re در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

سلام خدمت همه دوستان
درمورد قافیه بیت اول بسیاری از افراد ایراد میگیرند. باید خدمت شما عرض کنم که جناب دکتر محمد استعلامی در کتاب (درس حافظ) توضیح داده اند که مصراع دوم به لهجه شیرازی باید خوانده شود که معمولا [تا به کجا] را باهم میخوانند و حرف ب را به صورت ساکن تلفظ میکنند که در این صورت قافیه کاملا صحیح است.
ضمنا استفاده از لهجه در شعر فقط کار حافظ نبوده بلکه در آثار دیگر شاعران هم وجود دارد

امیر نیک سرشت در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۳:

باسلام.برای پاسخ به حاشیه اول باید گفت که: در تمامی منابع شکل صحیح مصراع مذکور،همان"بد" است.و نمیشود بخاطر اعمال سلیقه در فهم بهتر،واژه ای را جایگزین کرد.از جهت معنی هم "دانش سپری محافظ برای وجود توست از همه ی بدی ها."
در پاسخ حاشیه ی بعدی نیز اینکه:در زمان قدیم واژه های بسیاری بودند که معنی عامتری را ایراد میکردند.آدم نیز از اینجمله است

مهدی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:

شعری بسیار زیبا مخصوصا بیت هشتم

مجمد جواد نیک آیین در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:

با سلام (راجب به شعر جناب آقای ضیافتی )
در ابتدای بیت هفتم، "مصحف" به شعر سکته داده اگر "انجیلمو ، زبورمو ، تورات جملگی" وزن شعر درست میشود
و در ابتای بیت دوازدهم "گر دین حق شود احیا" شعر از وزن خارج میشود و اگر بصورت "گر دین مصطفی شود احیا به خون من" وزن شعر درست میشود
با تشکر از شما

داود در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:

از چاله در آمدیم و در چاه شدیم.

سالار فرحزادی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

توضیح ابیات:
سودا=عشق، هَوَس، اشتیاق.
مجنون= جنون زده و دیوانه.
جیحون=رودخانه.
قُلزُم=دریا.
هامون=خُشکی.
نهنگِ بَحرفرسا=نهنگِ نابود کننده بحر.
این تبدیل‌ها=بَدَل شدنِ چیزی به چیز دیگر.
این تبدیل‌ها=تبدیل شدنِ دل به دوزخ، چشم به جیحون، دریا به خُشکی و ...
بی چون=خداوند.
دهان بندی=سکوت.
دریا=خداوند و انسان قطره.
افیون=مستی.

امران در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

در آخر بیت14 به جای ب"ی وفاست" به نر "بی ضیاست "درست باشد

میثم در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند
این بیت حضرت حافظ من رو یاد دکتر سروش میندازه، خدا حفظشون کنه.

مهرداد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

درود بیکران
نخست باید ساقی یار همیشگی بیاید سپس شراب دهد ما در دستور زبان چندین حذف داریم که یکی از حذف ها حذف یکی از افعال است که ارزش پایین تری نسبت به فعل دیگر دارد . آمدن نسبت به دادن ِ چون می حافظ دو نمونه است یکی آن که ساقی برایش می آورد و دیگر آنکه در خانه دارد (سر خوش آمد یار و جامی در کنار طاق بود ) پس آمدن او شرط نخست است تا او نیاید می در مجلس به گردش نمیاید.
بنابر این ای ساقی بیا و آن میی که با خود داری که دارای حسن حال خوش آوردن است را به من ده .

سید حبیب در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۸ - قصهٔ اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان:

سلام و درود بر تمامی اهل ادب.
روز بزرگداشت مولانا بود و گذشت.
ولی کاش مردمان , میفهمیدند, مولانا را.
براستی که اشعار ایشان میتواند هر انسانی را در همه حال رو به سوی کمال راهنما باشد.
در تمامی امور دنیوی و مادی و معنوی میتوان از ایشان آموخت.
کاش هر روز روز مولانا بود.
برقرار باشید.

پوری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

جسارتا عرض شود شعر عرفانی رو کسی تفسیر میکنه که هم از ادب و ادبیات بهره مند باشه و هم دستی گرم بر آتش عرفان داشته باشه در غیر این صورت فقط از اهنگ شعر لذت میبره .
و عرفای بزرگ کشورش رو در چند خط در نوشتار حاشیه به زیر تیغ ه قدرنشناسی نمیبره . چنانکه پیداست در اشعار جناب مولانا هم چون جناب حافظ بسیار تشبیه عشقبازی و می خواری هست اما بخاطر اثرهای چون فیه مافیه و مثنوی معنوی کسی به جناب مولانا که در دیوان شمس مداوم دم از می و میخوارگی میزنه از این تهمتهای ناروا نمیزنه ولیکن جناب حافظ و حکیم عمر خیام همیشه انگشتنمای نا دانستگی های ما بودن . امیدوارم من و شما و همه روزی به درک کتب عرفانی و مذهبی برسیم و درباره انچه نمیدانیم نظرات قطعی ندیم یا لااقل به بررسی و بحث بپردازیم نه اینکه توهین کنیم . من از همه بزرگواران عذر میخوام اگر بی ادبی از این حقیر سر زد شما به بزرگی خودتون منو ببخشید

فرهاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۱:

"گه قصه او" درست می‌باشد.

پوری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

احتمالا این بیت جز ابیاتی هستش که سالها پیش موقع تالیف معنای واقعی اون رو درک نکردند به همین دلیل یک مصرع از خودشون جای شعر حافظ گذاشتن از ترس اینکه مبادا کسی به حافظ بگه کافر اما غافل از اینکه این بیت عند عشق رو میرسونه ولی بدلیل اینکه درک این بیت نیاز به دانستن عرفان هم داره و فقط با نگاه ادبی نمیشه اون رو دریافت به چنین اشتباهی منجر شده . جناب حافظ در این بیت مشخصا میفرماید پدرم در حالی که روضه رضوان رو در دست داشت اونو به گندم فروخت پس من ناخلف هستم که اونو به جو نفروشم . هدف حافظ وصال یار (حق) هست . نه رسیدن به بهشت چون زمانی بهشت در کف پدر بود اما برای رسیدن به معشوق از اون گذشت .
پس : پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت .. ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم .
با عرض پوزش از همه بزرگواران که بنده جسارت کردم .

۱
۳۶۹۱
۳۶۹۲
۳۶۹۳
۳۶۹۴
۳۶۹۵
۵۵۴۸