سروش در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:
در آلبوم قاصدک از این شعر استفاده شده که در لیست شما نبود. لطفا رسیدگی کنید. ممنون
مینا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
شما در خصوص همه چیز نظر دارین
مینا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
عالی نگاشتین استاد کیخواه
مینا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
hyigugu8
مینا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی:
عالی
مهناز ، س در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:
سعید خان گرامی
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
علم شد به مانای قد علم کردن و همت گماشتن است
حافظ در نظم اشعار همت گماشت
مانا باشی
nabavar در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
V.R.N گرامی
با فرمایش شما مخالفم
سالک همان مرشد و پیر است که پس از سالها مرارت و جستجو از راه و رسم منزل ها باخبر شده .
ولی مرید ، پیرو ِپیر است و هنوز منزلی طی نکرده تا با خبر باشد ، و برای آنکه راه را بداند از پیر پیروی می کند.
می گوید : پیر مغان بسیاری از منزل ها را پشت سر گذاشته و با خبر است، معلوم است که هیچ کس به منزل نهایی نرسیده و پیر هم سالک است
پایدار باشید
شاهین داوری در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۵ - حکایت عیسی (ع) و عابد و ناپارسا:
با سلام
در مصرع اول "که" به اشتباه آمده و وزن فعولن فعولن فعولن فعل را بر هم میزند و حالت صحیح مصرع "شنیدستم از راویان کلام" میباشد.
با تشکر
V.R.N در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
شهرام عزیز شاید این متن در مورد این بیت شما را بهتر راهنمایی کنه.
در این بیت سالک همان مرید است نه چیر و مرشد.
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
مستی خروج از تعلقات و تقیدات دست و پا گیر سالک است ،که رهرو راه عشق را چون کشتیی در امواج خروشان و دریای متلاطم بلا به پیش میبرد و به سلامت به دور از چشم راهزنان طریق عشق به لقاء یار میرساند
همه افعال سالک اعم از نماز و عبادت و کسب و کارش باید می آلود باشد و تنها در جهت قرب و وصال محبوب باشد
ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین
واین ممکن نیست مگر به اذن ولی و نوشیدن می به دست او
عبادت در حالت مستی و بیخودی و در غیاب نفس است که موجب تقرب و اروج سالک تا وصال محبوب است
پرستش به مستی است در کیش مهر برونند زین جرگه هشیارها
سالک باید از راه و رسم منازلی که در پیش دارد با خبر باشد و شایسته نیست که سالک بیخبر و بدون آگاهی طی طریق کند.
سالک در پرتو توجه و عنایات ولی و مرشدی آگاه و راه بلد باید بیابان پر خطر و طاقت فرسای طلب را بپیماید
ان سان در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
من سر رشته زیادی از شعر و ادبیات ندارم و تازه وارد این وادی شدم.
در حال حاضر معنی 3 بیت آخر این شعر را متوجه نمیشم.
ATAA در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است: ظلم و ناملایمات ناگزیر همیشه وجود خواهد داشت با اینحال انسان نباید از فرصت شاد بودن غفلت کند.
عابدان در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
فکر میکنم بیت "تاچه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند"درستش این باشه که "تا چه رخ بازی نماید بیدقی خواهیم راند"
ساحل در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان:
من هفت دفتر اشعارشو دارم در انتهای ابیات این دو بیت نیز هست.
هم مرا زنبیل و دریوزه بودی
هم نذورات همه روزه بودی (بدی)
بگذر از من زانکه گم کردی تو راه
بازجو ریش و بزرگ خانقاه...
alireza۰fa در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - دریغاگویی از نااهلی روزگار:
مست میکنه آدمو
ر غلامی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۹ - سبب آنک فرجی را نام فرجی نهادند از اول:
با سلام. لطفا در بیت اول، "به دریدن" به "بدریدن" تصحیح شود.
علیرضا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
دوستان اهل دل!
نمی توان کتمان کرد که حافظ ارادت بسیار به پیامبر اکرم داشته است ... چنان که در بیت مشهورش آن عزیز را نگار من ! خطاب کرده است...از طرفی واژه صوفی را این شاعر بزرگ به عنوان نوعی توهین بکار می برد ( اگر اشتباه می گویم لطفا راهنمائی ام کنید) حال چگونه است که در بیت آن لخ وش که صوفی ام الخبائث ...و همگان می دانیم که این حدیث از پیامبر بزگوار است ، آن پیامبر گرامی را صوفی خطاب می کند و حدیثش را به نوعی تخطئه می کند؟ سپاس...
نوروز فولادی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام:
لیلیش طپانچهای چنان زد
کافتاد چو مرده مرد بی خود
گفت ار دگر این عمل نمائی
از خویشتن و زمن برائی
سوگند به آفریدگارم
کار است به صنع خود نگارم
با توجه به روجیه زنان عرب در آن دوره و اطلاعاتی که نظامی از لیلی تا کنون از وی به دست داده است کتک زدن داماد توسط یک نوعروس عرب به کلی دور از ذهن است. امکان دارد که این بخش از اضافاتی باشد که کاتبان بر آن افزوده اند.
فرجیان در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:
سلام به محضر ادب دوستان گرامی.
اگر برای پیشنهاد دکتر ترابی عزیز نسخه ای هست؛ حتما با معنای مصرع دوم و بیت دوم هم سازگارتر است.
زیرا می فرماید در نبود محرمی، حسب حال ما بدان مقصد عالی نمی رسد و ملتمسانه درخواست می کند که لطف جناب یار به پرسان حال بیمار، گامی چند پیش نهد.
اشکال جناب گهرویی هم چندان وارد نمی نماید؛ زیرا ضرورتی ندارد که در تناظر با ننوشتیم، در مصرع بعد، فرستیم، بیاید.
مصطفی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:
آن خون کسی ریختهای یا می سرخ است
یا توت سیاه است که بر جامه چکیدهست
مفهوم این مصرع چیست؟ آیا (جسارتا) سعدی با کنایه به خون حاصل از از بین رفتن عفت روی دامن معشوق صحبت میکنه؟
Dbedal@gmail.com در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹: