گنجور

حاشیه‌ها

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

غزل زیباییست

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل:

مهران گرامی،
مصراع دوم بیت اول یعنی که بلبل از کمال عشق از خود بیخود شده..
بیت ششم :زاری اندر نِی یعنی نالهء زار نِی، و زیرِ چنگ یعنی صدای زیر چنگ یا فغان چنگ...
ولی تو را به خدا چیه را چیست بنویس...

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

ببخشایید ،
بیشتر می نویسند نینگیخته، من اما ایرادی در نانگیختن نمی بینم ، بد آهنگ هم نیست.
و گمنام به نادرست گمانم نوشتم

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

مهناز گرامی ،
در من شگفتیی بر نانگیخته است، به قرار گمانم دیگری است هم نام من، ازین رو یک به نامم افزودم نه اینکه گمنام شماره یک باشم!!!

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷:

گمنام جان،
به شوخیش که یعنی شوخی او و نه شوخی تو... اگر که صحبت از شوخی تو بود آنگاه می باید به شوخیت را می آورد....
ضمن آنکه نگه نکند نگاه نکردن است و نه نگاه کردن...
از کناری به تو نگه نکند یعنی که گوشه چشمی بر تو نیاندازد، یا به عبارتی تو را ارزش ننهد که همین شوخی او یا گستاخی و بی شرمی "او" را می رساند.
مخلص همچنان بر آنچه که آوردم پایبندم...

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷:

گمان نمی برم بابک جان،
به شوخیش در میان آوردن ، اورا با شوخی (دلبری) به میان آوردن است، به دام انداختن است
هرآن کس که به تو نگهی اندازد سرانجام شوخی و دلبری تو به دامش می افکند، مگر که چشم نظر بسته بدارد.

پوریا pooria_dp@yahoo.com در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:

با سلام خدمت دوستان جای بسی تقدیر داره از کامنت اول به نام هو که با شرح زیباشون و نام زیباتر که هو رو انتخاب کردن و نام خودشون رو نیاوردن واقعا درود بر شما
به قول حضرت مولانا:
من کسی در ناکسی دریافتم

بردیا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:

من نسخه ی چاپی ندارم متاسفانه. ولی حس می کنم که توی مصرع «خواهی که دامن تو نگیرم روز حشر» مشکل وزنی وجود داره. احیانا شکل صحیحش «...نگیرم به روز حشر» نبوده؟
البته که من سوادی ندارم.

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » غزل ضربی (در ماهور):

به شعر اضافه کنید لطفا
مرا نگاری اسیر خود کرد
که بر اسیران نظر ندارد
به خاک راهش فتادم اما
به خاک راهی گذر ندارد

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » غزل ضربی (در ماهور):

اصلاح میکنم
ترانه ی این شعر زیبارو

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » غزل ضربی (در ماهور):

ترانه ی شعر این زیبارو اولین بار مرحوم درویش خان ساختند و بانو الهه در گلهای رنگارنگ 293 B آنرا به زیبایی اجرا کردند

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

واقعا شاهکاره

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:

خیلی قشنگه

مهران در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل:

معنی «وز کمال عشق نه نیست و نه هست» در بیت اول و معنی بیت ششم (زاری اندر نی ز گفتار منست -- زیر چنگ از ناله زار من است) چیه؟

محمد در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

ممنونم از روفیای عزیز

مجید بیدل در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱۳:

بیت دوم و بیت آخر کلمات آهسته و شسته هم قافیه نیستند با قافیه بقیه ابیات .درسته ؟

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۹ - قصهٔ «سُبْحانی، ما اَعْظَمَ شَأْنی» گفتن ابویزید قدّس الله سرّه و اعتراض مریدان و جواب این مر ایشان را نه به طریق گفت زبان بلک از راه عیان:

روفیای گرامی،
هیچکدام!
به گمانم اشاره شما به وزن است، ولی آنچه که مورد نظر من است وزن نیست و خود واژه پیغمبر یا پیغامبر است و صحیح بودن پیامبر یا حتی پَیمبَر نیز مورد نظرم نیست..
پیامبر یعنی شخصی که پیام را برده یا می بَرَد، حال آنکه این پیام از لامکان و لازمان به این مجموعه هستی آورده شده...یعنی در اینجا، هر کجای این مجموعه هستی هم که باشد و در هر زمانی، همه یکسان به حساب می آیند--> اینجا که جهان هستی است و آنجا که ورای هستی است (همان لامکان و لازمان) پس این پیام از آنجا به اینجا آورده شده و نه آنکه برده شده باشد...
واژه درست برای رسول و قاصد می باید که پیام آور باشد و نه پیامبر...پیغامبر و پیغمبر و پَیغومبَر که دیگر هیچ... -:)

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷:

گمنام جان،
به گمانم که هر سه ما (شما و بنده و خانوم سمانه) به خطا رفته ایم که نگاه نکند را برابر نگاه بکند آورده ایم؟؟؟
و به نظر می آید که این یکی از شاه بیتهای سعدیست که آنرا چند گونه می توان تعبیر کرد.
یکی دیگر از این تعبیرات:
کنار به معنی گوشه است...
عاقبت نِه (ه ساکن و کشیده) به معنای نه در عاقبت یا پایان، که عکس آن... به شوخیش یعنی از بابت شوخی او یا از بابت بی پروایی، بی شرمی، بی حیایی، گستاخی او...
در میان آوردن یعنی مطرح کردن، مطرح ساختن در اینجا رسوا و انگشت نما کردن...
و دو دیگر اگر در میان آوردن برابر در میان گرفتن باشد یعنی در آغوش گرفتن، بغل کردن...
مصراع نخست:
کَس از کناری در روی تو نگه نکند
کَس گوشه چشمی به تو نیاندازد، یعنی به تو بی محلی و بی اعتنایی کند
مصراع دوم:
که عاقبت نِه به شوخیش در میان آری
1-که نه در عاقبت (زودتر از آن) از بابت این بی پروایی و گستاخی او را مطرح (رسوا، انگشت نما) می سازی...
2- که عاقبت نه از بابت گستاخی و بی شرمیش، (ولیکن) او را در آغوش می گیری...
در بیان نخست یعنی او را از بابت گستاخی اش رسوا می کنی...
و در دومی یعنی از گستاخیش می گذری و مورد لطف و عنایت و محبت خود قرار می دهی...

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۵:

2712

پویا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

بسیار زیبا

۱
۳۶۶۶
۳۶۶۷
۳۶۶۸
۳۶۶۹
۳۶۷۰
۵۴۷۵