Taji Samii در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ:
فرزام نوشته:
فعل “برنجید” که دو بار در این بیتها استفاده شده به معنای زحمت کشیدن است . امروز رنجیدن در پارسی معنای آزرده شدن به کار می رود. برنجید فعل بسیار زیبا و گویایی است که توانایی ساخت چندین واژه از آن وجود دارد.
سلام
در واقع,برنجید,یعنی زحمت کشید,
ورنجیدن که آزرده شدن معنی میشود هم یعنی به زحمت افتادن,ورنجیدن از کسی,یعنی از دست کسی به زحمت افتادن است که این خود باعث ایجاد آزردگی است
رامین در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۷:
دقیقاً منظورش دوازده امام معصوم هست
متین در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
با درود،
پاپ فرانسیس هنگام سخنرانی در کنگره آمریکا مطلب زیبائی بیان نمود؛
It is difficult to judge the past by the criteria of the present
قضاوت کردن گذشته بر اساس ارزشهای زمان حال دشوار است.
با پوزش برای دخالت بیجا
میم الف در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
در جواب آقای علی قندیلی
.
بیت :
قطراه دریاست اگر با دریاست / ورنه او قطره و دریا دریاست
از مولانا نیست و بیت پایانی مثنوی آشتی یا بازگشت عقاب است که مرحوم فخرالدین مزارعی به عنوان جوابیه ای برای شعر عقاب استاد خانلری سروده است... با این مطلع:
همه آفاق به زیر نظرش
کهکشان زیر پَر تیزپرش
..
به دلیل طولانی بودن این شعر ابیات آخرش را مینویسم. و شما را راهنمایی میکنم به خواندن این مطلب دکتر رستگار فسایی درین زمینه:
قطره را تا که به دریا جاییست
پیش صاحبنظران دریاییست
ور ز دریا به کنار آید زود
شود آن قطره ناچیز که بود
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا دریاست
...
آدرس مطلب دکتر فسایی:
پیوند به وبگاه بیرونی/
میم الف در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۷ - التمثیل فی اَصحابِ الغَفلةِ والجُهّال:
مجالس سبعه / مجلس اول / مولانا:
...
زنگی همیشه دشمن آیینه بود. ناصحان و واعظان آینهاند یا آینه دارند. عاشقان نفس و طالبان دنیا زشت رویانند، زنگی چهرگانند که:« واتبعنا هم فی هذه الدنیا لعنه و یوم القیمه هم من المقبوحین»اما در ولایت زنگبار، زشتی زنگی کی نماید که آنجا مرد و زن همه زنگیند و جنس همدیگرند، باش تا از این ولایتش بر مرکب اجل بیرون برند بر خو بچهرگان ترک و روم که فرشتگان نورانیند«کِرامٌ بَرَرَه»که مسکن ایشان هفت آسمان است، آنگه رسوایی خویش میان رومیان روحانیان ببینند، حسرت خورند و هیچ سود ندارد. لاجرم از این سبب دشمن آینهاند و آیینه دارند.
«زنگئی یافت آینه در راه/ اندر او روی خویش کرد نگاه
بینیی پخش دید و رویی زشت/ چشم چون آتش و رخ از انگِشت
چون بر او عیبش آینه ننهفت/ بر زمینش زد آن زمان و بگفت:
کانکه این زشت را خداوند است/ بهر ننگش به راه بفکندست
گر چو من خود به کاری بودی این/ کی در این راه خوار بودی این؟»
khayatikamal@ در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۶:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5553
مهرشاد در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:
یادش بچه بودیم طرفدار استقلال بودیم این شعر را میخوندیم گاوی است در اسمان به نام پروین به علی پروین ربط می دادیم
عادل در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲:
به نظر بنده در مصرع چهارم اگر بجای "هر دم" کلمه "همه دم" نوشته میشد آهنگ شعر بهتر میشد.
در ثانی به نظر بنده هم این شعر مولانا در باره یه راز صحبت میکنه که همان راز قانون جادبه هست که بارها در فرهنگ و دین ما به آن اشاره شده منتهی ما بهش بی توجه بودیم تا اینکه غربیها اومدن چیزیای که مال خود ماست به ما گوشزد میکنند.
جلال در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش....
استاد افتخاری با خوندن این بیت در آلبوم یاد استاد (ترانه آتش کاروان) واقعاً حق مطلب رئ خوب ادا کرده.
دکتر ترابی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
نادر عزیز
خوشحالم و خوش هال که شوخی من بردلتان نشسته است
صوفی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹:
استاد برازنده همه کس نیست
بقول حضرت سعدی:
هر کسی را نتوان گفت صاحبنظر است....
بر شما باد خواندن و شنیدن با صدای استاد شجریان
مهناز ، س در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
گرامی دکتر ترابی
ای گشنگان بادیه ، بر سفره هشته ها
مدهوش قیمه ، منتظر آش رشته ها
هر قاشق برنج که بی قیمه خورده اید
جان نوشتان ، اگرچه که باشد نوشته ها
فی البداهه در کمتر از پنج دقیقه ، با الهام از ایده های شما
با احترام ،
سفره تان گسترده و قریحه تان قوی باد
”بیش باد کم مباد“
۷ در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
صدیق تعریف به اشتباه "میروم" را "میرود" میخواند که خیلی بی معنی است.
معنی بیت که مصرع نخست آن معنی نمیخواهد:
دارم با جان کندن بار سنگین جدایی از دوستان را کشان کشان میبرم باری که شتر ماده با آن هیکل تنومندش از زیر آن قد راست نمیکند.
بار مرا اگر روی ناقه بگذارند بلند نمیشود.
موضوع غزل سختی و سنگینی بار جدایی و صبر همراه با آرزویی که برآورده شدنش سخت سخت مینماید ولی با این همه دل خوش دارم که:
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
نظامی
۷ در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
خواهم که نظر بر رخ سرخش فکنم
او راه دهد و من لبش نوش کنم
او سست کناد و من جوش زنم
ناگاه بانگ برآرد ایش وای ننم(ننه م)
پیشکش به ایرج
وفایی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۶:
مصراع چهارم :
ولی پر سعادت او در آن عالم نهادستی
وفایی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:
نه تو اجزای آبی را بدادی تابش جوهر ؟
نه تو اجزای خاکی را بدادی حله خضرایی ؟
نه از اجزای یک آدم جهان پر آدمی کردی ؟
نه آنی که مگس را تو بدادی فر عنقایی ؟
کیست آن طوطی و شکر ؟ ضمیر منبع حکمت ...
دوستان چرا علامت سوال ها را نمی گذارید ؟
اینطوری معنی بیت ها عوض می شود .
وفایی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:
یرلغ یعنی فرمان و حکم پادشاه
پریشان روزگار در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۴:
به قول معروف، این از آن موادی است که یک پکش هزار دلار می ارزد!!
وفایی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:
در دیوان شمس من تصحیح دکتر فروزانفر اینطور نوشته :
شها ، همراز مرغانی ...
محمد در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی: