khayatikamal@ در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۷:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5841
محمد در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
43
ارکست کر سمفونی مولانا در سال 2008 بیت های پراکنده ای از غزلیات مولانا رو اجرا کرده
به بهترین وجه ممکن
مخصوصا غزل خوش خرامان میروی
مهرآسا در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:
با سلام.مطمئن اید کلمه ی "درد پرورد" درست نوشته شده؟ آخه معنی نمیده. یعنی پرورش یافته با درد؟
عادل فنائی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
سلام
نمی دانم چه اصراری است که این شعر زیبا را به نام « غزل » مشکل دارش کنند . می توان با نامیدن قالب « قطعه » این شعر را ـ که قطعاً قطعه است ـ به همه این ایرادهای مطلع پایان داد . مثل قطعات زیبای خانم پروین اعتصامی و انوری .
آرش جباری در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
بنده حدس می زنم مصرع چهارم با گذشت زمان و از کتابی به کتاب دیگه منتقل شدن، دچار جابجایی/کاهش/افزایش کلمات یا حروف شده؛ بنده هرچقدر تلاش کردم نتونستم وزنش رو با سه مصراع قبل تطابق بدم.
اگر غلط عرض می کنم دوستان منو تصحیح کرده و نحوه ی درست ادا کردن این مصرع بر روی وزن پایه ی شعر رو هم بهم بگن.
ممنون
کیانوش در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل:
بیت 22 "ایمنی" به جای "ایمانی" به نظر درست تر است
کیانوش در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل:
باسلام
به نظر میرسد در بیت چهارم به جای "وصل" باید "وصال" باشد
عباس در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:
یعنی که خموش، بیع جان ارزان است
پریشان روزگار در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است!!
خیلی زحمت کشیده است پاپ فرانسیسکو و سرکار نیز
عباس در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:
با سلام.
گفتم که خموش بیع که جان ارزان است. بیع به فتح ب و کسر ی و سکون ع فعل امر است یعنی بخر
رضا در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:
اشکستن با کسر الف و سکون شین معادل شکستن است و در گویش بعضی از مردم فارس هنوز یافت می شود.
قیس در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب:
در این شعر، هدف اصلا بیان کفر و ایمان نیست بلکه جناب شبستری قصد بیان موضوع پرستش بت ها در آیین هندو را دارند. و ایشان برای امثال بنده و شما شرح می دهند که هندوها را بت پرست قلمداد نکنید چرا که اونها به خدای یکتا ایمان دارند و این بت ها را به عنوان مظاهر خداوند قلمداد می کنند و نه لزوما خدای خالق.
اصولا بت در ادبیات ما کنایه از شرک و کفر نیست بلکه منظور همین بت های هندوهاست که آنها را بسیار زیبا می ساختند و تزئین می کردند و اصطلاح ''بت زیبا'' هم اشاره به این امر دارد.
صادق در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
محسن نامجو این شعر رو خونده
توصیه می کنم حتما گوش کنید
متصل در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
[In reply to پِــژواک__(کانال شعریِ عماد مومنی پور)]
بحث درموردِ محسن چاوشی زیاد است، خواننده ای که از شروعِ کارش در زمینه ی موسیقی همواره پیشرفت کرد و اوج گرفت تا جایی که امروز این صدای عجیب و نادر چنان خودنمایی میکند که گویی تصمیم دارد چیزی فراتر از یک موسیقیِ خاص را به نمایش بگذارد.
اما بحث درمورد تازه ترین اثر چاوشی است که در تاریخِ 8 اسفند 95 بعد از مدت ها انتظار از سوی هواداران و کش و قوس های زیاد منتشر شد.
بدون شک حالی که انسان از این نوع موسیقی ها و شعر ها دریافت می کند قابل بیان نیست، حتی منتقدین این آثار هم شاید نتوانند جوهره ی اصلی انتقادشان را به دیگران نشان دهند چرا که اینگونه آثار هنری در واقع به تعدادِ مخاطبان خود معنا و مفهوم می گیرند و گاه به کل از مقصود خالق آنها دور و پرت می شوند.
خیلی زودتر برسیم به اصلِ مطلب!
چیزی که در این اثرِ به خصوص جلوه نمایی می کند فراتر از تعاریف و انتقاد ها و برداشت های مخاطبان آن است البته برداشتِ درست از این اثر مستلزم ژرف اندیشی مخصوصی است و قطعا پذیرفته است.
به نظر نگارنده ، "زندان" در واقع یک اثر موسیقاییِ صرف نیست که شنیده می شود یا نمی شود، بلکه یک نوع تفکر و جهان بینی عمیق و پر رمز و راز را در خود دارد و انتقال دهنده ی یک نوع مکتب ِخاص است.
شعرِ آسمانیِ حضرت مولانا به حق اصلی ترین جزء این مجموعه ی باارزش است و البته صدا و طرزِ خوانشِ منحصر به فرد چاوشی که مطمئنا در عصر ما احدی نمی تواند شعری از حضرت مولانا (و کلا اشعار کلاسیک فارسی) را به این فرم بخواند، فرمی که علاوه بر حفظِ جنبه ی معنوی و روحانی شعر ، جنبه ی امروزی و جدید نیز به خود گرفته به طوری که نه از ذوق زدگی بلکه حاصلِ تفکر خالق اثر است ، مثلِ آوای گیتارالکتریک در اواسطِ این موسیقی که گواهِ همین مطلب است.
کالبد شکافیِ آهنگِ زندان مجالِ بیشتری میطلبد و نیز تریبونِ دیگری، و بی شک آن تریبون اینجا نیست!
می شود ثانیه به ثانیه ی این آهنگ را بررسی کرد و به شگفتی های حنجره ی یک "هنرمند" در قاموسِ محسن چاوشی پی برد.
بخشِ آغازین آهنگ و استفاده از گروه کُر ایده ی بسیار نو و ایده آلیست که حاصلِ ارتباط با مفهوم کار است بدین معنی که فریاد ابتدایی گروه کُر درواقع گوش شنونده را آماده ی شنیدنِ اثری ویژه می کند که در واقع نوعی "اعلانِ عمومیست" با صیغه ی امر "بمیرید"! که با توجه به کاربردِ بیشتر این نوع آوا ها درمورد مفاهیمِ ماورایی و بعضا الهی بسیار به جا مورد استفاده قرار گرفته است.
پس از گروهِ کُر نوبتِ آواهای طرب انگیزی است که در ادامه ی فضاسازی ابتدای موزیک نقشی اساسی ایفا می کند ، نغمه های گاها محلی که دوباره پیوندِ فضای کلاسیک و امروزیِ این اثر است.
در بررسی محتوای کلامی این اثر در حقیقت تمام این شعر حاویِ یک مفهومِ اساسیست و آن چیزی نیست جز "رهایی" ، رهایی از هرآنچه در این کره ی خاکی چشمانمان را پر کرده و ما به اسیری گرفته اند به طوری که کور شدیم و بالای سرمان را نمی بینیم ، بالای سری که پُر است از آسمان ، یکرنگی ، عظمت و زلالی و افسوس که از دریای وجودی خویش جز بهره ی اندکی از این خاک تحفه ای برنداشتیم!
"که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید" ; و جالب است که محسن چاوشی گویا همین حقایق را می داند که هنگام خواندنِ مصرعِ فوق جمله ی "شما همچو اسیرید" را با لحنی کنایه آمیز و اندکی تمسخر ادا می کند و کسی چه می داند شاید با انبوهی از درد!
یا در مصرع دوم از بیت اول این غزل (در این عشق چو مردید همه روح پذیرید) چاوشی عبارت "همه روح پذیرید" را با زیرکی و هوشِ مثال زدنی طوری بیان می کند که این عبارت دچارِ ایهام شده و دو معنا را به ذهن می رساند، یکی اینکه :"همه ی شما روح پذیرید" و دیگری:"همه ی روح را پذیرید"! که اتفاقا لحنِ چاوشی به معنی دوم بیشتر نزدیک است و این گونه اعمال او شگفت انگیز است!
و قطعا رازِ رهایی نیز همانگونه که اینبار چاوشی با هر بیت و هر بمیریدی که می گوید آن را فریاد می زند ، جنگ با تمایلاتِ نفسانی و کشتنِ آن ها یا به بیانِ گیراتر سوزاندنِ پرده ی هوس و دوری گزینی از پلیدی های خویش است و خواهد بود ،از زمانِ جلال الدین مولوی تا چاوشی و تا بعد ....
هرچند که دیگر نه مولانا تکرار خواهد شد نه چاوشی!
پایان
ارادتمند
فاطمه در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
درود خدا به حضرت مولانا و استاد چاوشی برای اجرای همچین ترانه ای ...آقای چاوشی به طرز محشری این شعر رو خوندن و اجرا کردن...زنده باشن
محمد در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:
منغص بود عیش آن تندرست
منغص یا منقص؟
ببخشید صفحه کلید همکاری نکرد.
محمد در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:
منغص بود عیش آن تندرست
منغص یا منغص؟
Taji Samii در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ:
فرزام نوشته:
فعل “برنجید” که دو بار در این بیتها استفاده شده به معنای زحمت کشیدن است . امروز رنجیدن در پارسی معنای آزرده شدن به کار می رود. برنجید فعل بسیار زیبا و گویایی است که توانایی ساخت چندین واژه از آن وجود دارد.
سلام
در واقع,برنجید,یعنی زحمت کشید,
ورنجیدن که آزرده شدن معنی میشود هم یعنی به زحمت افتادن,ورنجیدن از کسی,یعنی از دست کسی به زحمت افتادن است که این خود باعث ایجاد آزردگی است
رامین در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۷:
دقیقاً منظورش دوازده امام معصوم هست
وفایی در ۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۶: