گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

((((()))))))))
((()))(((((())))
(((( \. ./ ))))
)))) .. ((((
((((( O )))))
))))) (((((
((((( )))))
))) (((

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

چون جود ازل بود مرا انشا کرد
بر من ز نخست درس عشق املا کرد
آنگاه قراضه ریزه قلب مرا
مفتاح در خزاین معنا کرد

 

یکی از ناشناسان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

جنان محمد،
تا معنای صواب و بزرگی در قاموس شما چه باشد.

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

برای امین کیخا که جایش خالی است،
انگور ، انگوریه ، انغوریه ، انغره ، انغر ، آنکارا !!
پایتخت دولت دموکراتیک ، اسلامی ، نژاد پرست ایرانی تبار ترکیه.

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:

یونان تاریخی ( ایونیا ) همین بخش جنوب باختری شبه جزیره اناتولیا ( روم شرقی، بیزانس ، ترکیه امروز ) بوده است، ازین رو غریب نیست اگر بلخی دست کم با برخی واژگان یونانی و نه لاتین آشنایی داشته و طبع آزمایی کرده باشد. دولت ترکیه کشور یونان امروز ( هلاس) را یونانستان می نامد !!.

 

روفیا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:

جالب است که مولانا این همه واژه لاتین در یک غزل آورده است.
نه؟

 

روفیا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:

جای امین کیخای گرامی خالی تا بگوید استافیل واژه ای لاتین به معنای خوشه (خوشه انگور) است و هنوز در اصطلاحات پزشکی به عنوان پیشوند به کار میرود.
استافیلوکوک: باکتری گرد خوشه ای

 

روفیا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

چار کس را داد مردی یک درم
آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم
من نمی‌خواهم عنب خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را
ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند
که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم می‌زدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری عزیزی صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جمله‌تان را می‌دهم

 

حافظ دوست در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:

اگر شبی زلبم حدیث توبه رود. زبی طهارتی آن را به می غراره کنم. مصرع دوم شعر است که جا افتاده لطفا اضافه شود.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد ALKOUN va ALTAKLIF ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان می‌دهد که علاوه بر “چه می‌توانیم بدانیم” , “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد Resaleh “الکون و التکلیف” ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان می‌دهد که علاوه بر “چه می‌توانیم بدانیم” , “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد رسا له “الکون و التکلیف” ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان می‌دهد که علاوه بر مسئله مهم “چه می‌توانیم بدانیم” مسئلة بنیادی “چه باید انجام دهیم” نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

کیم عمر خیام یک فیلسوف عالی رتبه بود. بسیاری ازکسانیی که فقط به مطالعه برخی ازشعرهآی حکیم عمر خیام اکتفا میکنند،عمر خیام را یکی از صوفیان ملامتی میدانند (مثل ابوسعید ابوالخی) یا فقط فردی ظاهرگر و حسی مسلک فرض میکنند. حکیم عمر خیام، در طرز تفکر و راه و رسم زندگی خود بیش از هر شخص دیگری به سقراط شباهت دارد، زیرا او نیز همانند سقراط فضیلت را در علم و معرفت عقلانی می‌داند و به معرفت نفس و خودشناسی بیش از هر چیز دیگری توجه می‌نماید. جمله معروفی که سقراط مطرح کرد این بود که گفت: “خودت را بشناس!”

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد

 

Hamishe bidar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

حکیم عمر خیام یک فیلسوف عالی رتبه بود. بسیاری ازکسانیی که فقط به مطالعه برخی ازشعرهآی حکیم عمر خیام اکتفا میکنند،عمر خیام را یکی از صوفیان ملامتی میدانند (مثل ابوسعید ابوالخی) یا فقط فردی ظاهرگر و حسی مسلک فرض میکنند. حکیم عمر خیام، در طرز تفکر و راه و رسم زندگی خود بیش از هر شخص دیگری به سقراط شباهت دارد، زیرا او نیز همانند سقراط فضیلت را در علم و معرفت عقلانی می‌داند و به معرفت نفس و خودشناسی بیش از هر چیز دیگری توجه می‌نماید. جمله معروفی که سقراط مطرح کرد این بود که گفت: "خودت را بشناس!" اگر کسی واقعاّ میخواهد حکیم را بشناسد و حرف دل این مرد بزرگ را بفهمد رساله "الکون و التکلیف" ایشان را مطالعه فرماید. خیام نشان می‌دهد که علاوه بر مسئله مهم "چه می‌توانیم بدانیم" مسئلة بنیادی "چه باید انجام دهیم" نیز از اهمیت ویژه برخوردار است.
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد

 

محمود انصاری کلیبری در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » سوزد مرا سازد مرا:

باسلام مجدد
از بزرگواران عزیز و گرامی بخاطر غلطهای تایپی بسیار پوزش میطلبم . چون باعجله نوشتم فرصت مرور نبود و نتونستم متن نوشته هامو اصلاح کنم.
باتشکر

 

محمود انصاری کلیبری در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » سوزد مرا سازد مرا:

باسلامی سرشار از ادب و احترام به حضور همه دوستان و اساتید ارجمند.
بنظر حقیر ، بیت ( بستاند ای سروسهی ......) کاملا درست و بودن ایراداست و دوستانی که ایراد گرفته و بجای ( ای) گفته اند (این)یا (آن ) بهتربود به کل شعر توجه نفرموده اند زیرا اگر به مطلع شعر توجه شود :
ساقی بده پیمانه ای ......
منظور استاد رهی از فاعل بستاند ، همان می یا پیمانه است
یعنی ای سروسهی همان پیمانه از رهی سودای هستی را بستاند
دوستان نازنین اگر کل غزل را درنظر بگیرند مسلما این اشکالات برطرف خواهد شد و ملاحظه خواهند فرمود که غزل استاد رهی وچکترین ایراد و اشکالی ندارد.
باتشکر از همه عزیزان

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:

جناب سرخی،
متاسفانه سرکار خواجه را تاحد یک به اصطلاح امروزیان فعال!! سیاسی فرصت طلب پایین آورده اید.
( این نگرش گویا از مقدمه شاملو بر حافظ شاملو !!!
آغاز شده باشد )

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

شاید نمی خواهند زندگیت را جهنم کنند ، اما میخواهند اندیشه بهشت زمینی را از سرت به در کنند
که در هر دو صورت نتیجه یکسان است.
مگر که در بند بهشتی نسبی باشیم، اندکی اسایش،
لختی شادی در هراسی دایم.

 

حسین در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

در جواب مسعود حاتمی عزیز در بیت اخر اگر چه ظاهرا منظور حضرت حافظ شعر ایشون است ولی توجه به گوهر وجود یا جوهر که در پرتو نور ایزدی صاف و اینه میشه
در واقع نور هدایت که باعث خلوص میشه
عرفا اصطلاحی دارند بنام وقت
که در واقع منظور سرخوشی عارفانه است و بعضی اوقات که این حالات معنوی وجود ندارد اصطلاحا میگویند در وقت بسته شده
(البته چون من عارف نیستم شاید خوب توضیح نداده باشم)
بنظر این شعر هم در چنین زمانی گفته شده

 

۱
۳۵۹۵
۳۵۹۶
۳۵۹۷
۳۵۹۸
۳۵۹۹
۵۰۵۳
sunny dark_mode