سیف فرغانی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵۴:
با سپاس از تصحیخهای صورت پذیرفته توسط عزیزان ارحمند
با درنظر گرفتن اینکه حروف قافیه در ابتدای مصرع بعدب به صورت واژهای کامل تکرار شده است لذا این تصحیح ظاهرن صحیحتر است:
روح مجسمی تو نه عقل مصوری
ای روح عقل تو نا دیده با و تا
بتگر چو دید پیش و رخ و قامت تو کرد
از شرم، کار خانه صد ساله طا و یا
بنگر غلط است و ظاهرن بتگر بوده که با "با و تا" در قافیهی مصرع پیشین همخوانی دارد.
خاطر گمنام در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:
سلام
به نظر حقیر که نه ادیب و مفسر...جهان پیر است و بی بنیاد.....اشاره قدمت و کهنگی جهان دارد و بی بنیاد هم اشاره به اینکه چیزی در او بقا ندارد....نمیدانم شاید؟
فرزین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
سلام به همه دوستان علاقه مند به مولانا
من در فهم معنی بیت آخر مشکل دارم، کسی از شما عزیزان هست که بتونه این بیت رو تحلیل بکنه:
"خموشید خموشید، خموشی دم مرگ است
هم از رندگیست اینک زخاموش نفیرید"
بابک ملکی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۴:
با عنایت به مصرع اول بیت 9 "به که بر لب ننهد ساغر بی پروایی" , در مصرع اول بیت بعدی "سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر:, (دگری) مناسبتر به نظر میرسد.
رضا در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:
با سلام
گوهر سفتن به مفهوم سخنان لطیف و نغز گفتن می باشد
به نظر بنده نسفت در مصراع دوم صحیح می باشد و مفهوم مصراع اینطور می شود :
کسی نیست که راجع به این موضوع(وجود) سخن نگفته باشه یعنی خیلی نظریات مختلف داده شده و به خاطر همین هم در بیت بعد میاد میگه هر کسی سخن از سر سگدا گفته است
با تشکر
شاهین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
درود:
1-"شیر تن شادروان" همان نقش شیر روی پرچم است.
2-"شه پیل" همان اصطلاح شطرنج است که امروز "قلعه" میگوییم پس میشود:
ای بس شه پیل افکن کافکند به "شه پیلی"
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان
یعنی:
بسیار پیل افکن شاهان که بازی تقدیر آنها را درحالی که در قلعه -حالت ایمن:اینجا تیسفون- بودند با حرمان "مات" کرد.
3-"زرین تره کو بر خوان":
بر خوان اینجا یعنی بر سفره
سپاس
نیما سعادتی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
دلت خاقانیا زخم فلک راست
که آن چوگان جز این گوئی ندارد.
کمال داودوند در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۲۳:
7504
ادب دوست در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:
باف گرامی،
، مژه های شوخ خود را " چو " به غمزه آب دادی
چو به مانای هنگامی ، زمانی ، وقتی
دل و دین و ایمان جملگی رخنه رخنه شد، چون مژگان شوخ به آب غمزه شستی.
و همین گونه است در بیتهایی که در پی می آیند و فراموش نکنیم که تنها مصراع دوم مطلع غزل پرسشی است و باقی همه اخباری
با پوزش و ادای احترام به دکتر خطیب رهبر و سرکار
عبداللە در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۲:
ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی
هم آبی و هم جویی هم آب همیجویی
هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی
Saman rahmani در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:
رباعیات حضرت خیام همگی زیباهستن که استاد بی چون وچرای موسیقی ایران درکنسرت شبهای نیشابورباصدای ملکوتی خوداین اشعاررادوچندان زیباکرده که هروقت به این آلبوم استادشجریان گوش میدم ازخودبیخودمیشوم
علی رحیمی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
آنچه که در ادبیات ما آینه اسکندر نامیده می شود، در واقع شکل افسانه ای فانوس اسکندریه است که از عجایب هفتگانه دنیا بوده است. فانوسهای دریایی را برای راهنمایی کشتیها در شب یا حتی روزهای ابری می ساختند و ساختمان آن برجی بوده که آتشی در آن روشن می کردند و با آینه ای نور آنرا منعکس می کردند. فانوس اسکندریه در زمان خودش بزرگترین فانوس دریایی بوده و آینه کاوی که در آن بکار برده بودند سبب شده که افسانه های زیادی پیرامون آن شکل بگیرد. از جمله اینکه در آن می شده نقاط دنیا را دید!
حافظ می فرماید:
آینه سکندر جام می است بنگر/ تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
برای مطالب بیشتر به فانوس اسکندریه در ویکی پدیا مراجعه بفرمایید.
باف در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:
چه و چو هر دو میتوانند باشند و معنا یابند. در تصنیف ممکنه بخاطر ریتم موسیقی تغییراتی در شعر دهند و این چیزی تازه ای نیست .
اما چه را پسندیده تر اید.چرا که مفهومی ناب تر و عمیق تر در آن دارد.
دکتر خطیب رهبر در باب چه و معنی ان جدا از حرف اضافه تمثیل و تشبه معانی همچون: اظراب، تسویه،تعلیل،مترادف هم و همینکه و مقارنت زمانی نیز اورده است.(خطیب رهبر،دستور زبان فارسی حرف اضافه و ربط1379،ص219).
البته میتواند اینجا چه شد و چرا هم معنا کرد. که نتیجه میشود شاعر جدا از ظاهر امر که میگوید تا رخ خود را گشودی انگار در خرمی باز شد با اوردن چه معنای مستتر و یا حاقل خوانشی اینگونه در ذهن تداعی کند که : در رخ تو چه بود که ما را خرم کرد و از غم و رنج فزود. که با توجه بار فرهنگی غزلیات کلاسیک عاشقانه غمزه رخسار را مد نظر داشته تا خود ان.
با سپاس
باف در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:
با سلام و ادب و احترام
اگرچه خود غزل عالیست و جان افزای اما بیت مطلع آ« خود به تنهایی خود لطف و فیضی معادل قصیده ای تمام بیت الغزل دارد
۷ در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:
احتمالا میگوهای قرن هفتم جونده بودند و پرواز هم میکردند شبیه سوسک.نام دیگر میگو،ملخ دریایی،اربیان و روبیان هست.
میکائیل ساحلی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
با توجه به فرمایش مولانا ''هرکس که این چوگان خورد گوی سعادت او برد'' چه ارتباطی بین گوی چوگان و سعادت است که شعرای ما به آن اشاره می کنند؟
میکائیل ساحلی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
کسی می داند دقیقاً منظور جناب سعدی از عبارت ''گوی سعادت'' چیست؟
عباس در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
سلام
به نظر من هم مصرع دوم بیت اول باید به صورت :«گرت امروز براند،نه که فردات نخواند» باشه
به این معنی که:«اگه تورو از درگاهش میراند،بدین معنی نیست که فردا تو به درگاهش نخواند»
علی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:
سعدی استاد سخن است ولی آیا بیت زیر نباید نیگونه میبود:
از کوی تو سر نمیتوان تافت
بر روی تو در نمیتوان بست
مهناز ، س در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶: