گنجور

حاشیه‌ها

ایمان در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

استاد شجریان این شعر را در اجرایی خصوصی به نام رند عافیت سوز به همراه محمد موسوی اجرا کرده اند . که بسیاز کمیاب است. اجرای فوق العاده ایست .از دوستان عزیز تقاضا دارم هر کس این اثر ناب رو داره به اشتراک بزاره.سپاس فراوان

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۷:

7597

آرش در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

چون به سوی کعبه نماز می‌باید کرد، فرض کن آفاق عالم جمله جمع شدند گرد کعبه حلقه کردند و سجود کردند. چون کعبه را از میان حلقه بگیری، نه سجود هر یکی سوی همدگر باشد؟
دل خود را سجود کرده‌اند.

آرش در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

حیف باشد بهر دنیا صرف کردن نقد عمر
هست دنیا نزد عارف جیفهٔ در مزبله
اکثر اهل نظر در راه عرفان عاجزند
از ذکاشان نیست در تاریکی ره مشعله
در پی هر آرزو او هم بصد دل میدود
راه حق را چون نبیند تا نگردد یک دله
حرف من باصاحب عقل است وفهم است وشعور
آنکه او چیزی نمیفهمد ندارم زو گله
مردم فهمیده باید تا ز آتش دم زند
کی رسد در ذیل عرفان دست و هم خر کله
زیرکی باید بفهمد رمز قرآن و حدیث
یا برد ره سوی تأویلات بای بسمله
جاهلی بینی که هر از بر ندانسته است هیچ
افکند در شش جهت از کوس دانش غلغله
فیض تن زن با که داری این خطاب و این عتاب
نیست در محفل مگر گاوان دنیا مشغله

خسته از ایام در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - صاعقهٔ ما، ستم اغنیاست:

رحمت خدا بر شاعر این ابیات که سخن از دل مردم این زمان گفته ...از ما دلشکستگان خسته از ایام ...درود بر او باد..

مجتبی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۸ - ذکر امام شافعی رضی الله عنه:

در پاراگرافی که با "نقل است که جماعتی با هارون گفتند... " شروع میشود، یک جمله دو بار تکرار شده. لطفا اصلاح کنید.

فاطمه در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:

کسی از تو چون گریزد که تواش گریز گاهی
خیلی بیت قشنگیه

رضا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

هست آن جهان چون آسیا هست این جهان چون خرمنی
به معنا درست تر می آید.

مصطفا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:

اجرایی که گفتم در سایت وزین www.khosousi.com در دسترس است

مصطفا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:

به دوستان پیشنهاد می کنم شنیدن این غزل رو با صدای آقای شجریان که همراه است با تار استاد شهناز، نی آقای موسوی و ویولن آقای پازوکی که اجرایی خصوصی هست بشنویند. بسیار زیباست. در پایان اجرا استاد شهناز از صدای آقای شجریان بسیار تعریف می کنن با این عبارت : آقاجان اصلا حد خواندن همین هست

غلامحسین آتشی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۳:

با سلام مطلع شعر را بنده به شکل زیر شنیده بودم .
آه از آن دم که در این دار بلا در گذریم
کاروان رفته و ما بر سر ره منتظریم
توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم
سفر دور و درازیست عجب بیخبریم

روفیا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل:

سایه سخنگو به لب آفتاب
خط تماس سایه و آفتاب نیز از زیبایی های جهان نور است!
گرچه در ظاهر چنین به نظر می رسد که سایه و آفتاب ضد یکدیگرند ولی در یک خط تماس با هم شریکند.
حتا نظامی می گوید سایه زبان آور و گویا می شود از طریق همان خط تماس که وی آن را به لب آفتاب تشبیه کرده است.
مولوی نیز در این باره می گوید :
سایه گر از خود نشانی می دهد
شمس هر دم نور جانی می دهد
زنده شده ریگ ز تسبیح آب
شاید منظورش همان جنبشی است که ریگ ها با امواج آب پیدا می کنند، گاهی در چشمه ای زلال دیده ایم که امواج لطیف آب موجب شکستی در نور می شوند و چنین به نظر می رسد ریگ های کف چشمه دارند ریز ریز می رقصند.

عابد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

این شعر نمادی است از انسانهای ارمان خواه
بهای به خوبی حالتهای انسانها را در ارمان خواهی
بیان نموده
ارمان خواهی بر روی زمین معنی دارد
با ایده الیسم متفاوت است
ارمان خواهی گفتار ورفتار نیک است واین به معنی
خدایجویی است
به بند بند شعر باید عمیق شد بسار عرفانه وانسان گرا
وانسان دوست است
فراتر از عقل است
عاقل میدهد ومیگیرد
عارف وارمان گرا می دهد وبه دنبال گرفتن نیست
در یک کلام حافظ ومولانا وبزرگان علم ارمان گرا وانسان
دوست بوده اند

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۳۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۶:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از؛
6452

فرهاد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

جناب عبدالباسط گرامی، تشکر از معنی زیبایی که ارایه کردید. اگر چه ایهام یکی از صنایع شعری است، که به عنوان مثال حافظ آن را به حد کمال میرساند، این شعر فاقد هرگونه ایهامی ست که بتوان از آنها معانی چندگانه برداشت کرد. به نظر من بر داشتهای متفاوتی که دوستان اینجا ارایه کرده اند، برداشت شخصی است، نه برداشت به واسطه ایهام در شعر.

سید حبیب در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

باسلام.
دوتا حاشیه نوشتم ,
اما ثبت نشد ه.
با این حساب فکر کنم دیگه نباید چیزی ,
در اینباره بنویسم.
به هر حال ممنونم از نظرات دوستان.

محمدرضا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین سبکتگین:

سلام ، در این شعر بسیار زیبا ، یک اشتباه تایپی وجود داره :
سبزه گشت از در سماع و شراب
روز گشت از در نشاط و طرب
واژه ی "ازدر" باید روی هم نوشته بشه ، "ازدر" به معنای درخو و لایق هست :
ازدر /'azdare/
معنی
1. درخورِ؛ سزاوارِ؛ شایستۀ: ◻︎ زنهار دهد خصم قوی را چو ظفر یافت / هر چند نباشد برِ او ازدرِ زنهار (فرخی: 89).
2. (صفت) شایسته؛ سزاوار: ◻︎ خدای داند کآنجا چه مایه مردم بود / همه در آرزوی جنگ و جنگ را ازدر (فرخی: 71).
فرهنگ فارسی عمید

محمد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

چرا هر وقت یکی از شراب حرف میزنه وصلش میکنین به عرفان و شراب روحانی و شراب ان دنیایی. حافظ واقعا شراب میخورده وگرنه چه دلیلی داره از کاری که نمیخواد انجام بده انقدر حرف زده باشه. هی میگن خواجه خواجه ولی یه بار به اندازه ی یک ثانیه فکرت به کار نمیگیرن که این ادم چقدر متفکر و بزرگ بوده و اصلا کاری به دین و اینجور افکار ساده لوحانه نداشته. وقتی حافظ الان زنده نیست بهتره از حرفاش تفسیر بی ربط بیرون نکشیم و همون معنی واقعی رو برداشت کنیم.

اسدالله " شفیع" در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

مصراع سوم بایست خاصیت صورت سوالیه را داشته باشد،چون مصراع ماقبل تفاضای چنین حالتی را میکند زیرا هر دو راه مسجد ومیخانه به بنبست رسیده وناگزیر راه سومی را چستجو کرد . محتملا اشتباه طباعتی است.وبایست چنین اصلاح گردد
میان مسجدو میخانه راه است؟

مهشید در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

متاسفانه اندیشه عموم از معنی اشعار دقیق نیست گویند پس هر کاری نزد متخصص روید گر میخواهید اشعار عرفا را معنی کنید باید نزد عارف روید چون کلمات در غالب رمز است و برای عموم نا مفهوم مگر در معنی کلمه که لایه بیرونی شعر است بنده با اجازه بزرگان چند کلمه را معنی میکنم منظور از می همان شراب است با توجه به این که شرابی که عارف سرمیکشد با نوشیدن انسان معمولی متفاوت است. عرفا در حالات روحی متفاوت در سیر وادی ها از همین می استفاده میکردند و منظور از طعنه نزن مردان مردان فقط عرفا هستند (چه زن چه مرد) حال که طعنه میزنید اما نمیدانید بعد از خوردن این می من چی میبینم و کجا

۱
۳۵۶۸
۳۵۶۹
۳۵۷۰
۳۵۷۱
۳۵۷۲
۵۵۴۵