صوفی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹:
استاد برازنده همه کس نیست
بقول حضرت سعدی:
هر کسی را نتوان گفت صاحبنظر است....
بر شما باد خواندن و شنیدن با صدای استاد شجریان
مهناز ، س در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
گرامی دکتر ترابی
ای گشنگان بادیه ، بر سفره هشته ها
مدهوش قیمه ، منتظر آش رشته ها
هر قاشق برنج که بی قیمه خورده اید
جان نوشتان ، اگرچه که باشد نوشته ها
فی البداهه در کمتر از پنج دقیقه ، با الهام از ایده های شما
با احترام ،
سفره تان گسترده و قریحه تان قوی باد
”بیش باد کم مباد“
۷ در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
صدیق تعریف به اشتباه "میروم" را "میرود" میخواند که خیلی بی معنی است.
معنی بیت که مصرع نخست آن معنی نمیخواهد:
دارم با جان کندن بار سنگین جدایی از دوستان را کشان کشان میبرم باری که شتر ماده با آن هیکل تنومندش از زیر آن قد راست نمیکند.
بار مرا اگر روی ناقه بگذارند بلند نمیشود.
موضوع غزل سختی و سنگینی بار جدایی و صبر همراه با آرزویی که برآورده شدنش سخت سخت مینماید ولی با این همه دل خوش دارم که:
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
نظامی
۷ در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
خواهم که نظر بر رخ سرخش فکنم
او راه دهد و من لبش نوش کنم
او سست کناد و من جوش زنم
ناگاه بانگ برآرد ایش وای ننم(ننه م)
پیشکش به ایرج
وفایی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۶:
مصراع چهارم :
ولی پر سعادت او در آن عالم نهادستی
وفایی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:
نه تو اجزای آبی را بدادی تابش جوهر ؟
نه تو اجزای خاکی را بدادی حله خضرایی ؟
نه از اجزای یک آدم جهان پر آدمی کردی ؟
نه آنی که مگس را تو بدادی فر عنقایی ؟
کیست آن طوطی و شکر ؟ ضمیر منبع حکمت ...
دوستان چرا علامت سوال ها را نمی گذارید ؟
اینطوری معنی بیت ها عوض می شود .
وفایی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:
یرلغ یعنی فرمان و حکم پادشاه
پریشان روزگار در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۴:
به قول معروف، این از آن موادی است که یک پکش هزار دلار می ارزد!!
وفایی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:
در دیوان شمس من تصحیح دکتر فروزانفر اینطور نوشته :
شها ، همراز مرغانی ...
وفایی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۴:
تصور کنید آدم یه کلاهی پیدا کنه بعد وقتی می خواد اونو روی سرش بذاره ، هرچی بگرده سرش رو پیدا نکنه
چه احساس شیرینی
دکتر ترابی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
مهناز بانوی گرامی
از اینکه قیمه را رنجانیده ام از ته دل پوزش می خواهم و بهل بودی می طلبم.
ما گشنگان بادیه بر سفره هشته ایم
مدهوش قیمه ، منتظر آش رشته ایم
هر قاشق برنج که بی قیمه خورده ایم
حتما حساب کرده و جایی نوشته ایم.
فی البداهه در کمتر از 24 ساعت قلمی گردید.
هرگونه نسبتی با شاعر شکمباره ابواسحاق را قویا تکذیب می کنم.
سفره دلتان رنگین و عطر آگین باد
ATAA در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
من فکر میکنم که جبر گرایی بیشتر درین بیت نمود داره تا مادی گرایی زیرا درین رباعی منکر بهشت و جهنم نشده فقط میگه چون نمیدونم خدا منو بهشتی افریده یا جهنمی پس طبق طبیعت خودم که جبره رفتار میکنم و میگساری میکنم. البته نه اینکه خیام به بهشت و جهنم اعتقاد داره ولی اقلن درین جا فرض رو بر عدم وجود بهشت و جهنم نذاشته و جبر گرایی رو مطرح کرده.
اشو هم در کتاب هاش انسان رو به طبیعی بودن، خودجوش بودن در مقابل ساختگی و مصنوعی بودن در همه امور حتی عبادت دعوت میکنه.
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:
کسرا جان
شبه بازخوانی زیبایی از آواز دلنشین زنده یاد بنان توسط ستار عزیز موجود است که آن هم به راستی شنیدنی است ..
پیمان در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۶:
این دوبیتی را جناب علیرضا قربانی در یکی از کنسرت هایشان در خارج از کشور به زیبایی اجرا کرده اند
رضا ذبیح منش در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید.دورد خدا بر مولانا و درود بر محسن چاووشیی برای اجرای این ترانه.تلنگری در وجود من بود
سپیده منصوری در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
دSepideh Mansouri:
موضوع:در تحذیر از مراوده با ریاکاران و صوفیان ریایی
و اغراء به آمیزش با پاکان و صوفیان راستین که ( مظهر آنان خود مولاناست) و نهایتا خداوند رحمن و رحیم
1-2-مولانا معتقد است همنشین دل باید اهل معرفت باشد و اگر کسی اهل معرفت نباشد بهتر است که در هر وجودی تصور گنج کند یعنی مجاز است که خطا کند اما وجود هایی که عامی نیستند و خاصند نباید مرتکب خطا شوند
و در هر وجودی اعتماد کنند و منظور از بازار عطاران مشایخ و صوفیه است
3-4-5- مولانا میگوید اگر ترازو و محک نداشته باشی زود فریب میخوری سکه ی تقلبی رو میکنند و تو میپنداری که صاحب زرند.
و به سوی هر دیگی که میجوشد طمع غذا مبر چه بسیار دیگ که میجوشد اما درون آن آب خالی ست . کنایه به اینکه صوفیان اهل قال و پر آوازه مانند طبل درون خالیند.
7-6-کلک به معنای نی و کلک شکر به معنای نیشکر
در تکمیل ابیات قبل میگوید از هر نی طمع شکر نداشته باش همچنان که در هر چشمی نور بصیرت نیست و در هر بحری گوهر نیست
پس ای جوینده ی معرفت و سالک دل چون بلبل نغمه سرا (صوفیان و مستانِ حق) چنان آوازی سرکن که در کوه و صخره هم اثر کند
ودر ابیات پایانی اشاره به این نکته دارد که تسلیم باید بود و تواضع کرد
و در بیداری دل کوشید و چون چراغی روشن در نگاهداشت آن کوشید تا خاموش نگردد و از هوی و هوس دور شد.
و دور گشتن از باد نخوت هوس شادمانی و آرامش در پیش دارد. و همچنان که آب درخت را سرسبز نگه میدارد روشنایی و عشق نیز در درون سبب سرسبزی و بار آوری میشود
حسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست ...صحبت از عاشق و معشوق هستش ارتباط انسان با خدا . چون جهان هستی بر پایه عشق بنا شده و تنها چیزی که میتونه ما رو به خدا برسونه عشق هستش اما چه عشقی ؟؟ عشقی که آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ، پس منظور شاعر درد عشقه که اگه کسی دچارش بشه طبیبش هم میاد ولی هنوز دچار اون درد نشدیم که وجود خدا رو توی وجودمون احساس کنیم بنابراین درد عشق نیست وگرنه طبیبش همیشه بوده و هست و خواهد بود
نادر.. در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
مردی کرم ز آغاز گو .. : فرض کن مَردِ (فرد) کری هستم .. ناراحت مشو و دیگر بار و دیگر بار اسرار بگوی ..
مسعود قیصری منوچهری در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
البته نظر بنده این است که شکل صحیح این مصرع اینگونه است:
مرتیکه رمز آغاز گو!
یعنی مرتیکه، رمزتو از اول وارد کن. احتمالاً در دوران مولانا، تلفنبانکها خیلی مؤدب نبودند و اگر کسی موقع پرداخت قبض رمز کارتشو اشتباه میزده، به این شکل اعلام میکردهاند.
این هم برای اینکه روحیهتان شاد شود.
دکتر ترابی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵: