گنجور

حاشیه‌ها

سجاد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:

دوستان، معنی این بیت چی هست؟
"گر خداوند تعالی به گناهیم بگیرد
گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم"

ATAA در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

خیام درینجا جهان هستی رو ازلی و ابدی معرفی کرده و به یک دایره بی سر و ته تشبیه کرده
اما این انسان ها هستند که آمد و رفت دارن و کسی هم نمیدونه ایا قبل و بعد از این آمد و شد حیات دیگری وجود دارد یا خیر.
برعکس مذهبیون که دنیا را محدث و دارای آغاز و پایان میپندارند و برعکس انسان را خالد و ابدی!!

مانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

درود بر شما
لطفا لینک آواز استاد ناظری رو هم توی لیست خوانندگان این شعر قرار بدین
به همراهی گروه تنبور استاد عالی نژاد و همخوانی ایشون اگه اشتباه نکنم

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸:

نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
تو که بر خلاف تیغ هندی با یک نگاه میتوانی لشکری را هلاک کنی چرا یک نگاه به من نمی افکنی.تیغ هندی تا جایی که میدانم تیغی است که به برندگی شهره است و شمشیر بران و آبدیده باشد و شاید در اینجا منظور زبان تیز و تند و پرخاش معشوق یا غلام یا ... باشد
خلاصه جرا با من خوش زبان و مهربان نیستی
من مطمئن نیستم این معنی درست باشد اگر کسی میداند بنویسد و حس میکنم اشکال دارد.

ATAA در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

من اینجوری شنیدم
در دایره ای کامدن و رفتن ماست.

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸:

نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
فکر کنم (دارند) به جای (دارد) به زبان سعدی نزدیکتر است.
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
سر مقام داری:قصد داری جا خوش کنی

شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

تو را بر در نشاند او ، به طراری که می آید ........ آنکه و آنچه که ، تا کنون نیامده کیست ؟ و یا چیست ؟
طرار زبر دستی که تا کنون دم به تله نداده ، ذهن زمان اندیش خود ماست.
حسرت گذشته های مرده را ، زنده آرایی کرده و با وعده فرداهای رویایی ، نقد این لحظه را از ما ربوده!
ماپس در ، خانه دو دره، ماضی و مسقبل ، مغبون سکه قلب روزمره گی ها ، وا مانده ایم.

Vijay در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

روفیا گرامی
گل هستید! دست تان درد نکند!
چه خوشبختم که دوستی دارم در ایران کی اولا این قدر مهربان است و نیز در ادبیات ماهر است. بنده هرگز این اشعار را بدون این توضیح شفاف و دانشمندانه نامی توانستم بفهمم. زنده باشید!
می دانید من این ایام سهراب سپهری را هم می خوانم و صدا پای آب شعر بر گزیده ماست. شهرم یک زندان بتن است ولی وقتی که سهراب را می خوانم دلم به دهکده‌ای سرسبز می رود!
ببخشید زیاد نوشته ام اما اجازه بدهید که در آینده هم بتوانم زهمت بدهم-)
با عرض ایرادت
‌ وجے د یپ

منتقد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:

آقاشون شجریان هم می فرمان:
ای در "میان" جان...
در آلبوم ِ "جان ِ جان" ساخته‌ی مرحوم "محمدرضا لطفی"

ناشناخته در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » بوسه جام:

محسن جان،
خواهشمندم منظورتان از صدای ملوکانه را روشن فرمایید، شاید ملکوتی منظور نظر بوده است!!
از چه صدای استاد بنان را دوستداران " مخملین "
می گفته اند.

محسن در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » بوسه جام:

در برنامه گلهای رنگارنگ 230 توسط صدای ملوکانه استاد بنان در اواز دشتی خوانده شده.رهی معیری شاعر گلها بو .خدایش بیامرزد.

یحیی نیری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۶ - ترکیب بند:

با سلام و سپاس...
قالب این شعر « مسمط » است نه ترکیب بند...
و بیت پایانی : بنشینم و .... » اضافی می باشد.

یحیی نیری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۶ - ترکیب بند:

باسلام و سپاس.....
قالب این شعر « مسمط » است نه ترکیب بند.....
و بیت پایانی : بنشینم و ......» اضافی می باشد.

شهاب در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:

سلام دوستان
این غزل رو پریسا قبل از انقلاب خونده
و اینکه بیت اولش یه مفهوم ارتباطی روانشناسی رو به زیبایی هر چه تمامتر در قالب شعر بیان کرده
اینکه معشوق از عاشق میپرسه اگه عاشق من بودی پس چرا این قدر دیر اومدی برای ابراز عشق و علاقه؟ و در واقع این یه سوال نیس بلکه یه اعتراضه یعنی تو برخلاف ادعایی که میکنی، از مدتها قبل عاشق من نبودی بلکه تازه حس کردی عاشق شدی و حتی اینکه چون در عشقهای قبلی ناکام موندی، تازه به این نتیجه رسیدی که به سمت من بیایی و ابراز عشق کنی!!!
اینجاس که این بیت به عنوان دفاع عاشق بکار میره و بیان میکنه که علت دیر اومدنم، عاشق تو نبودن نیس بلکه دلایل دیگه داشته...
و در پایان اینکه به نظر من بهترین شعرها، شعرایی هستن که بیانگر جنبه های روانشناسانه ی روابط عاشقانه هستن...
حق یارتان...

سیاوش تهرانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:

بیت یکی مانده به پایان
می کشد چشم تو مارا به خمار ای ساقی
که دراجرای کامکارها نیز بکار رفته درست تر به نظر می رسد

نادر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:

چقدر زیباست این مصرع:
"محجوب بود چشمی کو جمله سبب بیند"
و در جایی دیگر فرموده است:
مسبب سبب این جا در سبب بربست
تو آن ببین که سبب می‌کشد ز بی‌سببی ..

نادر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:

این غزل را تقدیم می کنم به دوستان و سروران ارجمند:
خویش نظاره می کنی، محو شو در خیال من
عاشق خویش گشته ای، غرق شو در وصال من
جهل بوَد زوال تو، تیره کند زلال تو
زخم زند نهال تو، جهد شو در سئوالِ من
سوز و گداز شو ز تب، شعله شو در زغالِ شب
یکّه شو از همه نَسَب، بدر شو ای هلالِ من
تازه به تازه صد تله، مادر دهر حامله
زین تله ها گذر بنه، تا که رسی به حالِ من
هیچ نبوده ام جدا، چون شده ای به هر سرا
من همه هستی و بقا، تو ز من و مَآلِ من!
با من و لیک بی خبر، بی تو کجا منم دگر؟
سایه نئی تو درنگر، آنِ تو شد جمالِ من
از همه خواهش و طمع، می گذر از رهِ ورع
آمده ای چو مجتمع، تو من و نی مثالِ من
در بگشودمت حرم، پا نزده در آن قدم
غم مخوری ز هر عدم، خوش بِجَهی غزالِ من
از پیِ ساغری دگر، نادر گشت خون جگر
ریز شرابِ کهنه تر، نوش کند حلالِ من ..

روفیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

ابروی دلدار کجاست
Where is eye brow of beloved
In persian lyric literature showing eye brow has a special function!
Beloved never dicloses any part of her existence for strangers or the ones who are not her targets ,
When she discloses a small part of herself for someone,
It means she has a kind of interest to that specific person !
Hafez means if she is iterested to me ,
So where is her eye brow?

نادر در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰:

روفیای عزیز ، با سپاس از توضیحات بسیار دلنشین شما، شاید "مکتب عشق" کلمه ی مناسب تری باشه برای این دیدگاه ...

روفیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

دل ز ما گوشه گرفت
It means my heart is upset '
My heart went to a corner as it felt it is not confident but a stranger

۱
۳۵۴۶
۳۵۴۷
۳۵۴۸
۳۵۴۹
۳۵۵۰
۵۴۷۶