گنجور

حاشیه‌ها

بابک چندم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

گمنام-1. گرامی،
بارشت؟؟؟ و "...باران صفت حالیه ای که از دیر باز به جای بارشت به کار می رود"...
باران از "واران" پهلوی آمده که هنوز در گویش اورامانی سرپاست... آن نیز خود از "وارونا" در زبان کهن آریایی آمده که "نام" یکی از ایزدان یا خدایان آریایی و هم اوست که ایزد آبها بوده... که بعد از زرتشت در ایران تبدیل شد به آپام نپات (پسر آبها) و بسیاری بعدها آناهیتا (الهه آب)...
همانگونه که پیداست این "نام خاص" در گویشهای مختلف ایرانی همچنان و پس از هزاره ها پابرجاست؛ واران، باران، بارون که در نبود آگاهی از گذشته دور آنرا "صفت حالیه" دانسته اند...
تیر یا عطارد در عربی نیز ربطی به ستاره باران ندارد...
اگر حافظه بنده خطا نکند تشتر همان (sirius) یعنی نورانی ترین ستاره آسمان شب است که نزد مصریان اهمیت بسیاری داشت چرا که طغیان سالانه رود نیل را با رویت آن زمانبندی می کردند و گمانه آنکه در بین النهرین نیز اینچنین بوده...و از یکی از این دو مکان است که به ایران سرازیر شده...
این مورد آخر را باید یک مروری بکنم، اگر اشتباه آورده باشم آنرا تصحیح خواهم کرد...

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

مصرع نخستین مقطع این غزل چنین باید باشد
در این دریا، دل هرقطره، گوهر، در گره دارد
اگر، بر روی آب آید، همان بیدل، شود پیدا

علی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:

شهریار مصرع «نکته‌ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو» را در غزل خود تضمین کرده، با این مطلع:
«ای طلوع آیت والشمس در سیمای تو / سوره‌ی والطور وصف سینه‌ی سینای تو»

هادی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

سلام لطفا معنی کنید
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم

ساماک در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۸:

سلام اتفاقا منم برام جالب بود بدونم
بنظر میاد ساتسور شده باشه
سرچ کردم اما نسخه اصلی رو پیدا نکردم

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱:

وای خدا چقدر این شعر خنده دار بود

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

جناب ناشناس گرامی
اگر چه جمله ای که شما نوشته اید بسیار زیباتر و دلنشین تر است ، اما در دیوان شمس همان " کدخدا " نوشته شده .

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

اینجا اصلا صحبت از ضحو نیست . مولانا می گوید ضحوکی نه ضحو .
ضحوک یعنی : بسیار خند . ( فرهنگ نفیسی )
در مورد " داب " هم اشتباه می کنید .
داب بر وزن خواب ، یعنی : کروفر و شان و شوکت و خودنمایی .
داب که شما نوشته اید ( به معنی رسم و عادت و خو ) ، تلفظش da'b است . در واقع اصلا داب نیست و آن الف ، همزه است . و مثل راس (= سر ) خوانده می شود .
منبع : فرهنگ نفیسی
در این غزل اگر به قافیه ها توجه کنید می بینید که داب بر وزن خواب ( به معنی کر و فر و... ) صحیح است .

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۸:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4531

علی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را
بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
معنی این بیت را اگر کسی میداند بگوید

lordloss در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم:

من اولین بار که بیت اول این قصیده بسیار بسیار زیبا رو خوندم گریه کردم.درود بر روح پاک خاقانی درود

گردوزاری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶:

سلام در بعضی از کتب قدیمی مثلا قرن نهم در بیت اول بجای (یار) (شاه ) آمده

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:

روفیای گرامی،
نمونه درخشان " انحطاط " اندیشگی در روزگار امروز همانی است که ازو نام برده اید.
رویارویی او با برخی اندیشمندان چپ را در سالهای نخستین انقلاب ، از یاد نمی برم چگونه خرد ورزی را با خرافه می کوبید ، و اینک در سرزمین بازرگانی کلان به پردازش ان در جامه ای نو سر گرم کرده است.
جایی که 47٪ مردمان باور دارند جهان در کمتر از هفت هزار سال پیش از هیچ به پیدایی آمده است.
نیک ار بنگریم پر خوَیش در آن خواهیم دید
دو دیگر خوش برگشتید، اما در سرزمینی که در بوستانش همیشه گل است نگران از دست رفتن تک درختی مباشید، دل بر خاموشی آوای کاریزهای کهنی بسوزانید که نابودیشان آبادیها، مردمان و درختان بسیاری را به گور سپرده است.

محسن در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

باسلام.ادبیات مولانا الهامی است واز این حیث معزه ی الهیست لذا بعضی از واژگان یا جملات که ذهنمان معنی انرا درک نمی کند ممکن است صدهاسالها بعد رمزگشایی شوندواینست هنر حضرت مولانا اگر کسی خواست ره صد ساله را یک شبه برود باید به همان میزان هم عاشق باشد

مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

در بیت هفتم علیرغم نظر دوستان که "گرم" را "اگر مرا" برداشت میکردند و تصحیح آن را "گرش " اعلام میکردند باید گفت که منظور در اینجا "اگر هم " میباشد یعنی اگر هم آن را با باده بشویید و نیازی به تصحیح لسان الغیب نیست

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود،
"رخ تو" در "نظر من" چنین خوشش آراست ..

ایرانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر:

قسمتی ار این مثنوی زیبا توسط استاد غلامحسین بنان همراه با پیانو استاد مرتضی محجوبی به زیبایی بسیار در گوشه شهابی اجرا شده است.

شهراد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:

دوستان عزیز
معنی این رباعی خیلی سادست:
تا من وتو وجود دارد دشمنی وجود دارد پس ما نا محرمیم (از پس پرده) و به این دلیل از اسرار و معماها بی خبریم.
وقتی از من و تو گذشتیم محرم میشویم (پرده در افتد) و دیگه بحثی، جدلی (من و تویی) وجود نخواهد داشت. جنگ، دعوا و نا آرامی (من و تو =دشمنی) پایان خواهد یافت.

محمد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:

الحق که سعدی شاعر به تمام معناست.
گفتگوی عاشقانه با معشوقی که امیدی به وصالش ندارد و خود را در حد و مرتبه او نمیداند را بسیار زیبا به ادا کرده است. عشق و حسرت و سوز دل...
شنیدن آواز جناب افتخاری که در آلبوم کاروان در مایه اصفهان و بر روی چند بیتی از این غزل خوانده است را به علاقمندان شعر و موسیقی پیشنهاد میکنم.

nabavar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

اردشیر خان
سخن شما از روی محبتی ست که به سعدی دارید
یک بار حاشیه ی آقای ” حسین 1 “ را با دقت بخوان ، شاید نظرت بر گردد
شاد باشی

۱
۳۵۴۶
۳۵۴۷
۳۵۴۸
۳۵۴۹
۳۵۵۰
۵۶۵۰