گنجور

حاشیه‌ها

محمدامین مروتی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۰ - وصیت کردن رسول صلی الله علیه و سلم مر علی را کرم الله وجهه کی چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق، تو تقرب جوی به صحبت عاقل و بندهٔ خاص تا ازیشان همه پیش‌قدم‌تر باشی:

در صفت پیر و مطاوعت وی
محمدامین مروتی
مولانا در لزوم اطاعت از پیر می گوید انسان راهی را که بارها رفته، گم می کند چه رسد به راهی که تا کنون نرفته و رهزنان بسیار بر سر راه سالک کمین کرده اند. پس باید حتما پیری باشد. اما پیری که راه را بلد باشد و خود قبلا آن را پیمایش کرده باشد:
بر نویس احوال پیرِ راه‌دان
پیر را بگزین و عینِ راه دان
مولوی می گوید منظور از پیر اشاره به سن و سال نیست. بلکه اشاره به آشنایی قدیمی و ازلی با حقایق من لدنی (یعنی خدایی) است. چنانچه شراب کهنه، ارزش و گیرایی و قوت بیشتری دارد:
کرده‌ام بخت جوان را نام پیر
کو زِ حق پیرست نه از ایّام، پیر
او چنان پیرست کِش آغاز نیست
با چنان دُرّ یتیم، انباز نیست (این در کمیاب، مثل و مانندی ندارد.)
خود قوی‌تر می‌شود خمر کُهُن
خاصه آن خمری که باشد مَن لَدُن
پیر را بگزین که بی پیر، این سفر
هست بس پر آفت و خوف و خطر
آن رهی که بارها تو رفته‌ای
بی قلاوز ، اندر آن آشفته‌ای
پس رهی را که ندیدستی تو هیچ
هین مرو تنها ز رهبر سر مپیچ
لزوم مطاوعت از پیر برای رام کردن سرکشی های نفس است. نفس به خری می ماند که بر آن نشسته ای تا تو را به مقصد برساند ولی او تو را علاف می کند، چرا که به فکر شکم خود است. پس افسار خرِ نفس را به دست راهبانِ راهدانی بسپار:
گردنِ خر گیر و سوی راه کش
سوی ره‌بانان و ره‌دانان خَوش
هین مهل خر را و دست از وی مدار
زانک عشقِ اوست سوی سبزه‌زار
گر یکی دم، تو به غفلت وا هِلیش،
او رود فرسنگ ها سوی حشیش
دشمن راهست خر، مستِ علف
ای که بس خر بنده را کرد او تلف
اگر هم راه را پیدا نمی کنی و راهبانِ راهدانی، همراهت نیست، هر چه نفس بدان امر کرد، خلافش عمل کن:
گر ندانی ره، هر آنچ خر بخواست
عکسِ آن کن، خود بود آن راه راست
با هوا و آرزو کم باش دوست
چون یضلک عن سبیل الله اوست (یعنی گمراه کننده ات از راه خدا نفس است.)
اما بدان که بهترین عاملِ شکنندة هوای نفس، همرهی مرد راهدیده است:
این هوا را نشکند اندر جهان
هیچ چیزی همچو سایه ی همرهان
مردی که عاقل باشد و سرمایة دانایی اش، تجارب و سلوک شخصی اش باشد نه منقولات از دیگران:
اندر آ در سایة آن عاقلی
کش نداند بُرد از رهِ ناقلی
پیامبر در حدیثی به حضرت علی(ع) وصیت می کند که دیگران به وسیله و واسطة عبادت به حق تقرب می جویند. اما تواز طریق مصاحبت مرد عاقل تقرب جو تا از دیگران سبقت گیری. اگر سایة مرد حق بر سرت باشد، سایة خدا هم بر سرت خواهد بود:
یا علی از جملة طاعاتِ راه
بر گزین تو سایة خاص اله
هر کسی در طاعتی بگریختند
خویشتن را مَخلصی انگیختند
تو برو در سایة عاقل گریز
تا رهی زان دشمنِ پنهان‌ستیز
از همه طاعات اینت بهترست
سَبق یابی بر هر آن سابِق، که هست
و تابع بی چون و چرای پیر شو چنان که موسی قول داد تابع خضر باشد:
چون گرفتت پیر، هین تسلیم شو
همچو موسی، زیر حکمِ خضر رو
صبر کن بر کار خضری بی نفاق
تا نگوید خضر رو هُذا فراق
گرچه کشتی بشکند تو دم مزن
گرچه طفلی را کشد تو مو مَکَن
دست او را حق، چو دست خویش خواند
تا یدالله، فوق ایدیهم، براند
اگر هم کسی بی پیر این راه را بپیماید از نوادر است. با این وجود ان نوادر نیز بدون توجه و همت پیر راه به جایی نمی برند:
هرکه تنها نادرا این ره برید
هم به عَونِ همّتِ پیران رسید
دست پیر مانند دست خدا برای غایبان هم موثر و مفید است:
دست پیر از غایبان، کوتاه نیست
دست او جز قبضه الله نیست
اما شرط مریدی تحمل جور مراد است. چنان که آیینه بدون صیقل زدن، صاف نمی شود:
چون گزیدی پیر، نازک‌دل مباش
سست و ریزیده چو آب و گِل مباش
ور به هر زخمی تو پر کینه شوی
پس کجا بی‌صیقل، آیینه شوی
هرچند مولانا بر مطاوعت و متابعت بی چون و چرای مرید از مراد تاکید می کند، مع هذا، صحبت از پیری است که اولا نماد عقل است و ثانیا خود این راه را رفته و از پیچ و خم ها و راه و رسم منزل هایش با خبر است.

صفی الله صادقی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

عراقی یگانه شاعری زبان پارسی است که همیشه اشعارش به دلها چنگ می زند بالخص همین شعر که شما نشر نمودید بیشتر از صد مرتبه خواندمش خیلی قشنگ است روحت شاد باد عراقی

Vijay در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

درود بر همه دوستان ایرانی!
خیلی لذت بردم از خواندن این غزل اما چند بیتها را کاملا نامی فهمم، لهذا نیاز کمک شما دارم.
1) آیا معنی شب تار، شب تاریک است؟
2) برای بیت سوم لطفا توضیح بدهید.
3)در بیت چهارم، معنی دانستن اشارت چیست؟ من یک فرهنگ را استفاده می کنم اما در این متن معنش نامی فهمم.
4)در بیت هفتم، دل ذ من گوشه گرفت چه معنی دارد، برای این بیت ترجمه به انگلیسی و توضیح خیلی مفید جواهد بود.
5) به نظر شما، آیا بیت ششم حاصل غزل است؟ برای من این
خیلی دل گداز بود.
اگر دوستان عزیزم، روفیا و بابک را می یابم برای من مایه کمال مسرت خواهد بود!!
نیازمند
ویجے
از هند

عرفان در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

بنده ی حقیر با جناب سوشیانت موافقم ، حکیم سنایی در تمام شعرهایش عشق به خدا را نشان میدهد ، حکیم سنایی در بیت اخر ترس از عواقب گذشته ی پوچ خود را نشان میدهد ، منظورش این است که لب و دندان سنایی ذکر تو میگوید شاید که بخشش و رحمتت مرا از عواقب گناهانم نجات دهد .

نکیســا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴۳:

از آورده های گنجور بارها استفاده کرده و تلاشـتان را بســیار ارج مینهم. بگمانم اشاره آقای بهرام مشهور درست باشد چون در رباعیات خیام اینجانب، همین رباعی با بکار گیری واژه‌ی "توسن" به‌جای "مرکب" آورده شده. پایدار و سرافراز باشید.

الهام در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۴ - حکایتِ صبرِ مردان بر جفا:

براساس نسخه محمد علی فروغی در بیت نهم مصرع دوم واژه
بنده به جای شخص آمده
شنیدم که بگریست دانای و خش
که یا رب مر این بنده را توبه بخش

Mir Seyed Sepehr در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

Ya Hagh
Salamon alaikom
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
Man ba nazarate hame mokhalefam
Zira keh tebghe hadisi az Rasool Akram (sa) sotoonhayee hastand az yaghoot ke barafrashe bar aseman ha va paye in sotoon ha rooye mahi dar omghe zamin ast.
Morghe mahi khar be in dalil parvaz mikonad bar sathe ab zira keh mahi ra akse khodash dar ab mibinad mesleh ayene. hengami keh morgh dar yek lahze e zamani va makani In mahi ra did va koor shod keh aske khodash nist balke mojoodi kharejist an ra shekar mikonad. Ham morgh ham mahi fani mishavand. Ensan ha ham be in dalil hamdigar ra mikoshand dar jangha. Zira keh Payambar e Akram dar hadisi digar farmoodand keh momen ayene momen ast.
Men Allah tofigh,
Mir Seyed Sepehr

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵:

محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوش به تایی می‌زند
نوازنده ما با یک تار هم خوب مینوازد.
چنگ=سازی با هشت یا نه تا(تار) و بسیار کهن که پیشینه آن به پنج هزار سال پیش بازمیگردد و گویند رامتین آن را ساخته است.

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵۴:

5713

رعنا گلریز در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - معمار نادان:

عرض سلام و درود
در بیتی که نوشته شده "عیب کردی این ره لغزیده را" به جای لغزیده، لغزنده باید نوشته شود
سپاس

محمد ضیااحمدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۵ - گفتار اندر گزاردن شکر نعمت‌ها:

شب که از ماه اندکی روشن است برای آسایش تو ست و روز که دارای آفتاب رخشان و جهان تاب است برای کار کردن تو می باشد . به استعاره میگوید : اکنون که همه درکار و کوشش اند ، تو هم باید کار کنی.

بی سواد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

درود بر 7 گرامی،
کروکوس انگلیسی به گمانم گشته همان کرکوم خودمان است.

مجید همراه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
دفتر وعظ به بازار خرافات بریم

هادی رنجبران در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد:

تمام دیالوگ های حکایت از "علی آموز اخلاص عمل" که از دو طرف نقل می شود گفتار خود مولاناست. چرا که بیت " خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران" به قول خانم آن ماری شامل کلید فهم مثنوی است. لبته اکثر دیالوگ های موجود در مثنوی چنین اند.

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

نتیجه جستجوی مترجم گوگل:
زردچوبه به انگلیسی=Turmeric
زرد چوبه به ایتالیایی=curcuma

زعفران به انگلیسی
1. saffron
2. crocus
زعفران به ایتالیایی
zafferano
زعفران به آلمانی و فرانسوی
Safran
زعفران به اسپانیایی و گالیسیایی
azafrán

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

اگر کرکوما به ایتالیایی هست و به معنی زردچوبه،حدسم این هست به انگلیسی هم زردچوبه معنی میدهد نه زعفران و شاید حرف صدادار آخر را ندارد.
اگر کلمات دیگر هم باشد من نمیدانم ولی جادی را یقین دارم

بی سواد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

بی نام گرامی،
بر آنچه به درستی فرموده اید ، می افزایم؛
ناهید گشته " انا هیتا "( ان ،پیشوند نفی ، ناکاری و آهیتا ، ناپاک ، آلوده ) به مانای پاک ، نا آلوده است
ایزد بانوی ابها، ستاره ناهید ،(کنایه از دختر رسیده)
رود مینوی، پر آب ترین و همیشگی ترین رود جهان ،
در اوستا بدین گونه، نگارک شده است:
" دوشیزه ای بلند بالا، با بازوان ستبر، سپید و درخشان، سینه های برجسته، کمرگاهی باریک، سوار برگردونه ای که ابر و باد و باران و ژاله اسبان اویند دیهیمی درخشان بر سر دارد،پاک ، توانا، بالنده و نیالوده ، آلایش از تخمه مردان می زداید، زهدان زنان را پاک و فرزند زادن را بر آنان آسان می کند"
پی نوشت:
اناهیتا شاید همان بانوی رازآلودی باشد که در تاریک روشن بام یا گرگ و میش شام ، در نیزارهای خم رودخانه ای
تالاب یا سراآبی دور، پایاب یا آب انباری کهن در جستجوی آوییم.
نکند همان پری نی زن گریزپایی است که شبانگاهان تا لب چشمه سار می دواندمان ، بی که رخ بنمایاند؟؟

کریم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

تصحیح: نام آلبوم را من ساقینامه یا سوته دلان هم در اینترنت دیدم. (سوته دلان استاد شهرام ناظری را اگر در اینترنت جستجو بفرمایید، همین اشعار را خواهید یافت).

محمدجواد میری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۰:

ترک ختا احتمالا درست است. یعنی ترک ختایی

بی سواد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

جناب 7،
برابر پارسی زعفران به گمانم کرکوم است، با صدای پیش ، در زبان ایتالیایی کرکوما زرد چوبه را میگویند.

۱
۳۵۴۷
۳۵۴۸
۳۵۴۹
۳۵۵۰
۳۵۵۱
۵۴۷۲