گنجور

حاشیه‌ها

مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

در توضیح بیت سوم: "در مذهب ما باده حلال است..."
در غزل شمارهٔ 473:
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت
عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی
باده چی معرفی شده که زاهد به آن میرسد. شاید عشق خدا و شاید محبت. باده چیزیست که آنرا از زاهد پشیمان (احتمالا گناهکار) میگیرند.
همچنین در غزل 183:
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
میبینید که حافظ گفته باده به همون معنی که عرض کردم رو به خاطر تجلی صفات حافظ بهش عطا کردند.
مصرع دوم این بیت اصلی هم از "سرو گل اندام" اشاره ای دارد که باید خودتان بفهمید و به کلمه درآوردن آن کسر شان است.

احمد در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:

چه نزدیک است ازنظرمعنی این غزل حضرت حافظ با این غزل ازجناب خواجو جالب آنکه هر دورسفته هم وزن هم قافیه هستند
خواجوی کرمانی » غزلیات

مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدار
ز پا در آمدم از من قدم دریغ مدار
ورم قدم بعیادت نمینهی باری
تفقدی بزبان قلم دریغ مدار
بساز با من دم بسته و کلید نجات
از این مقید دام ندم دریغ مدار
اگر دریغ نداری نظر ز خسته دلان
ازین شکستهٔ دلخسته هم دریغ مدار
به عزم کعبهٔ قربت چو بسته‌ایم احرام
ز ما سعادت وصل حرم دریغ مدار
بشادمانی ارت دست می‌دهد آبی
ز تشنگان بیابان غم دریغ مدار
نوای پرده‌سرایان بزمگاه وجود
ز ساکنان مقام عدم دریغ مدار
اگر شفا نفرستی بخستگان فراق
ز بستگان ارادت الم دریغ مدار
چو عندلیب گلستان فقر شد خواجو
ازو شمامهٔ باغ کرم دریغ مدار

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۱ - معاتبهٔ مصطفی علیه‌السلام با صدیق رضی الله عنه کی ترا وصیت کردم کی به شرکت من بخر تو چرا بهر خود تنها خریدی و عذر او:

دوست عزیزم
گویا "ننگرد" بوده است..

احمد سالک در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:

به عوض سرای نه توی بهتر نبود سرای نه تو بنویسند که قافیه هم مراعات شود؟

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۱ - معاتبهٔ مصطفی علیه‌السلام با صدیق رضی الله عنه کی ترا وصیت کردم کی به شرکت من بخر تو چرا بهر خود تنها خریدی و عذر او:

گشت عالی‌همت از نو چشم من
جز به خواری نگردد اندر چمن
مصرع دوم هارمونی نداره

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۶:

"شرح نمی‌کنم که ..." .. اما آن گاه که یکی شدی، مگر امکان دارد همچون چشمه ای جوشان تراوش نکنی؟..
عقل ز نقل تو شود منتقل از عقیله‌ها...
ترک زیارتت شها، دان ز خری! نه بی‌خری،
ز آنک به جان ست متصل حج تو بی‌مسافتی..
متقیان به بادیه رفته عشا و غادیه،
کعبه روان شده به تو تا که کند زیارتی!..
و با این همه، ناچار به راز داری!!.....

محمد تقی صابری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین:

با سلام ، اغلاط بسیاری در متن آمده که اصلاج آنها زمان بسیاری می طلبد و اگر توفیق رفیق شد ، خدمتگزار خواهم بود . عجالتا در بیت سوم ، تصور این ناچیز این است که باید به این صورت نوشته شود : همه شاهان ، مر او را بنده بودند . والله اعلم .

محمد تقی صابری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

جناب پریشان عزیز ، با سلام ، این بنده عرض نکردم که ترکیب بیرون شد مشکلی دارد ، هم این ترکیب که ناظر به انجام عملی در زمان گذشته است (شد ) و هم جمله بیرون شو که جمله امریه است هیچ یک معنی راه بیرون رفت نمیدهند ، اما هردو اصطلاحاتی هستند که عموم فارسی زبانان ، اینها و امثال اینها را با معانی مجازی شان به رسمیت شناخته اند . بنده با اطلاع اندکی که از لهجه بیرجند دارم عرض کردم که هنوز هم در بیرجند از این اصطلاح استفاده میکنند و تصریح کردم که آنچه در متن آمده است به کار بردنش بلا اشکال است . اگر کلمه اشکال به معنی ایراد باشد ، یعنی این ناتوان دقیقا عرض کرده ام که بلا ایراد است است و این مقوله جائی برای پرسش ارزشمند حضرتتان که میفرمائید : چه ایرادی دارد ، باقی نمیگذارد . با احترام .

nabavar در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

ولی اصل همان است که در گنجور آمده
چه درست چه اشتباه
ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام

پیمان ص.ف در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

اوج احساس عاشق، پذیرفتن تمام جفاهای عشق و سازش بی قید و شرط با معشوق در بیت زیر بازتاب یافته:
تیغ برآر از نیام، زهر برافکن به جام
از قبل ما قبول از طرف ما رضاست

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

به گمانم" ورت خجالت سرو آرزو بود بخرام "
بوده است .
و خداوند آگاهترین است

گمنام-۱ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۳ - حکایت در معنی سفاهت نااهلان:

جناب 7
نیم بیت سوم باید" پسری " باشد
پسری زورمند و کشتی گیر
( شوخ چشمی ، شکنج مویی)

و دست کم 15 بیت کم دارد از جمله :
خانه تسلیم کرد شهر آشوب
گفت .........
.........
آنکه پشتش نیامدی به زمین
عاقبت بر زمین نهاد جبین

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

پوزش می خواهم سعدی جان
اگر من جای تو بودم بیت سوم را کمی عوض می کردم :
اگر کساد شکر بایدت دهن بگشای
ورت خجالت سرو آرزو ”کنی “ بخرام
یادت گرامی

وفایی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۳:

پستی یعنی زمین کم ارتفاع ، گودی ، سرازیری .... ( نه لزوما دره ها )

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

گرامی عاطفه
گویا می گوید : آنکه تراوشات این قلم رویایی را فهم نمی کند ، اگر نقاش چین هم باشد هنرش بی ارزش و قدر است .
مانا باشی

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۲:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8789

آرما در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:

بیت سوم، مصرع دوم خون نباید باشه؟!

۷ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۵:

خواندن درست بیت:
زین چنین دوغ،زشت گندیده!
پوز دل را حذار بایستی
زشت گندیده: بد گندیده

بابک در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۳ - حکایت در معنی سفاهت نااهلان:

جناب این از سعدی بود؟
دو هفته پیش عبید و ایرج میرزا میخوندم این خیلی شبیه طنز ایرج هست و اگر از سعدی باشه نشون میده خیلی سعدی رو خونده ایرج مثل عبید

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۵:

هر کی حدیث می‌کند بر لب او نظر کنم
از هوس دهان تو تا لب کی گزیده‌ای ..

۱
۳۵۳۰
۳۵۳۱
۳۵۳۲
۳۵۳۳
۳۵۳۴
۵۶۲۶