گنجور

حاشیه‌ها

محمودی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴ - باز، دل می‌بری :

آیا بیت ( ای که در کنج لبت خال مسیحا داری---- مرده را زنده کنی معجز عیسی داری ) مربوط به همین غزل است یا خیر اگر نیست پس چه کسی آنرا سروده و غزل کامل آن کدام است ؟ از اساتید اگر راهنمایی دارند مرقوم نمایند منت بر اینجانب میگذارند.

حسیب هاشمی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۴:

(زبر) و بم وهم است چه‌ گفتن چه شنیدن
توفان صداییم در این ساز و صدا هیچ
اینجا بجای زیر، زبر استفاده شده.

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

سلام
معنی "کفارت یمین سهل" چیست؟

مساوات در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:

گلهای تازه 43 با اجرای زیبای استاد گلپا در آواز افشاری

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۲:

دوستان
فراموش نفرمایید که که شاعر در بیت تخلص به قول معروف ؛ بند را آب داده است!!
صایب از روی بهشتی صفتان چشم مپوش!!
چه در آََیینه رخ این زیبا یان بهشت راستین هویداست!

نادر.. در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۲:

دوست عزیز، روفیا
اشاره جالبی داشتید به "نیاز"
پاسخ دادن به نیازها کاملا منطقی است، و چه نیکوست که با لذت همراه است.
سئوال اینجاست که نیازهای انسان چیست و چه مراتبی دارد؟ نیازهای انسان با رشد عقل و معرفتش تنوع یافته و شکلهای عالی تری به خود می گیرد که به تناسب، پاسخ به آنها نیز لذتی به مراتب عالی تر خواهد داشت ..
بیشتر به توجه بر این تفاوت ها تاکید شده است و نه بی اهمیت شمردن نیازهای ابتدایی تر از جمله نیازهای فیزیولوژیک که همه آگاهیم نیازهایی دائمی بوده و رسیدگی مناسب به آنها لذت بخش - هرچند زودگذر - است.
می توان در این مرحله توقف نموده، با ترفندهایی لذت ناشی از پاسخ به آنها را مثلا با ایجاد تنوع، ارتقاء داد.. و یا به صورتی متعادل، به نیازهای عالی تر وجود نیز توجه داشت و آنگاه در درون خویش میزان ارزشمندی هر یک را سنجید..

محمد مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:

بیت سوم جای ریختن باید ریختی جایگزین بشه
از می عشق ریختی در دل آدم اندکی...

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

نکته قابل ذکر اینکه بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط آیت الله خمینی که متن آن از اخبار ساعت 14 رادیو ایران خوانده شد، بلافاصله این شعر با اجرای بهزاد پخش شد.

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

مهدی بهزاد پور معروف به بهزاد در اوایل انقلاب این شعر را به نیکی اجرا کرد و قطعا در خاطره جوانان نسل قبل مانده است.

... در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

شرح فنا و بقا، در غایت هنرمندی...
چون رسید این جایگه عطار نه هست و نه نیست...

فرشید در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۸:

با درود این رباعی در باب 41 مختار نامه عطار ربعی 16 آمده است لطفا بفرمایید کدامیک صحیح است؟ با تشکر

بلوری در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۲:

با سلام
تصویری از یک خوشنویسی قدیمی از این غزل هست. آدرس ایمیلی بدهید تا آن تصویر را ارسال کنم.
در پناه حق

روفیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۲:

اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر شهوت نفس لذت نخوانی
این باور رهبانی چندان با دانش انسان شناسی امروز همخوانی ندارد.
تنها کسی می تواند چنین چیزی را ادعا کند که ابتدا طعم لذت یا شهوت را چشیده باشد و نیازش مرتفع شده باشد.
بسیار دور از واقع بینی است که به انسان گرسنه یا جوانی که نیاز جنسی اش برای سال ها برطرف نشده است بگوییم :
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر شهوت نفس لذت نخوانی
بعد از ارضاء گرسنگی هم که ترک خوردن شاهکار نیست! این پیامد به طور طبیعی روی می دهد!!
امروز می گویند انسانی که نیازهای فیزیولوژیک او بی پاسخ مانده است نمی تواند به مراتب بالاتری از رشد و تکامل نایل آید. اگر آدمی راستی گرسنه باشد و از خوردن پرهیز کند قوای جسمی و فکری اش تحلیل خواهد رفت.

محبوبه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

با سلام دوست عزیزی گفتن که کلمه عکس رو به نقش تبدیل کنیم چون عکس و عکاسی جدید است.
به نظرم عکس و عکاسی با تکنولوژی جدید است اما دیدن عکس در آب و در سطوح صیقلی و شفاف همیشه بوده است و جدید نیست بنابراین احتمال اینکه شاعر از کلمه عکس استفاده کرده باشد کم نیست.
در ضمن خواستم بگم من یکی از دوستداران این شعر هستم . به نظر من این شعر هم در معنی و محتوا و هم در وزن و قافیه و هم در صنعت شعری سرآمد است

محمدامین در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

البته با هم فکری دوست عزیز و ارجمندم
ادیب فرزانه جناب آقای سعید تحریری

محمدامین در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

سلام و درود
بزرگ مرد ادب فارسی ایران، روحت شاد باشد!
ازین شعر زیبای فردوسی در ترجمه و برگردان سوره طور بهره گرفتم.
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند

نقش در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۶:

پاسخ به هانیه , من که باشم مرتورامن،انک ، تونامم نهی مکث قبل و بعد از انک شعر را سیال تر میکند بحق یکی از زیباترین اشعار مولاناست . بخصوص در بیت چون بپوشد جعد تو روی تورا ره گم کنم
جعد تو کفر من امد روی تو ایمان من

محمد اردستانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

ای شاه! عشق پرور، مانند شیر مادر/ای شیر! جوش، در رو، جان پدر به رقص آ

سید احمد مجاب در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

ترا باید (شدن) چون بت‌پرستان
به دست آوردن آن بت را به دستان

محمد اردستانی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

هرکسی از ظن خود شد یار من/از درون من نجست اسرار من
ویژگیهای اشعار قدما بخصوص مولانا و پیچیدگی آن در عین ظاهری ساده، مخاطبان را به وادی تفسیر میکشاند. به اعتقاد اینجانب بهتر است ابتدا معنی ظاهری شعر را متوجه شد و بعد به تفسیر منظور شاعر پرداخت:
گر نیستی تو ماده زان شاه نر به رقص آ: اگر تو مادی نیست، برمبنای (قدرت) آن شاه نر (به وجود آورنده ات) به رقص آ.
ای شیر! جوش، در رو: ای کسی که مانند شیر هستی، در جوش و خروش بیا! (از خودت) فرار کن.
دو بیت زیر هم کاملا به داستان یوسف و زلیخا و سپس بازگشت یوسف به سوی پدر اشاره دارند:
تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی/ گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ
پایان جنگ آمد آواز چنگ آمد/یوسف ز چاه آمد ای بی‌هنر به رقص آ
بالاخره،
مصر و شکر به رقص آ: شادمانی اهالی مصر و (هرچیزی که) مبنای شیرینی است، میتواند منظور شاعر باشد.
این هم لینک تصنیف استاد افتخاری (تکرار):
پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۳۵۲۸
۳۵۲۹
۳۵۳۰
۳۵۳۱
۳۵۳۲
۵۵۴۴