گنجور

حاشیه‌ها

مهدی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:

فکر کنم اولش این طور باشه :
(( چون ما )) قلندرانیم در ما ریا نباشد ...

 

مهدی کاظمی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم:

...ا.... که ندارد هیچ ماهم هستیم هیچ ... هیچ ...

 

مهدی کاظمی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم:

بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
بازهم به قصه بر میگردیم قصه ای که اگر خوب دقت کنی اصلا ازان خارج نشده بودیم
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
اگر در جهل بمانیم و سعی در فهمیدن هدف افرینش و حقایق آن را نکنیم در زندان اوییم (خداوند ).....
و اگر در پی فهم و درک حقیقت و علم باشیم در ایوان بهشتی خداییم و این خاصیت را خدا در ما نهاده (ازوست )
ور به خواب آییم مستان وییم
ور به بیداری به دستان وییم
همه چیز ازوست و مالک و خالق اوست .. اگر در عالم خواب پا بزاریم بیخود و مستیم که ازوییم و اگر به بیداری دست پیدا کنیم و اگر بر علم خدایی که در نهاد ما گذاشته شده عالم شویم اینهم ازوست و اوست و اوست ..... که مارا ساخته و موجود از عدم کرده است
ور بگرییم ابر پر زرق وییم
ور بخندیم آن زمان برق وییم
اگر گریه کنیم ابر پر از شکوه اوییم و اگر بخندیم در آن موقع نور تابان اوییم ... اشاره به ایه 43 سوره نجم :{و اوست که میگریاند و اوست که میخنداند}
ور بخشم و جنگ عکس قهر اوست
ور بصلح و عذر عکس مهر اوست
وقت خشونت و جنگ ما انعکاس دهنده قهر اوییم زیرا ما سایه اوییم و ازو در ما دمیده شده است و در وقت صلح جویی و بهانه تراشی برای نجنگیدن و خوب بودن ما انعکاس مهربانی اوییم ...
ما کییم اندر جهان پیچ پیچ
چون الف او خود چه دارد هیچ‌هیچ
ما در این عوالم پیچیده در هم چه کسانی هستیم؟؟؟ مثل حرف

 

شایسته در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

با سلام،جسارتا میخواستم بپرسم این بیت درست تر نیست؟
یک دست جام باده و یک دست زلف یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
مصراع اول به جای جعد،زلف نیست؟

 

س ، م در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:

پویان گرامی
آنچه فرمودید عذری برای منجمین بود که در زمین نشسته و برای ستارگان آسمان وظیفه و نقش تعیین می کنند . توضیح و تشریح نوعی خاص از مراتب وجودی از تخیلات آنان بر خاسته یا از علومی که به آن راه پیدا کرده بوده اند ؟
این الفاظ و نسبتها خبر از مراتب وجودی آنان نمی دهد
حقیقتی در آن نیست مگر تخیلات شاعرانه برای زیبایی کلام
یا بلند پروازی غالیان در مواردی
ما خاکیان ، پروازهای ذهنی زیادی داریم
با کمی دقت به ابداعاتمان به سادگی پی میبریم ، از تولید بهشت و جهنم و مار قاشیه و حوری هفتاد متری و غلمان گرفته تا اعجوج و مأجوج و طی الارض عارفان
و آخرین آنان هم که بی خبر بودم شغل زهره خانم در نیمه شبان است
خداوند مارا به راه راست هدایت کند
قبلاً هم در مورد خدایان یونانی چنین داستانهایی شنیده بودم
در داستانهای یهودیان نیز خواندم که یعقوب با خدا کشتی گرفت وخدا را به زمین زد ولی لگدی از او خورد که همه ی عمر می لنگید
من منظورم اینست که اگر گذشتگان ما اشتباهی کردند
باید متذکر شد، نه اینکه بر آن صحه گزارد
همچنانکه وقتی سخنی نغز می شنویم آنها را می ستاییم
شاد باشید

 

مجتبی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

به نظر حقیر در بیت چهارم مصرع دوم به جای «چون» باید «چو» باشد تا وزن درست شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

 

حمید رضا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

پوزش بسیار از جناب نبوی و بویژه بابک گرامی که نام ایشان را بارها به اشتباه به میان آوردم.
سپاس فراوان از مدیران و روش حرفه ای گردانندگی گنجور.

 

مهدی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

از این شعر بهتر مگه داریم؟!

 

هادی طیطه در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:

با درود و سپاس فراوان
وزن این شعر می شود : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
و باید دانست فعلن با فع لن متفاوت است
زیرا که فعلن از فاعلاتن مخبون محذوف است
ولی فع لن از فاعلاتن اصلم است .
موفق باشید
هادی طیطه دانشجوی رشته زبان و ادبیات پارسی

 

پویان در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:

با عرض سلام
دوستان گرامی، لفظ به کار گرفته شده توسط شاه نعمت الله ولی(ره)، اگر چه در نزد عامه مردم کلمه ایست نازیبا و ناپسند؛ اما در علم نجوم که برای سیارات و ستارگان صفاتی را درنظر میگرفتند، این صفت برای زهره (ناهید، ونوس، عیشتار {ایشتار}) ذکر شده است. همچون صفتی که دوست عزیزمان س م نقل کردند "زهره چنگی"
من واقعاً خوشحالم از اینکه به طور اتفاقی با چنین قصیده ای آشنا شدم. این را مدیون دوستانی هستم که در ذیل این شعر حاشیه نویسی کرده اند. در این قصیده به اجمال اصول مهمی از عقاید اهل طریقت به زیبایی بیان شده است.
س م عزیز، اگر تنها به آن لفظی که شاه نعمت الله ولی (ره) آورده اند بنگرید حق کاملاً به جانب شما خواهد بود. قطعاً ناپسند و زشت است، اما برای معنای کلمات پسندیده تر آن است که آنها را در زمینۀ متنی که به کار رفته اند بررسی کنیم. منظور ایشان در اینجا توضیح و تشریح نوع خاصی از مراتب وجودی است و زهره در اینجا نه به معنای نامی برای خانم ها که به معنای سیاره زهره (ناهید، ونوس و...) است و این صفتی است که برای سیاره زهره پیش از ایشان نیز نقل کرده اند.
در پنج بیت مانده با انتهای قصیده:
سَر حَمَل می دان و گردن "نور" باشد بی گمان
هر دو پایت ای برادر فی المثل جوزا بود
واژه نور باید به "ثور" تغییر یابد، ثور (گاونر) برج دوم از مجموعۀ دوازده گانه دایرة البروج است.
پاینده باشید

 

شمس شیرازی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

ناشناس گرامی،
در سه بیت نخست مانا دقیقا (معنی )مانا می دهد! :
ای بسا ماناست که به عربی رفته و معنا ، معنی شده است

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

*******************************
*******************************
مد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید!
تا ........................... که چرا دوری کرد
بگوید به حریفان: 22 نسخه (801، 813، 819، 821، 823، 824، 825 و 15 نسخه متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
نگویند حریفان: 12 نسخه (803، 843 و 10 نسخه متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
ﯨﮔویند حریفان: 2 نسخه (822، 827: حرف نخست بدون نقطه)
بگویند حریفان: 1 نسخۀ متأخر (864)
37 نسخه غزل 135 و بیت فوق را دارند. نسخۀ مورخ 818 غزل را ندارد.
کوزۀ را از سرداب یا جای خنک دیگری که در آنجا نگهداری می‌شد به مجلس می‌آوردند، نمِ هوا را می‌گرفت و عرق می‌کرد.
****************************************
****************************************

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

زهی همّت که حافظ راست کز دنییّ و از عُقبی
....................................... بجز خاک سر کویَت
نیامد هیچ در چشمش : 16 نسخه (801، 807، 814-813، 816، 818، 819، 822، 824، 825، 827 کمبریج، 843 و 4 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ)
نیاید هیچ در چشمش : 14 نسخه (827، 838-817 و 12 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ)
نیاﯨﺪ هیچ در چشمش : 4 نسخه (814-813 و 3 نسخۀ متأخّر: 854، 855، 857) جزء «ﯨﺪ» بدون نقطه
که در چشمش نمی‌آید : 3 نسخه (821، 823 و 1 نسخۀ بی‌تاریخ)
نیابد هیچ در چشمش : 1 نسخۀ بی‌تاریخ
نیارد هیچ در خاطر : 1 نسخۀ بی‌تاریخ
از 39 نسخۀ مکتوب در قرن نهم اعم از مورخ و بی‌تاریخ که غزل 94 را دارند، نسخۀ مورخ 864 بیت تخلص را ندارد. نسخۀ مورخ 803 خودِ غزل را ندارد.
**************************************
**************************************

 

متفکر در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

نه اینکه من صاحب نظر باشم . ولی از مقایسه مثنوی با قرآن و چسباندن معانی قرآنی و ارتباط آنها ، واقعا کلافه میشوم
من قرآن شناس و قرآندخوان نیستم ، فکر نمیکنم شاملو هم قرآن شناس بود ، ولی مثنوی را برای دل خودم و به اندازه فهم خودم میخوانم و میفهمم
مثلا در مورد ، هر که او را دور ماند از اصل خویش
در زمانی که قرآن و اسلام در گوشت و پوست و خون مردم نفوذ کرده بود ، نمیتواند معنای شناخت قرآن و شناخت دوباره اله را داشته باشد
چرا نمیشود آنرا به دور ماندن از اصل انسانیت معنی کرد که مذهبیون مردم را از آن دور کرده بودند
افرادی که تفسیر قرآن را تنها در حیطه فهم علما میدانند ، تعجبی هم ندارد که بقیه را نفهم و از درک معانی مثنوی عاجز بدانند
آقایی که میگویی مثنوی بدون قرآن هیچ است ، اگر اینگونه بود اصلا مثنوی گفته نمیشد . دیگر با وجود قرآن چه اصراری بود که به مولانا برای سرودن مثنوب داشته باشند
اصلا خود شما چرا با علم و دانش فهم قرآن ، مثنوی میخوانید
اینهمه بزرگان و علاقمندان غیر مسلمان که مثنوی میخوانند ، آیا چشمشان به قرآن خورده است ؟
این دکان مشتری زیادی دارد ، ولی مثنوی خودش برای خودش یک سوپر مارکت است و احتیاجی به آوردن جنس از این بقالی های کوچک ندارد

 

س ، م در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:

ناشناس جان
راست میگویی
ولی من شاه نعمتالله را که روحش شاد زیاد نمی شناسم
که از نکات خوبش تمجیدی بیاورم
ولی همیشه در ادبیات ، زهره ، را به عنوان رامشگر آسمان می شناسیم ، می توانست بگوید زهره ی چنگی،
این نسبت ناموزون ممکن است به خیلی از خانم ها که نامشان زهره است برخورد داشته باشد
شکر خدا من چنین نامی در آشنایانم نمی شناسم ولی فرض کنید کسی یکی از بستگانش زهره باشد ، چگونه می تواند این بیت را معنی کند؟
عفت کلام زیور ادیبان است
شاد باشید
راستی، ناشناس جان ، اگر یک نام مستعار یا حرفی از حروف الفبا برای خود انتخاب کنید شمارا با چندین ناشناس دیگر اشتباه نمی گیرم
ببخشید از جسارتم

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۷ - مثال دیگر هم درین معنی:

موعظه

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹:

حقیر فقط یک معنی از این کلمه میشناسد (آن هم معنی زشتی است)؛ مگر معنی دیگری هم دارد یا شاید اشتباه املایی است؟

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۷ - مثال دیگر هم درین معنی:

با درود خدمت بانو روفیا گرامی: به نظر حقیر بیشتر اشعار مولانا بیشتر جنبه مؤعضه دارند و ندیدم که ایشان ادعای علمی بودن یا استدلالی بودن اشعار خود را بکند. البته چون بیشتر مردم با استدلال بهتر به معنی میرسند ایشان خیلی از اشعار را استدلالی نوشتند و گر نه بیشتر اشعار ایشان پند و مؤعضه هستند. این حرف در مورد قرآن مجید هم صادق است.
این حرف که
ذکر هندستان کند پیل از طلب
پس مصور گردد آن ذکرش به شب
و مثالی که شما مرقوم فرمودید:
"پس در خواب دیدن چیزی ضرورتا بدین معنا نیست که شما قبلا در آن مکان بوده اید!"
با هم نمیتوانند همخوانی داشته باشند‌ ولی هدف ایشان این نیست که ما این استدلال را قبول کنیم یا نه. ایشان میخواهد بگوید:
اذکروا الله کار هر اوباش نیست
ارجعی بر پای هر قلاش نیست
لیک تو آیس مشو هم پیل باش
ور نه پیلی در پی تبدیل باش
کیمیاسازان گردون را ببین
بشنو از میناگران هر دم طنین
نقش‌بندانند در جو فلک
کارسازانند بهر لی و لک
گر نبینی خلق مشکین جیب را
بنگر ای شب‌کور این آسیب را
هر دم آسیبست بر ادراک تو
نبت نو نو رسته بین از خاک تو
زین بد ابراهیم ادهم دیده خواب
بسط هندستان دل را بی‌حجاب
لاجرم زنجیرها را بر درید
مملکت بر هم زد و شد ناپدید
آن نشان دید هندستان بود
که جهد از خواب و دیوانه شود
به نظر حقیر حرف شما که میشود فرض کرد که کسی خواب جایی را ببیند که هیچ وقت در آنجا نبوده، ولی بر عکس آن هم میشود تصور کرد: وقتی که من خواب ببینم و فرض کنم که خواب دیدم چون زادگاه من آنجاست و به پندهای مولانا عمل کنم در هر دو صورت (چه این استدلال درست یا غلط باشد) ضرری نکرده ام.

 

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او:

من نمی دانم س، م گرامی
آن معنا که من حدس می زنم هم خنده دار است!

 

روفیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۷ - مثال دیگر هم درین معنی:

همیشه بیدار گرامی
تمثیل نوعی استدلال است و حتما باید مشابهت بین دو چیز مبنای منطقی داشته باشد.
در اشعاری که شما در واپسین حاشیه آورده آید مولانا تنها یک سری ادعا فارغ از استدلال را مطرح می کند.
خواننده می تواند این ادعاها را بپذیرد یا نپذیرد.
مولانا هم برای ادعاهایش دلیل نیاورده است!
ولی در مقایسه فیل و انسان دارد از دریچه علم، منطق، استدلال و reasoning وارد می شود.
آیا من باید استدلالی که درست نیست را بپذیرم و بگویم این جا استدلال کار نمیکند؟؟
در صورت امکان تعریف واژه های استدلال و تمثیل را جستجو کنید و نظرتان را اعلام بفرمایید.
من خود نیز همواره از جستجو گران معنا بوده ام و ارادتی خاص خدمت حضرت مولانا دارم. هیچگاه نتوانستم در حاشیه ای به بیش از دو یا سه بیت او بپردازم چرا که اسرار بسیاری در ابیاتش می یابم. ولی اینجا در اصل معنا مشکلاتی می بینم.

 

۱
۳۵۲۸
۳۵۲۹
۳۵۳۰
۳۵۳۱
۳۵۳۲
۵۰۵۲
sunny dark_mode