گنجور

حاشیه‌ها

بهرام ناهد در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:

بیت "ای هم نفسان مجلس و رود بدرود شوید جمله بدرود" در برنامه گلهاب رنگارنگ 528 توسط استاد شهیدی این گونه خوانده شده :
ای هم نفسانِ محفل ما
رفتید ولی نه از دل ما

... در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

سید حبیب عزیز
من عذر میخوام. مخاطب شما هم شخص دیگه ای هست ولی راستش نتونستم قانع شم در مورد بعضی حرفاتون.
راجع به دید مولوی به زن که ظاهرا نظرتون عوض نشده منم اصراری ندارم. من برداشت خودم رو از متن گفتم و باهم بحث کردیم. همین.
ولی راجع به اینکه میگین اکثر عقاید مولوی تقلیدی هست و اونم از این نوع تقلید به اصطلاح کورکورانه به هیچ وجه نمیتونم بپذیرم. فرض کنیم عقیده مولوی نسبت به زن همونی باشه که شما میگین و این عقیده تقلیدی هم باشه. آیا همین یه مورد (و احتمالا موارد معدود دیگه ای از این دست که فکر میکنید مولوی بهش معتقد بوده) یعنی اکثر عقاید مولوی؟
اما من فکر میکنم مولوی یکی از بدیع ترین شخصیت ها در تاریخ ماست. شما ببینید اصل شخصیت مولوی چیه بعد برید سراغ فرعیات. مولوی تجلی عشقه. یه عشق تمام عیار. وقتی بدونیم و بفهمیم مولوی چی بود و چی شد اونوقت میشه درک کرد چقد عجیبه. مولوی یه فقیه بزرگ، با کلی حشمت و بزرگی، چی شد که اینطور شوریده و آشفته شد؟
چی میشه یه فقیه اتوکشیده و مقتدر به جایی میرسه که میگه:
اهل ایمان همه در خوف دم خاتمند / خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو
دوست بزرگوار من، مولوی (حداقل از دید من) تجلی عشق نابه. میشه به من بگید کجای این عشق تقلیده؟ تقلید از کیه؟ کدوم فقیه در طول تاریخ به این شدت خودشو رسوای عشق کرده و به این رسوایی بالیده؟ شما میگید تقلید کورکورانه، ولی من میگم مولوی تمام جهان رو نور میدیده. روشن تر از این؟
اصل مولوی که باعث بزرگی و درخشندگی شخصیتش شده ایناست. نه اون فرعیات مبهمی که هرکی از حرفش یه برداشتی داره و معلومم نیس حق با کیه.
بازم عذر میخوام بابت دخالتم تو بحث.

سید حبیب در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

درود بر روفیای گرامی..
باور بفرمایید منتظرتان بودم.
حتی منتظر بودم تا بیایید , بعد ادامه دفتر را بخوانم.
خوب میدانید , خوانش شعرها بدون حاشیه ها و نظر دادن ها ,
کسل کننده است.
مخصوصا مثنوی مولانا.
بقول شما چهار تا بیت , باعث نمیشه کسی بگه فلان شاعر ,
بده .
ما هم اگه مولانا رو قبول نداشتیم که اینجا نبودیم , گرامی.
و اما شیخ ناواصل و ناکامل.
مولانا و امثال وی , از بزرگان و افتخارات ما هستند و در این شکی نیست , و امثال ما در علم و هنر , کوچکترین شاگرد ایشانیم.
تقلیدی که گفتم , اتفاقا تقلید بی قید و شرط است.
بعنوان مثال ...
شما باید در ایران باحجاب باشی.
این یک تقلید اجباری و بی قید و شرط است.
این تقلید اجباری در ایران حدود چهارده قرن است که وجود دارد.
آیا شما میتوانی از این امر تقلید نکنی؟؟؟؟؟

آیا تا بحال نشنیده اید که هر مسلمان باید مقلد یک مرجع تقلید باشد ,
وگرنه اعمال دینیش و مسلمانیش قبول نیست.؟؟؟؟!!
چند مرجع تقلید در ایران وجود دارد؟؟؟؟؟؟
آیا مسیله حجاب در ایران یک اصل و سنت بوده , یا یکجور تقلید است؟؟؟

اگر تقلید است , چجور تقلیدی است؟؟

منظور من همین تقلید است.
آری مولانا هم اکثر عقایدش برگرفته از همین نوع تقلید است.
تقلیدی که پدرانت به تو ارث داده اند و تو هرگز نمیتوانی آن را نپذیری.
من یک مشت از خروار را مثال زدم.

البته من با اسلام و حجاب مخالفتی ندارم , و لکن با تقلید اجباری چرا.
........

در باب زن هم .....

آری من زنان را به هیچ وجه کمتر از مردان نمیبینم.

این اوج بی عدالتی و کژ فهمی است که زن را باید از مرد کمتر دانست.
آیا زنان چون بچه میزایند و باید در خانه بمانند , باید بیسواد باشند ,
نباید در امور اجتماع باشند , باید تا آخر عمر با یک مرد بمانند ,
در صورتیکه همان مرد, یعنی شوهر همان زن میتواند , با چندین زن دیگر باشد ,
حتی بعد از مرگ هم , شوهرانشان ده ها حوریه در اختیار دارند و آنها
باید بشینند و شوهرشان را با خیل حوریان در کنار جوی شراب و عسل ببینند و شاد و خوشحال از این , تا ابد زندگی کنند.
خوب با این تفاسیر , مولانا باید بگوید زنان پستند.
چون اگر پست نبودند که ناقص العقل نبودند .
در نهج البلاقه , حضرت علی فرمودند , زنها ناقص العقلند.
حتی اگر بمیرند هم ارزششان از مرده مرد کمتر است.
البته در این باب حرف بسیار است ,
و خودتان بهتر میدانید.
تقلید ........

آرش تبرستانی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۵ - مضرت تعظیم خلق و انگشت‌نمای شدن:

در کل ابیات این داستان طولانی این بیت بیشتر از همه توجه مرا جلب کرد تن قفس شکل است تن شد خار جان در فریب داخلان و خارجان یعنی اگر ما از این جسم مادی و علایق اون نگذریم و به تن بپردازیم از درون و بیرون ضربه میخوریم و زندانی اون میشیم پس برای رهایی باید از آن بگذریم که این اصلی عرفانی و البته اساس مکتب بودا هست

آرش در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰:

منظور از «ایبک» در اینجا غلام و بنده است.

محمد در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

کتاب شمیسا فاقد ارزش تاریخی و اسنادی است
ارزش علمی نداره

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۹:

8742

الف.محبت در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

دوستان عزیز.ما باید توجه داشته باشیم که باید نسخ معتبر تکیه کنیم نه به فکر خودمون
در ضمن،"تو مرا ز درگه خود مران"بعلت اینکه دو نهاد برای یک فعل،آمده،حشو قبیح به حساب می آید و از زیبایی کلام میکاهد.

محمد حضرتی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:

این غزل دو بیت دیگر هم دارد
مابین ابیات 1 و 3
قوت سرپنجه ی مشکل گشای فکر من
در ورق گردانی لیل و نهار از دست رفت

مابین ابیات 5و 6
حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف
تا نهادم پا ز دریا برکنار ، از دست رفت

م ، س در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک:

اردشیر خان
مگر در نهانش سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است
بدین مانا که : رازی در زندگی او هست پژوهنده باید در مورد مادرش تحقیق کند ، شاید ضحاک از پدر دیگری باشد ،
مانا باشید

سعید در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره:

با درود بی کران به تمامی ادب وموسیقی دوسان
نظر هزار دستان کاملا درست است . با آرزوی تندرستی برای همه ی دست اندر کاران

ئاگر در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

خیام، همان است که بوده این برداشت های ما از یک رباعیش فقط به درد خودمان می خورد. چرا ما سعی داریم خیام را نزدیک به افکار خودمان جلوه دهیم؟
ترکیب پیاله ای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست.

شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

ادرار ، در این بیت به معنی دستمزد و مستمری آمده است.

رضا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

جره به معنای سبو آمده و با مفهوم شعر همخوانی دارد.

حمید دوست دار مولانا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۶ - آزاد شدن بلقیس از ملک و مست شدن او از شوق ایمان و التفات همت او از همهٔ ملک منقطع شدن وقت هجرت الا از تخت:

چند صنعت رفت ای انکار تا
آب و گل انکار زاد از هل اتی
اشاره به آیه قرآن: هل اتی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا - معنی آیه : آیا زمانی طولانی بر انسان بگذشت که چیزی قابل ذکر نبود؟
استفهام در این آیه برای تثبیت مطلب است و در نتیجه معنا را به طور سربسته اثبات می کند و معنای آن این است که به طور مسلم روزگاری بوده که نام و نشانی از انسان نبوده و انسان در مقابل زمین و آسمان و خشکی و ... چیز قابل ذکری نبود و هنوز خلق نشده بود تا موجود شود.

اردشیر در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید:

با درود :
امین بزرگوار این که از هم ریشه بودن زبان های هندو اروپایی بخواهیم به وحیانی بودن قرآن برسیم، هرآئینه یک مغالطه است، و از دیدگاه دیگر میدانیم که دفاع غلط خود بهترین نوع حمله است. این بنده ی کمترین هم اگر کتابی بنویسم کاملاً ممکن است که درآن لغاتی و برداشتهایی از فرهنگ های ملل مجاور یافت گردد، بویژه آنکه با کسی یا کسانی از آنان دوست و معاشر باشم. با سپاس از توجه شما

وحید در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز هم بر زمبن میزندش

... در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴:

همون نای درسته. چون موقع نواختن، لب بر لب نای یا همون نی میذارن. از طرفی چنگ رو هم در آغوش میکشن یا بر کنار می نهند.
میگه اگه لب بر لبت گذاشت نی شو و اگه در آغوشت کشید چنگ شو.

سام در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:

بیت دوم باید بین "قد" و "فات" فاصله باشد: قد فات

سام در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:

بیت دوم "إن کان" درست است

۱
۳۴۹۹
۳۵۰۰
۳۵۰۱
۳۵۰۲
۳۵۰۳
۵۴۶۷