گنجور

 
مولانا

بود در انجیل نام مصطفی

آن سر پیغامبران بحر صفا

بود ذکر حلیه‌ها و شکل او

بود ذکر غزو و صوم و اکل او

طایفهٔ نصرانیان بهر ثواب

چون رسیدندی بدان نام و خطاب

بوسه دادندی بر آن نام شریف

رو نهادندی بر آن وصف لطیف

اندرین فتنه که گفتیم آن گروه

ایمن از فتنه بدند و از شکوه

ایمن از شر امیران و وزیر

در پناه نام احمد مستجیر

نسل ایشان نیز هم بسیار شد

نور احمد ناصر آمد یار شد

وان گروه دیگر از نصرانیان

نام احمد داشتندی مستهان

مستهان و خوار گشتند از فتن

از وزیر شوم‌رای شوم‌فن

هم مخبّط دینشان و حکمشان

از پی طومارهای کژ بیان

نام احمد این چنین یاری کند

تا که نورش چون نگهداری کند

نام احمد چون حصاری شد حصین

تا چه باشد ذات آن روح‌الامین

بعد ازین خون‌ریز درمان ناپذیر

کاندر افتاد از بلای آن وزیر