گنجور

حاشیه‌ها

سید در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۲:

تا دل به ناروای اراجیف بسته ایم
بر سفره ی دروغ چومهمان نشسته ایم
دیریست در میانه ی گلهای لاله زار
جان از صدا و همهمه ی زاغ ، خسته ایم
الماس عشق بر سر سندان سوگ وار
با پتک وهم و جهل چه رسوا شکسته ایم
مابا حدیث رنگ چنین بارور شدیم
عمری به شوره زار خرافات رُسته ایم

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۲:

انبیا و اولیای الهی نیز به مانند انسان‌های دیگر، نیاز به توسل پیدا می‌کردند و مواردی نیز از توسلات آنها در روایات، ذکر شده است.
به عنوان مثال امام صادق(ع) می‌فرمایند: یک یهودی به خدمت پیامبر آمد ... و خطاب به پیامبر گفت: شما برتر هستید یا حضرت موسی بن عمران که خداوند با او صحبت کرد، بر او تورات را نازل کرد، معجزه عصا را به او داد، دریا را بر او گشود و ... پیامبر در حالی که از بیان مستقیم برتری خود، اکراه داشت، فرمود: همانا حضرت آدم (ع) زمان که آن اشتباه را انجام داد این‌گونه توبه کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِی». سپس خداوند او را بخشید. همانا نوح زمانی که سوار بر کشتی بود و ترسید که غرق شوند، فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ پس خداوند آنها را نجات داد و همانا ابراهیم زمانی که در آتش افتاد فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنْهَا، پس خداوند آتش را بر او سرد کرده و او به سلامت از آن‌جا رهایی یافت. و زمانی که موسی عصا را انداخت ... فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَمَّنْتَنِی خداوند فرمود: نترس ... ». این روایت به صراحت تمام نشان می‌دهد که توسل به معنای رایج در میان انبیای الاهی شایع بوده است.

 

الهه در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق:

با سلام وتشکر فراوان از زحمات شما.
به نظرم
یکی از تیشه تاج غم به سر داشت
اشاره به حال فرهاد پس از شنیدن خبر دروغین مرگ شیرین دارد
یکی پهلو دریده از پسر داشت
اشاره از حال خسرو دارد که به دست پسرش شیرویه (اگر اسمش رو اشتباه نکنم) کشته میشود.

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

ناصر خان مؤیدی گرامی
ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
می گوید : از آن ترسم که از شدت غم اشک از چشمانم سرازیر شود و این غم را بر ملا کند ، و غمی که به صورت رازی در دل من نهفته، مانند داستانی ، همگان از آن با خبر شوند
شاد زی

 

غلام در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

سلام دوستان نظر همه شما محترم است ولی در عرفان اساس بر این است که هرکه عشق آن محبوب در دلش افتاد به هر دو دنیا پشت پا می زند و نمی شود عاشق بود و میل به دنیا یا آخرت داشت. از آنجا که عشاق فقط غم معشوق را می خورند شاید درست نباشد که بگوییم سعدی گفته است هرکه عاشق تو شد نسبت به کسی که از دنیا بهره مند است بی تفاوت است و غم صاحبان دنیا را نمی خورد. چون در نظر عاشقان دنیا بی ارزش است و ارزش واقعی، معشوق است. کسیکه معشوق را داشته باشد خود به خود دنیا را هم دارد ولی کسیکه عاشق دنیا باشد نمی تواند بر غیری عاشق باشد چون در دیدگاه عرفا در یک دل دو عشق نمی گنجد. پس از مصرع اول می توان این طور نتیجه گرفت که عاشق تو نسبت به همه چیز بی تفاوت است.

 

ناصر مویدی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

با سلام : معنی مصرع دوم از بیت اول را یکی لطف کنه معنی کنه

 

سید محسن امین سعادت در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست:

با عرض سلام و تجدید ارادت و و تشکر.شعر بسیار زیبایی و آموزنده ای است. ولی اجازه می خواهم در یک بیت کمی دخالت کنم.
که چون بدگهر پرورم لاجرم
خیانت روا داردم در حرم
خیانت روا دارم اندر حرم
خودم هم نمی دانم چرا این مصرع به نظرم رسید

 

دوستدار در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵۷:

جناب آموزگار،
اگر باشد ، باشید ، دیده باشم ، گفته باشم و....داریم
چرا می باشم ، می باشی ، می باشد ..( زمان حال اخباری از مصدر باشیدن ) نداشته باشیم؟؟
بگذریم که در گذشته سوم کس زمان حال ساده را برای آینده ( به وجه تمنایی ) به کار می برده اند.
باشد ای دل ، که در میکده ها بگشایند
گره از کارفروبسته ما بگشایند.
باشد که هرگز گره ای در کارتان نباشد.

 

دوستدار در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

حسین گرامی،
دل قوی دار،
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
( ما) کار خود زابروی جانان گشاده ایم.
رهروان منزل عشق را هراسی از این دوش داغ صبوحی کشیدگان نیست.
عرض خود میبرند بی که زحمت مایان بدارند
خوشا و خرما که با خرقه پوشان نمی نشینید.
شاد و دیر زی

 

کمال در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۶:

ج.آ : 6753

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

به نظر می رسد هر کس این غزل را سروده ، مدتها گرد شمع فروزان بوستان و گلستان ، پروانه وار ، چرخیده ، و از خرابات ، مست و لایعقل {با عقل خراب در مناجات} آمده
مناجاتی که مورد قبول واقع نشده

 

حسین در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

دوستدار عزیز
دور از شما
ما دوست داریم به همه انگ بزنیم
مادوست داریم به پای دیگران بپیچیم
از آزار دیگران لذت وافر می بریم
شما هم تا زمانی که درین دایره هم صحبت مایی از لطف دوستان گنجوری بی نصیب نخواهی بود
یک روز خانم روفیا گرفتار تهمت هستند روز دیگر سمانه بانو ،
امروز شما و فردا دیگری
حتی حافظ هم حق ندارد بگوید
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
مگر مقصودش زلف آشفته ی خدا باشد
و لب خدا عربده جویی کند
ما به همه انگ می زنیم ، حتی خدا
با آحترام .

 

روفیا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵۷:

مجتبی آموزگار گرامی
درستی یا نادرستی واژه "می باشد" امری قراردادی و اعتباریست.
یک روز انسانها قرارداد میکنند درست باشد روزی نیز قرارداد را فسخ میکنند.
یک روز قرارداد می کنیم به یک کاغذ به نام اسکناس اعتبار بخشیم و روز دیگر آن اعتبار را از آن سلب میکنیم.
این قرارداد مانند کرامت انسانها یا حرمت مادر و پدر امری حقیقی نیست که از هزار سال پیش تا اکنون و هزار سال بعد همچنان پایدار بماند. در فرانسه و قطب و ماداگاسکار و فضا نیز اگر حق پدر و مادر و همسایه و هموطن و همنوع و... را پایمال کنیم و حق او را به جای نیاوریم یک قاعده الهی را زیر پا گذاشته ایم.
و دچار خسران خواهیم شد.
ولی اگر "می باشد" در زمان صاءب درست بوده و اکنون نادرست و ما همچنان بنویسیم "می باشد" تنها یک قرارداد بشری را که ممکن است در گذر زمان و از فراسوی مکان تغییر کند زیر پا گذاشته ایم.

 

دوستدار در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

جناب عبوری،
از کنار پرسش من عبور کردید!!
من کی و کجا گفته ام خواجه می باره، زنباره یا خدای ناکرده غلامباره است؟
بهتر نیست بخوانید و بیندیشید و پس اظهار عقیده بفرمایید؟

 

نفیس در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:

معنای هز رمان در این شعر چیست؟ ممنون میشم اگر دوستان آگاه پاسخگو باشن

 

سعید جعفری در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

با سلام
به نظر می رسد متن درست مصرع زیر؛
گفتم خدایا رحمتی کرام گیرد ساعتی
عبارت است از؛
گفتم خدایا رحمتی کارام گیرد ساعتی
با تشکر

 

shk clickmank در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

ساده و بی آلایش سلام و خسته نباشید
با احترام
یطور کلی به نظر می رسد ثبت ، تایید و درج نظرهای فاقد وجاهت ادبی و غیر معتبر وجه سایت وزین گنجور را تقلیل می دهد...!

 

عبوری در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

وقتی کسی نگاهش به حافظ بزرگ این باشد که حافظ یک فرد شهوت ران و شاهد باز و منکر معاد و قیامت است خوب است با خودش بیندیشد که این گونه کسی ارزش این را دارد که درباره اش این اندازه بحث و جدل شود؟
اصلا حیف از صفحه های اینترنتی که به افتخار این فرد پست و ننگین، اختصاص داده شود.
اما اگر کسی عقیده دارد حافظ عارفی بزرگ است و عارفان با زبان رمز حرف میزنند، خواه ناخواه مقام ارجمند حافظ را مبرا از اتهاماتی می داند که انسان های مادی و کوته فکر و زمینی به او میزنند.
قضاوت با خود شما که کدام دیدگاه را به حافظ داشته باشید.

 

علی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

دوستان منظور مصرع دوم از بیت پنجم چیه؟ اونجا که میگه تب را کسی علاج، به طنزو نمی‌کند؟ معنی کلمه طنزو چیه؟

 

عبوری در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

آقا محسن
فکر کنم اشتباه کرده اید و هیچ لغت دانی به جز لغت دان بزرگ علامه ی دهر سمانه خان، معنا را به جای مانا به کار نبرده است.
در دهخدا این مطلبی که ذکر کردید نبود.
البته شاید بعضی سایت ها شما را به اشتباه انداخته باشند. مثل:
پیوند به وبگاه بیرونی
اما ملاک در استناد به دهخدا، دهخدای چاپی است. نمی دانم می دانید یا نه؟ که دهخدای اینترنت، در بعضی سایت ها هنوز به روز می شود یعنی من و شما هم می توانیم معناهای درست یا نادرست را به آن اضافه کنیم مثل ویکی پدیا.
با تشکر از شما

 

۱
۳۴۴۴
۳۴۴۵
۳۴۴۶
۳۴۴۷
۳۴۴۸
۵۰۴۶
sunny dark_mode