شهریار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:
یا صاحب الزمان ادرکنی
Sohrab در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۱ - فی الإخلاص و المخلصون علی خطرٍ عظیمٍ:
تو مرا دل ده و دلیری بین
روبه خویش خوان و شیری بین
احسان در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۷ - حکایت:
مصرع اول اولین کلمه بنالید درسته
۷ در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
بس زیبا
گل در مصرع نخست گل سرخ
دهخدا:
نرگس ار واژه یونانی نرکسیس
نرکیس(پهلوی)
گلی سفید، کوچک، و خوشبو با کاسهای در وسط و برگهای سبز و دراز
نرگس در مصرع دوم،نرگس مسکین هست که همه گلهای آن سفید است و اینجا یعنی چشم سفیدی
بنفشه=ونفشک،ونوش،ویولت
گل بهاری به رنگ کبود چون روی به زیر دارد نشان شرمندگی است.
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
سعدی
بنفشه وار نشستن چه سود سر در پیش
دریغ بیهده خوردن بدان دو نرگس مست
سعدی
من چون بنفشه بر سر زانونهاده سر
زانو بنفشه رنگ تر از لب هزار بار
خاقانی
نادر.. در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:
دوست گرانقدر،
نشان بزرگی شما فروتنی است
و چه زیباست که همه در یک راهیم..
...
ایستادهی ابدی باش
تا سفرِ بیانجامِ ستارگان بر تو گذر کند،
که زمین
از اینگونه حقارتبار نمیمانْد،
اگر آدمی
به هنگام،
دیدهی حیرت میگشود ..
"احمد شاملو"
مدرس در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:
واقعا چرا موی سیاه من گشت سفید؟
دکتر ترابی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
حمید رضای گرامی، دوست نادیده
( واژه ای برتر از دوست نیافتم تا با آن بخوانمت)
سپاس میگزارم و سرفرازم که خامدستی های گاه گاهی این کمترین حسن قبول یافته است.
از دل برخاسته اند ، ازیرا بر دلتان نشسته اند
ار چه گاه از دلی سرشار از دلتنگی؛
" به زندان که اندری
تنها به دوست می اندیشی
که دوست آزادیست ، آفتابست
کورسوی چراغی غمگین
بر آسمانه دوردست
از شب و روز سخن نمی گوید
تنها با بازجو، شب از روز باز می شناسی
بی دوست ، بی آفتاب "
روزگارتان بکام ،آگنده از دوستی
به چشم.
مهناز ، س در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
گرامی پریشان
از حضرتشان بیش ازین انتظار ندارم .
زن را که کافر خوانده اند ولی زر را چرا ؟
شاعری زر را همپای خدا دانسته:
گوید :
ای زر تو خدا نه ای ، ولیکن به خدا
ستّارالعیوب و قاضی الحاجاتی
مانا بوید
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
جل الخالق
”صفت منفی زن بارگی“ دیگر چه صیغه ایست، آنهم در فرهنگ ما ؟ آنهم شناخته شده .
علاقه افراطی مولانا به جنس مخالف؟؟؟؟؟؟
پس شمس گویا زن بوده و ما نمی دانستیم.
رضا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
شاید منظور مولانا علاقه افراطی به جنس مخالف بوده که در فرهنگ ما با صفت منفی زن بارگی شناخته می شود.
کمال داودوند در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:
روز پرستار مبارک
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 4665
sia j در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱ - آغاز:
مصراع نخست بیت چهارم باید به " از آن پس کآورد گیتی پدید" اصلاح شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مهناز ، س در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:
آقا نادر.. گرامی
توسن شما دو تگ می رود و خرِ ما پای در گل
من نیز از پس راه شما می آیم
،،،،
خنگ ما جانا ، درین ره بس که لنگان می رود
اشکِ بی تابی دمادم سوی دامان می رود
راهتان هموار
مانا باشید
هاتف در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
در مصراع اول در بیت دوم لبش صحیح است
آرش تبرستانی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲ - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده:
آن نه بازی بلک جانبازیست آن
حیله و مکر و دغاسازیست آن
هرچه از یارت جدا اندازد آن
مشنو آن را کان زیان دارد زیان
گر بود آن سود صد در صد مگیر
بهر زر مگسل ز گنجور ای فقیر
یعنی هر چیزی که تو را از حقیقت دور می کند هرچند در ظاهر در آن سود فراوان باشد زیان آور هست پس به خاطر مادیات از معنویت دور نشو در ادامه حکایتی کوتاه می آید که برای اصحاب پیامبر مشقت های فراوان پدید آمد چون روزی پیامبر در حال خواندن نماز جمعه بود که ناگهان بازرگانانی با اجناس ارزان رسیدند و غیر از دو سه نفر همه به سمت آنان رفتند و نماز را ترک گفتند پس گفت عجب اشتباهی کردید! روزی دهنده را رها کردید و به سمت روزی کوچکی رفتید
خود نشد حرص شما را این یقین
که منم رزاق و خیر الرازقین
آنک گندم را ز خود روزی دهد
کی توکلهات را ضایع نهد
از پی گندم جدا گشتی از آن
که فرستادست گندم ز آسمان
آرش تبرستانی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹ - قصهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا:
تو نخواندی قصهٔ اهل سبا
یا بخواندی و ندیدی جز صدا
از صدا آن کوه خود آگاه نیست
سوی معنی هوش که را راه نیست
او همی بانگی کند بی گوش و هوش
چون خمش کردی تو او هم شد خموش
این جا مولوی با تمثیلی بسیار لطیف اشاره می کند که افراد کم بصیرت وقتی حکایتی را می خوانند در ظاهر آن می مانند و از معنای آن آگاهی نمی یابند مثل کوه که وقتی در آن فریاد می کشی صدای تو را انعکاس می دهد بدون اینکه بداند چه چیزی دارد میگوید
مهدی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
در همه فرهنگ های لغت معتبر گردکان را گردو معنی کرده اند. این لغت هنوز هم کاربرد دارد و در اکثر مناطق آذربایجان به گردو گردکان می گویند.
سعید فاضلی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
با سلام...
تک و پو همان تکاپو معنا می دهد. لذا بهتر است بین پو و کلمه بعدی فاصله وجود داشته باشد. یعنی به جای پوست باید نوشت پو ست.
غازی هم به معنای کسی است که در غزوه شرکت می کند و در صورت کشته شدن شهید محسوب می شود.
شهلا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۰:
درمصرع اول منظور کن فیکون است و درمصرع دوم به شکستگی وخمیدگی حروف کاف و نون اشاره می کند
امیرحسین مطلق در ۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: