گنجور

حاشیه‌ها

کمال در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۱۰:

ج.آ: 8110

 

امیـــد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:

بر ستیغِ اندیشه ی بشری، شعرِ فارسی است که سده ها است می درخشد.
چیزی که مرا بیشتر از دیگر زیباییهای این شعر بخود می کشد این بیت است:
"خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی"

در دیگر ابیات، مطابق اشعار دیگر، کسی که خواهانِ چنین دلداری باشد را خوشبخت می داند، ولی در اینجا عکس می شود، می گوید چه خوشبخت است کسی که تو عاشقش باشی.
می گوید خوشبخت است کسی که موردِ عشقِ تو قرار گیرد؛ چنان خوبی که کسی را که دوستداری، باید بخود ببالد که چنین عاشقی دارد.
و ما چه خوشبختیم که ادب و فرهنگی چنین پیشرو و زیبا داریم.

 

امیـــد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:

بر ستیغِ اندیشه ی بشری، شعرِ فارسی است که سده ها است می درخشد.
چیزی که مرا بیشتر از دیگر زیباییهای این شعر بخود می کشد این بیت است:
"خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی"

در دیگر ابیات، مطابق اشعار دیگر، کسی که خواهانِ چنین دلداری باشد را خوشبخت می داند، ولی در اینجا عکس می شود، می گوید چه خوشبخت است کسی که تو عاشقش باشی.
می گوید خوشبخت است کسی که موردِ عشقِ تو قرار گیرد؛ چنان خوبی که کسی را که دوستداری، باید بخود ببالد که چنین عاشقی دارد.
و ما چه خوشبختیم که ادب و فرهنگی چنین پیشرو و زیبا داریم.

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست ، زیر بالاست .
به نظر می رسد ، میگوید : در بلاد اسلامی چنین قد و بالایی یافت نمی شود اگر چه بگویند که هست ، یا در کشورهای اسلامی ، برعکس آنچه می گویند چنین قد رعنایی نیافتم
زیرو بالاست یعنی برعکس و بیهوده گفته اند
مانا در نهان سراینده

 

جواد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

دوستی در انتهای متنشون نوشته اند "سگ آستان نجف "
بنده متوجه منظورشون نشدم که معنی آوردن این نام چه بوده
لطف میکنن اگر توضیح بدهند

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

سید جان
درود
این هم حرفیست،
مضافا بر اینکه تنها آنکه غم و اندوه بسیار را تجربه کرده شادی را می فهمد، به جنگ زدگان، بیماران، گرسنگان، سرما زدگان لختی بیندیشیم، اینان قدر خانه و کاشانه و صلح و آشتی و خانواده و چای گرم و خوراک سالم و بستر خواب پاکیزه و مصاحبت دوستی شایسته را بهتر می دانند یا ما؟
ما که ضمن برخورداری از بسیاری مواهب همچنان شکایت می کنیم که این چه زندگیست؟
لیک من از آن عیدی سخن گفتم که در آن شما از یک گام جلوتر و یک مرتبه بالاتر به این پدیده ها می نگرید و مخلص کلام هردو روی سکه را میبینید.

 

معصومه در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۸:

در بیت 7 توریز به چه معنا است؟

 

هادی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید:

با تشکر از شما در پناه حق پیروز و سربلند باشید

 

فرهاد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

خیام میگوید آب انگور (چه تخمیر شده، چه نشده) را به وعده بهشت و حوری هایش ترجیح میدهد، زیرا که آواز دهل شنیدن از دور خوش است.

 

باباخانی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۲:

با سلام
از استاد گرامی سوال داشتم ک توی این بیت ک مولانا میفرماید
پرده ی بوسلیک را جفت حجاز میکنی؟
آیا جفت کردن پرده ی بوسلیک با حجاز از لحاظ ملودی و آوای موسیقی،با بقیه غزل و حال مولانا در اون زمان سرودن شعر،ارتباطی دارد یا صرفاً برای کامل شدن شعر کلمات آورده شده اند،؟؟
در کب سوال مت اینه ک چه ارتباط موسیقی ای هست بین این غزل و غمگین بودن یا شادبودن حضرت مولانا؟؟؟
متشکرم

 

کمال در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:

ج.آ: 7763

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
تمام نظرات دوستان را مطالعه کردم و صدای خواننده ی غزل را شنیدم
دلیل بانو روفیا و امین گرامی به نظرم به صحت نزدیکتر آمد
ولی ایشان توضیحشان را به کوتاهی بیان کردند که در تأئید اضافه می کنم : بر خلاف خواننده که ” ی “ را در ماهی ساکن خواند، ماهی ِ دریا به نظر درست می آید .
لغت نصیب هم به مرغ هوا مربوط می شود هم به ماهی دریا ، یعنی خداوند هم برای مرغ هوا نصیبی معین کرده ، و هم ماهی دریا را نصیبی ست
در رد خوانش خواننده ی غزل هم میتوان گفت : هم مرغان از دریا نصیب دارند و هم ماهیان از هوا
با پوزش

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

بابک گرامی
جناب عالی در آزمون محبت و حسن ظن ، در بارگاه ادب گنجور ، سر افرازید
اما گمان بردم مبادا در ترازوی سنجش بعضی ، این لطف نظر نباشد
در آسمان مهر تو بی شک ستاره هاست
کو چشم و بینشی که به باطن نظر کنیم
در بیم زخم تیر ملامت ز حاسدان
بر سر سپر کشیده و خفتان به بر کنیم
شعر از ”نیا “
شاد زی بر دوام

 

پیام بهتاش در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
این بیت را غالباً به دو گونه تعبیر می کنند: مرغ هوا را به عنوان غذا به ماهی اختصاص داده.
و دیگر ماهی دریا را روزی مرغ های ماهیخوار کرده است.
اما هیچ کدام از این دو برداشت صحیح نیست در حقیقت همان طور که گوینده این غرل را به درستی قرائت کرده معنای مصراع به این اشاره دارد که هوا را قلمرو پرندگان و دریا را قلمرو آبزیان قرار داده است. دلیل آن هم جهانبینی سعدی و تکنیک رایج اوست؛ شاعر در کل غزل به عدالت و نعمت های خدا می پردازد بنابراین امکان ندارد که در این ارتباط به یکی از دو موجود نفعی برسد و دیگری بی نصیب بماند.

 

حسین کازرونی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:

فرازی از وصیت نامه شهید امیر عرب زاده:
حدیث قدسی:
مَنْ طَلَبَنِی‌ وَجَدَنِی‌، وَمَنْ وَجَدَنِی‌ عَرَفَنِی‌، وَمَنْ عَرَفَنِی‌ أحَبَّنِی‌، وَمَنْ أَحَبَّنِی‌ عَشَقَنِی‌، وَمَنْ عَشِقَنِی‌ عَشِقْتُهُ، وَمَنْ عَشِقْتُهُ قَتَلْتُهُ، وَمَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَیَّ دِیَتُهُ، وَمَنْ عَلَیَّ دِیَتُهُ فَأَنَا دِیَتُهُ.
آنکس که مرا طلب می کند می‌ یابد و آن‌ کس که مرا یافت می شناسد و آن‌کس که مرا شناخت دوستم می دارد و آن‌کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد ، آنکس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم ، آنکس که به او عشق ورزیدم می کشم و آن‌کس که که من بکشم خونبهایش برمن واجب است و آن‌کس که خونبهایش بر من واجب است پس من خونبهایش هستم.
آن کس که تو را شناخت ، جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی ، هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند ؟
------
مشاهده ی ادامه ی وصیت نامه و همچنین عکس برگه های وصیت نامه به لینک زیر برویـــــد:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:

و یک معنی سوم،
طاق به معنای خمیده نیز می آید
یعنی که مرا خُرد و خمیده و یا شکسته نکن.

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست:

شاید یتوان این چامه را نوعی غزل مستزاد نامید
خطاست ، جداست ، رواست ،خداست ، به پاست ، گشاست ، بقاست و،،،، را قافیه ، و کار ایران باخداست ، را ردیف تلقی کرد
با این ترتیب که هر بیت به چهار پاره تقسیم شده. و” کار ایران با خداست“ در همه ی ابیات به تکرار آمده
مستزاد را به گونه های مختلف آورده اند مثلاً :
از مهدی اخوان ثالث:
هر که گدای در مشکوی توست پادشاست
شه که به همسایگی کوی توست چون گداست
باغ جهان موسم اردیـبهشـت یا بهشت
گر نه ثنا خوان گل روی توست بی صفاست
نرگس گلزار جنان هر که گفت یا شنفت
این که چو چشمان بی آهوی توست بی حیاست
سرو شنیدم که قد آراسته خاسته
مدعی قامت دلجوی توست بد اداست
رحم کن ای دیده رخ زرد من دردمن
گرنه امیدیش به داروی توست بی دواست
بر خلاف استاد بهار ، که ” کار ایران با خداست را در هر بیت تکرار کرده ، اخوان بیتهارا با ردیف های مختلف آورده
و همه ی مصرع ها هم وزن هستند

 

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۶:

سمانه خانم گرامی،
کدام جسارت؟
هر راهنمایی و راهگشایی سبب خیر است.
سپاس از شما

 

نفیسه در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:

سلام خدمت برانوش!
در نسخه های چاپی گلستان که من استفاده می کنم، " بماند"ذکر شده و به نظر می رسه که "ماندن" به معنای راه به مقصد نبردن باشه که در معنی بیت مشکلی بوجود نمیاد.
ای بسا اسب تیزرو که بماند (=یعنی از رفتن بماند)
که خر لنگ جان به منزل برد(=خر به مقصد رسید)

 

مهدی کاظمی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸:

به به ازین شعر ....

 

۱
۳۴۲۹
۳۴۳۰
۳۴۳۱
۳۴۳۲
۳۴۳۳
۵۰۵۴
sunny dark_mode