عارضی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
سر(اول)= کلّه آدمی
سر(دوم)= کار(مثل سر و کار)
خشت(اول)= آجر(دراینجا فارغ از صفت پخته یا خام بودن)
خشت(دوم)= بیهوده(آب در خشت زدن کنایه از کار بیهوده کردن)
گو= گویا، مثل اینکه
حاصل بیت=اگر در میکده سر بر خشت می نهم(سجده میکنم)و مدعی (کسی که به ناروا ادعای فهم و دانش میکند)گر نکند فهم سخن (به منظور اصلی من از این عمل پی نبرد) گو سر و خشت(مثل اینکه کار بیهوده ای انجام داده ای)البته در این بیت و بیت آخر برخلاف بقیه مخاطب خود اوست
درخشیدن تیغ و ژوبین و خشت
تو گویی که زر اندر آهن سرشت
اینجا خشت به معنی نیزه کوچک
مهین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
سلام
تشکر ویژه دارم برای زحمتی که کشیدین و این مجموعه رو راه اندازی کردین.
متشکرم
... در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:
دوست عزیز
به نظر می رسه «ش» در «ماش» مضاف الیه «رخ» باشه. ما آیینه رخ چو مه او هستیم.
محمدامین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:
سلام و درود
به یاد دوست تبریزی ...
شاهد بخت چون کرشمه کند
ماش آیینه رخ چو مهیم
«ماش" به چه معنایی است؟
سید حسین بهشتی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
سلام
در بیت هفتم ندارت باید نداردت نوشته شود.
محمدشفیع سائل در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:
باعرض ادب و احترام
درمسرع اول بیت اخیر به جائ ( اندوه ) (انده) تحریر گردیده امید درقسمت اصلاح آن توجه فرموده ممنون سازید .
تشکر
سائل از کابل
مجید عبدالحسینی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:
البته از مصرع دوم می توان اینگونه برداشت کرد و به مساله بِرند سازی اشاره کرد، ادبیات ما از این دست زیاد دارد.
Mehrshad در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار:
من هم مثل خیلی از دوستان اولین بار این شعر رو با صدای داریوش شنیدم اونموقع نمیدونستم این شاهکار از وحشی بافقیه. احساسی که شاعر لحظه سرودن این اثر داشته رو با تمام وجود حس میکنم دقیقا حال روز الان من رو داشته و با تمام وجود عاشق بوده. انگار که از دل من بر اومده این شعر. یه حس مشترک که آرزو میکنم هیچ دل عاشقی تجربه نکنه این حس رو
امین کیخا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:
یکرویی معنای دقیق اخلاص است ، مخلص : یکرو
صمیمی : همدل
صمیمانه : همدلانه
علی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۹:
1- شاید شمس است، که در بیت بعد نامش می آید.
2- شاید میگوید به دانستن اسرار پافشاری نکن.
3- خیر. شاعر از ترس جانش دم فروبسته، مبادا که به سرنوشت حلاج دچار شود. مرده شویی نیز کنایه از بیهودگیِ تقلید از حلاج است. اسرار باید پنهان بمانند، همانطور که از نامشان آشکارست.
4- خاره خاریدن اشاره به تراشیدنِ چیزی است که خود چیزی دیگر را می تراشد.
بامداد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
جلال:
... البته که حضرت حافظ باید خدمت مولای من علامه ی حسن زاده حفظه الله درس پس بدهد
{توفان خنده ها}
از قضا خداوندگار شیراز به چنین صوفیان درس ها داده!
عماد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴:
دریاب که تا تو آمدی رفت
کار از دست من و دست من از کار
به نظرم وزن این درست تره
بامداد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
اگه سعدی تو کل عمرش همین یه خط اول این غزل رو می گفت و می مرد باز هم جا داشت که تا روزی که آفتاب برمیاد بهش استاد سخن لقب بدی:
"سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی"
کدوم آدمیزادی تو تاریخ بوده که دست کم یه شب این احساس رو نداشته و کدوم شاعری و کی و کجا این قدر ساده و کوتاه و درست تونسته این احساس رو بیان کنه؟ این قدر ظریف که حتا اگه نوک انگشتتو به هر کدوم از این هفت-هشت تا کلمه بزنی خرابش می کنی ...
امین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:
با سلام
امین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:
با سلام.هست از آن رو که نگاریم نیست.
کمال داودوند در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۹:
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 6765
nabavar در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
تا به حال نشنیده بودم سر را با خشت مقایسه کنند
ولی به قول خیام :
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
و آنگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
از نادر..عزیز ممنونم ولی. نظر مهناز بانو را می پسندم
پایدار باشید
گل رز در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:
سلام
برسان بندگی گل رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
مارا به شراب ابلاغ کرده بگو از همت و اراده ما بود که تو از زندان خم رهای یافتی .
گل رز در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:
در بیشتر اشعار نابغه ای همچون خیّام ملاحظه می کنیم همواره مسجد و کنشت و بلبل و گل رز را کنار هم آورده گویا می خواهد از راز مشابهات این دو نکته ها باز گوید ؟
احمدی از کرمانشاه در ۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹: