گنجور

حاشیه‌ها

محمدعلی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

خانم روفیا و ایزد جوی عزیز.
مولانا در این شعر" ازجمادی مُردم و ......." از یک پدیده ای صحبت میکند که امروزه بوسیله علم و دانش ثابت شده است. دانش هم میگوید که ، بعد از بیگ بانگ و در یک مرحله ای مینرال ها فرم گرفتند وبعد گیاهان ووووو . مولانا با علم لدنی خود ،گذشته ما را دقیقاً دیده برای ما باز گو میکند. بنا بر این هر چه را هم در باره آینده بگوید صد در صد درست است.

 

مهدی منشی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در ستایش نصرة الدین ابوالمظفر اصفهبد لیالواشیر پادشاه مازندران:

در ان سالهای بسیار دور،روزی در کلاس درس استاد دکتر منوچهر مرتضوی تبریزی افتخار حضور داشتم واستاد با صدای پرطنین خود ،تمامی قصیده را خوانده وشرح دادند. روحش جاودانه شاد.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۴:

فکر کنم این مثال دیگر که روفیا آورد، خدا بیشتر در معنای خودش باشد تا صاحب.

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۴:

بلی
مثال دیگری از خدا به معنای صاحب :
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
تو خانه را میبینی و من صاحب خانه را.

 

پریسا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » کار ایران با خداست:

آهان مرسی از جوابتون من اشتباه کرده بودم کلمه ی مست رو هم ، هم قافیه گرفته بودم با بقیه ی کلمه ها ...

 

مجید در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۴:

درباره بیت هشتم،
خداوند: صاحب
خداوند هوش: صاحب عقل- عاقل- هوشیار
پیش خداوند هوش: در نظر هوشیار
هرچند تحریف شعر در بین عامه، توجیه نمی شود.

 

Safdar Garmabi در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

باسلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان
کویا بیت سوم خیلی مورد بحث میباشد که درست آن این کونه آمده است که خیلی زیباتر و با معنی تر میشود
ما با خیال رویت منزل در آب کردیم .... باشد که هیج کس را بر ما کذر نباشد

 

فرهاد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰:

آقای مهدی همدانی، متوجه منظور شما از "بسیار رور بوده.....!!!" نشدم. اگر منظورتان این است که "به دور بودن" نادرست است، باید بگویم که چنین نیست و ترکیب درستی است.
البته بیت "هر کسی از ظن ..." متعلق به مولوی است و ممکن است درباره خود ایشان اینگونه باشد. خیام چنیزی نگفته است.

 

براتعلی اسدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹:

مصرع چهارم به نظرم این بوده
زنهار مبادا که به یارم گزندی رسدت

 

شهرام همائی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۱:

ما حلقه به گوش می فروشیم
ما مست خراب و باده نوشیم
هر دم به هوای آتش عشق
چون باده به خویشتن بجوشیم
منیوش تو پند و باده می نوش
ز آن ساغر و خم که ما سبوشیم

 

مصطفی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

در مصرع دوم بیت آخر بنظر میاد به جای "که" میبایستی از "چو" استفاده میشده و بخوانیم:
چو ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد

 

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۲۱:

بشنوید اجرای خصوصی لطفی و بنان را در منزل هوشنگ ابتهاج

 

مجید در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۶:

این حاشیه را یکی از مراجعین سایت نوشته:
چند بترسی ای دل از نقش خود و خیال خود
چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست کس
تا کی می خواهی از خودت و افکار و خیالات درونت فرار کنی، یکبار می بینی که هیچ کس دیگه ای پشت سرت نیست. (دیگه وقت مرگت فرا رسیده و تو همه ی عمر از حقیقت گریزان بودی)
اینجا قصد نوشتن حاشیه ندارم؛ فقط پرسشی دارم که چرا باید کسی که درکی از شعر مولوی ندارد بر آن حاشیه بنویسد و سطح درک خودش را ترویج کند؟ و مانند ترجمه و تفاسیر من درآأوردی قرآن مدام با پرانتز باز کردن افکار خود را به مولانا نسبت دهد؟ دردناک است که
چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست کس
را تفسیر کن یکه یعنی : تا کی می خواهی از خودت و افکار و خیالات درونت فرار کنی، یکبار می بینی که هیچ کس دیگه ای پشت سرت نیست. (دیگه وقت مرگت فرا رسیده و تو همه ی عمر از حقیقت گریزان بودی)
باید به این عزیز گفت: چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست کس
تا کی می خواهی از خودت و افکار و خیالات درونت را عین حقیقت ببینی؛ یکدفعه می بینی که دیگه وقت مرگت فرا رسیده و تو همه ی عمر حقیقت را مطابق میلت تفسیر کردی با حقیقت مواجه می شوی

 

بابک برهانی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:

در مورد شعر :خنک آن قمار بازی .. باید بگویم که این شعر نه تنها در مورد واقعه کربلاست ، بلکه به لحظه خاصی نیز اشاره ددارد . به لحظه ای که امام حسین (ع) تمام یاران و نزدیکان اش را از دست داده است و تنها مانده است . ناگهان صدای علی اصغر زا میشنود یا کسی او را به یاد علی اصغر می اندازد، و میخواهد تا قماری دیگر کند و بلکه در ازای مشتی آب این قوم از هلاکت جاودان برهند.

 

کورش عبدالحمیدی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

در مصرع اول "می‌بارد" درسته
چون منظور از رنگ همون نیرنگ هستش
در ضمن باید می باید باشه که ردیف ها جور بشه و رنگ و جنگ و سنگ هم قوافی رو تشکیل بدن

 

دوستدار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

جناب 100- 5 = -95
سرکار چرا به جای بهره مندی و ستایش از دیدگاه های این فرهیختگان خامه به ناسزا می آلایید ؟؟ از کجا وچگونه آنان را تنها یک تن میدانید ؟ چون نام ریاضی بر خودنهاده اید؟؟" یکی و اینک 100 منهای پنج"
بر آنان رشک میبرید؟؟
دست از زشتکاری بردارید ، که خداوند زشتکاران را به پادافرهی سخت هشدار داده است!!.

 

فرشاد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

این آهنگ رو حتما تاکید میکنم حتما حتما با صدای استاد محمد رضا شجریان آلبوم هم نوا با بم و ساخته ی استاد کیهان کلهر گوش کنید بسیار زیباست تاکید میکنم بسیار بسیار زیباست... یکی از بهترین تصنیف هایی که تا بحال شنیده ام

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

دردت بکشم که درد ، داروست
خارت بخورم که خار ، خرماست
روخوانی غزل با نظر من مطابقت نکرد
خِرمن را خَرمن خواند
و در دو بیت مذکور دردِ دارو و همچنین خار ِخرما ذکرشد که به نظرم باید : درد ، داروست و خار ، خرماست خوانده شود
منظور ، درد عشق معشوق است که دوای عاشق است
و خار جفای یار ، شیرین است
با پوزش از جسارت

 

برگی از کتابی بینام در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

درود دوستان
براستی که زیباترین،کامل ترین و درست ترین تعریف و تعبیر رو در مورد حافظ از شاملو خواندم
شاملو نوشته بود عمری در اشعار گذشتگان تحقیق کردم و شاعر تر از حافظ ندیدم. شاعری که عمری کفر نوشت و مردم عبادتش کردند و بر اشعارش تغعل زدند….
حافظ از لحاظ اندیشه و عقیده از خیام پیروی و تقلید می کرد و به نوعی نیست گرا بود.فقط خیام بی پرده می نوشت اما حافظ شدیدا رندانه… ..

 

کمال در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۱۰:

ج.آ: 8110

 

۱
۳۴۲۸
۳۴۲۹
۳۴۳۰
۳۴۳۱
۳۴۳۲
۵۰۵۴
sunny dark_mode