محمدامین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:
سلام و درود
قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ ۚ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا ﴿کهف/78﴾
مهرداد اوستا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:
با سلام. اگرچه نسخه چاپی خودم در دسترس نبود که چک کنم ولی فکر میکنم در بیت زیر به جای افکند بایستی فِکند بیاید. به لحاظ وزنی صحیح تر است
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
۷ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
با صدای:
1-الهه: پیوند به وبگاه بیرونی
2-گیتی: پیوند به وبگاه بیرونی
3-معین: پیوند به وبگاه بیرونی
4-محسن کرامتی:
پیوند به وبگاه بیرونی
5-نغمه غلامی: پیوند به وبگاه بیرونی
6-سپیده رئیس السادات:
پیوند به وبگاه بیرونی
7-عبدالوهاب شهیدی:
پیوند به وبگاه بیرونی
8-عبدالرحیم ساربان:
پیوند به وبگاه بیرونی
کمال در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۲ - فی تحقیق العشق:
آن شنیدی که در عرب مجنون
بود بر حست لیلی او مفتون
به جای حست، واژه حسن درست است.
با سپاس از سایت بسیار خوب شما.
khayatikamal@ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۱:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7464
فرهاد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
مولانای جان با این اشعار چیزه نگفته ای باقی نگذاشته
محسن چاووشی عزیز با خوندنش به این زیبایی افزوده
سپاسگزارم
لاله در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
من شاعر یادنویسنده نیستم ولی با نظر محمد کاملا موافقم...به نظر من منظور از بو همان حس انسان هست حس عمیق و دوست داشتنی به چیزی یا کسی
دانیال قربانی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
سلام
حضرت میفرماید که بمیرید بمیرید و این به مرگ پیش از مرگ اشاره دارد یعنی پیش از مرگ از دلبستگی های دنیوی دست برکشید و به اصلی ترین چیز بنگرید که منظور معشوق آسمانی یعنی پروردگار است
امید است که نظر بنده مفید واقع شود
یاعلی
رضا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
مولوی توی این شعر گویی که خدای واژه هاست، واژه ها هرطور که اون بخواد تغییر شکل می دن و جایی که اون بخواد می شینن، اینو رو می دونم که توی هر متن دیگه ای اگر اینقدر عبارت ((بمیرید بمیرید)) می دیدم قطعا احساس مردگی و پژمردگی می کردم ولی انگار مولوی استادانه در پشت این عبارت ((زنده شوید زنده شوید)) رو زمزمه میکنه و این هنر مولویه که واژه ها در مقابلش رنگ می بازن و به رنگی در میان که اون اراده می کنه.
مجتبی طلائیان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲:
با درود، لطفا حاشیه ای را که چند لحظه پیش فرستادم منتشر نکنید. مهر پیش
مجتبی طلائیان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲:
آقای گروسی گرامی اگر اشتباه می کنم مرا ببخشید ولی فکر می کنم که شما «نکشد» زا با ضمه بر حرف ک می خوانید؛ کشتن، در حالیکه استاد سخن آنرا با کسره افاده کرده اند؛ کشیدن.
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
دوست عزیزم
به راستی گفتارتان دلنشین است
...
ای غارت عشق تو جهانها
بر باد غم تو خان و مانها
...
نظارگیان روی خوبت
چون در نگرند از کرانها
...
در روی تو روی خویش بینند
زینجاست تفاوت نشانها ..
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
درود بر شما مهناز عزیز
تبریک مرا پذیرا باشید برای وبلاگ زیبا و پرباری که با صفا و صمیمیت ساخته و پرداخته اید و امیدوارم نقد ارائه شده، به راستی به جا بوده باشد..
در رابطه با مصرع "ای جان جان ..." ، از توضیحات کاملی که ارائه نمودید بسیار سپاسگزارم.
منظور من این بود که چنانچه صدای کوتاه زیر بعد از جان دوم به صورت واکه بلند و کمی شبیه "نِی"خوانده شود، وزن شعر همان که فرمودید خواهد شد. پیش می آید که شاعر به جهت تاکید بر به کار گیری کلمه ای به خصوص در جایی مشخص از مصرع، با تغییر اجباری آهنگ در خواندن، وزن مورد نظر را ایجاد کند..
برای مثال:
به جان دلبرم کز هر دو عالم (خوانش: جانِی یا جانِ ِ )
تمنای دگر جز دلبرم نیست (خوانش: تمنایِی یا تمنایِ ِ )
شیدای استاد افتحاری در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴:
صدای آسمانی استاد افتخاری تسکینی برای دل عاشقان
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:
دوست عزیز، پریشان روزگار!
به گمانم صدای گرم و گیرای بنان و تحریرهای نرم و جادویش، هر چنگ و چنگی را به تعظیم و تسلیم وامیداشته..
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:
اشکان عزیز و گرامی
حق با شماست و من آنگونه که شایسته است، به این ترانه گوش جان نسپارده ام
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:
جناب نادر
شاعر میفرماید:
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
زنده یاد بنان نیز گوش به قول چنگ داشته است
سید مهدی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۸۹:
با توجه به وزن، ظاهرا در بیت هفتم "نفس" صحیح است
مهناز در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
جناب آقای نادر
سلام بر شما
درست می فرمایید، وزن به نحوۀ خواندن نیز بستگی دارد. اما اگر هم وزن درست باشد و هم خواندن مطابق دستور زبان فارسی انجام گیرد، چرا باید وزن را خراب کنیم و بعد سعی کنیم جوری بخوانیم که مشکل وزن حل شود؟!
ضمن اینکه چهار بار پشت سرهم گفتنِ جان جان جان جان، زیبایی شعر را کمی مخدوش می کند و تاکیدی بیش از حد عامیانه است و دو بار گفتنِ ای جان جان زیباتر به نظر می رسد همانطور که در اشعار دیگر مولانا هم، ترکیب های مشابه، فراوان آمده است:
ای عاشقان، ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
***
ای مطربان، ای مطربان ، بر دف زنید احوال من
من بیدلم، من بیدلم ، من از کجا ، عشق از کجا
***
ای سرخوشان، ای سرخوشان آمد طرب دامن کشان
بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما
***
ای کیمیا، ای کیمیا در من نگر زیرا که من
صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم
***
ای باغبان، ای باغبان در ما چه درپیچیدهای
گر بردهایم انگور تو تو بردهای انبان ما
***
ای عقل کل، ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی
حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم
و ...
من شعر را در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن به شرح زیر تقطیع کرده ام،
(u) علامت هجای کوتاه و
(-)علامت هجای بلند است:
ای -
جا -
ن u
جان -
مستفعلن
ای -
جا -
ن u
جان -
مستفعلن
ما -
نا -
م u
دیم -
مستفعلن
از-
به -
ر u
نان-
مستفعلن
همانطور که ملاحظه می فرمایید شعر در درون وزن جا می گیرد اما در فرض "ای جان جان جان جان" وزن به هم می ریزد.
ممنون می شوم اگر بفرمایید شما آن بیت را چگونه می خوانید که وزنش درست در می آید. اگر ممکن است به حالت تقطیع شرح دهید یا لااقل با اعراب گذاری (کسره و فتحه و ...) نحوۀ خواندنتان را بیان بفرمایید.
از بابت نقدی هم که در مورد یکی از شعرهایم در وبلاگم ارائه نمودید و به جا نیز بود، متشکرم. اصلاح شد.
محمدامین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳: