گنجور

حاشیه‌ها

نگارنده در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۱:

گر "کام" تو بر نیامد آنگه گله کن.

فرهاد در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

انسانیت یعنی صفات نیکو و صفات نیکو همه حاصله انوار پروردگار است.

هاتف در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

با اینکه کل دیوان شمس را مطالعه کرده ام به جرات میگویم امیدبخش ترین غزل مولوی همین است

هاتف در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:

اصطلاح"گرد ران با گردن است" به ضرب المثل تبدیل شده

قدرت در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

چو آفتاب و چو ماهست آن سر بی‌ تن

Behzad Tabari در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

سید خلیل عالی نژاد این شعر رو در آلبوم شوق وصال قطعه شماره 3 به زیبایی خوانده است

امیر در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

پیشنهاد می‌دهم نظراتی که درج می‌شود، کارشناسی شده و تنها نظراتی که در فهم بشتر معانی اشعار مفیدند، تأیید شود تا اتلاف وقت جویندگان نشده و مورد استفاده محققین باشد.

حسن اسماعیلی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

یا آنجا که از خون دل انوشیروان صحبت میکند

حسن اسماعیلی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

هر کس این شعر را بخواند و به حال امروز ایران نگرید، باید بگویم که یا سواد ندارد یا سنگ دل است. مخصوصا آنجا که میگوید زادن آنچنان پادشاهانی دیگر دور از دسترس میباشد.

نادر.. در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

دوست عزیزم..
جایی که ادب (به معنای راستین آن) نباشد، موضوعاتی چون دین، سیاست و ... بهانه و دست آویزی بیش نیستند برای سرکشی و شرارت..

سید احمد مجاب در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:

ز طرهٔ تو پریشانی دلم شد فاش
ز (اشک) نیست غریب آری ار بود غماز

پدرام در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

با سلام
نظر حقیر راجع به بیت"نازنینا مکن آن جور که کافر نکند
ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست":
ابتداعا عرض کنم که بنده فقط یک دوستدار ادبیات هستم و قطعا نظر همه ی دوستان از بنده اولی تر است اما بعد...
معتقدم بیت مذکور نقطه ی عطف این سروده ی بسیار زیباست؛به این معنی که تا قبل از این بیت شاعر به نوعی به بیان آلام آنچه از فراق یا جور معشوق نسبت به خویش رفته است؛می پردازد اما از این بیت به بعد،این معنی را به معشوق متذکر می شود که در ره عشق پاکبازی خواهد نمود(گو همه شهر به جنگم بیایند یا نیایند-با ملامت از پا نمی نشینم-بیمناک از دشنام نیستم-عشقت را به خاطر انعام نمیخواهم
که مفهوم اخیر یادآور سروده ی دیگر سعدی که می فرمود:"حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم")لذا به نظر می رسد که شاعر به معشوق می گوید در راه عشق اگر لازم باشد جهود شود؛چه باک!؟در این صورت(در صورتی که صلاح عشق در عمل به آیین جهود باشد)بر آیین مسلمانی ماندن بهره ای برای عاشق ندارد.

شهلا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

عاشقی بیاموزیم، درود بیکران

حمید در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

سلام به همه ی عزیزان دلم
دلم با خوندن همیشگی این شعر اتیش میگیره خیلی گریه میکنم واقعا خدا چرا به بعضی افراد دل نرم داده تا بعضی ها خیلی راحت اسیرش کنن خدایا خوشت میاد زجر مارو ببینی چقدر زجر بکشیم نوبت انسانهای وفادارت پس چه موقعی هستش من خیلی عاطفی هستم ولی انقدر محبت کردن و عشق زیادی به طرف مقابل اونو از خود بی خود میکنه فکر میکنه با رها کردن شما جای دیگه عشق بیشتر بدست میاره وفاداری مرده تموم شده ولی ادمهای وفادار همیشه هستن که خدا نشون بده چقدر بی وفایی زیاد شده بخدا قسم از جونمم گذشتم براش ولی منو به ی معتاد فروخت عاشقش بودم مرگبار تا اخر عمرمم عاشقشم بخدا قسم از ماست که بر ماست دلم خون شده خیلی خون شده داغونم این شعر منو نابود میکنه امیدوارم روزی عاشق ها و انسانهای وفادار به حق واقعی خود برسن.....

محمدباقر در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

شرب گل از ابر بود شرب دل از صبر بود
ابر حریف گیاه صبر حریف صبا
معنی صبا تو این بیت چی میشه؟

یاسر رحمانی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:

هر کجا لطفی ببینی از کسی
سوی اصل لطف ره یابی عسی
سلام به یاران و دوستان
عسی اشتباه است. بسی درست است

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۶:

طاعاتت ان قبول
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5414پاینده باشید

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

در عجبم از فرهیختگانی که به طنابهای پوسیده ی لاطائلات آویخته اند
ادبیات هم آلوده شده.

همایون در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۹:

همیشه به این غزل رویکرد ونگرش ویژه داشتم
چه کسی ماه را بخواب میبیند ؟
آنهم با دلش و با تمام وجودش که رویش را درخشان کرده است . خوابگزار زمانه را بکمک میخواهد پس واقعه تاریخی است. و بهمین روی تاریخ غزل بدقت آورده میشود که تصادفن با پنجاه سالگی شاعر نیزنزدیک است.
اما واقعه مهم درذیقعده 654 سقوط قلعه الموت با تدبیرخواجه نصیردین طوسی بصورت مسالمت آمیزو سپردن آن به هلاکوی مغول سرکرده اقوام تاتاراست
که درآینده با زیرکی دیگرانی نظیرعطا ملک جوینی و ابوبکر سعد اتابک به سقوط خلافت سنی های عباسی می انجامد
ولی جلال دین دراین غزل سخن خود را میگوید
همه نقش ها با تمام اهمیت شان نباید مانع شوند که ما فراموش کنیم معشوق هیچ نقشی ندارد و ساده و بی صورت است و در زمین خانه ای ندارد
با مثالی درپایان برروش مثنوی این را روشن تر میکند که بسادگی فکرعاشق قلابی رامیتوان بجای معشوق به سوی بوزینه برد
رو به حسام دین میگوید از خبراصلی غافل نشو ولی از بقیه بی خبر شو
با آوردن دو آیه از دو جای قرآن که اخبار مختلفی از روز موعود میدهند, هشدار عجیبی میدهد که باپنبه در گوش نهادن حتی به این خبر ها هم نباید شراب صاف معشوق را آلود
حقیقت بزرگ مولانا همانا دیدن ماه یا پی بردن به آن رازبزرگ هستی است که همه چیزرا درهماهنگی و یگانگی با خود نگاه داشته است که گوئی جزاو هیچ چیزنیست

۷ در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

کدام بی ادبی؟

۱
۳۴۱۸
۳۴۱۹
۳۴۲۰
۳۴۲۱
۳۴۲۲
۵۶۰۲