گنجور

حاشیه‌ها

ر.غ در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۳ - امری شیرازی:

با سلام. کاملان بحر محیط‌ند و سگان جهّالند. لطفا درست کنید.

 

عبدالرضا فارسی در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۶:

به طینوش گفت این نه گفتار ...

بر آن در، که او را فرستاد دوست 

عبدالرضا فارسی در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۴:

برو راند هم حکم اخترشناس کزو ایمنی باشد اندر هراس

بر او رانده ام حکم اختر شناس 

یاسان در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۸ در پاسخ به کامران دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:

در لری هم «سِیل کِردِن» می‌گویند و هم «سِیر کِردِن» بسته به مکان و لهجه‌های متنوع لری. البته «ل» نیز بدل از «ر» است.

زکریا طاهری در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۸ در پاسخ به مردکی بی‌نام دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:

بسیار عالی ترجمه کردید؛ لذت بردم. دست مریزاد.

زکریا طاهری در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۵ در پاسخ به رحمان ملک پور دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳:

احتمال می دهم «دک تور» یا «دک دور» معادل «دیش دور» دباشد که در آذربایجان ایران کار برد دارد. به معنای «آرام و ساکت باش»، یا «مزاحم نشو»

علی باقری قلعه جوقی در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۹:

رباعی 1677

کم خاری و کم خواری

چرا هر دو به یک گونه نگاشته شده؟ 

علی صابر نیک واقف در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

در پاسخ درخواست خانم سارا نظام

 

بیت دوم میفرمایید 

به جای اینکه دنباله رو اندیشه و خیال خود باشی ، جانت و درونت و عقلت ،روحت را امام خویش و پیشروی خود قرار بده  تا تمام اندیشه و افکارات در پی آنها باشند و روحت بعنوان  فرمانده تصمیم گیرنده دیگر اعضای و جوارحت باشد.

 

والله اعلم بالصواب

شایان کریمی در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۸ در پاسخ به nabavar دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۰:

سپاس فراوان توضیحتون باعث شد خیلی راحت به نظر بیاد درود بر شما

علی صابر نیک واقف در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

بنواخت نور مصطفی ...

اینطور میشد شاید

بگداخت هجر مصطفی آن استن حنانه را

 

والله عالم

اغریرث رهنمای در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۲ در پاسخ به رضا ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:

با سپاس مفهوم بیت آخر بیشتر طعنه آمیز است و اشاره دارد به ناتوانی ما در تغییرکلی سرنوشت که رویه شاعر است.

اغریرث رهنمای در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:

در بیت دوم خوانش ها با کسر حرف ز در سبز خنگ کردون اجرا شده که صحیح نیست و باید حرف ز ساکن خوانده شود و سبز خنگ گردون که به معنی اسب سبز آسمان و بطور کلی آسمان سبز است با این خوانش معنایی درست را خواهد داشت.

آذین ح در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۲ در پاسخ به پویا حمیدی دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:

هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت

روا بود که تحمل کند جفای هزار

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴:

تبه گردد  از خفت و خیزِ زنان

به زودی شود سست چون پرنیان

خفت و خیز زنان: برقرار کردن رابطه جنسی

سست: ضعیف و ناتوان همچون پارچه ابریشم!

 

کُند دیده تاریک و رخساره زرد

به تن سست گردد به لب لاژورد

دیده تاریک کند: باعث ضعف چشم و نهایتا کوری!

رخساره زرد کند: مریض احوال, پیری زودرس, از دست رفتن جوانی

 

ز بوی زنان موی گردد سپید

سپیدی کند در جهان ناامید

 

جوان را شود گوژ بالای راست (قد و قامت راست جوان را خمیده و تکیده می کند)

ز کار زنان چندگونه بلاست

 

به یک ماه یک بار آمیختن

گر افزون بود خون بود ریختن

بیشتر از یکبار در ماه رابطه جنسی برای مرد همچون کسی است که قصد کشتن خودش را دارد.

 

همین بار از بهر فرزند را

بباید جوان خردمند را

اگر جوان خردمند باشد باید ماهی یکبار و اونهم برای فرزند آوری باشد.  جالب است که مسیحیان دو آتشه کاتولیک هم همین اعتقاد رو دارند که رابطه جنسی برقرار کردن بغیر از نیت فرزند آوری, گناه و معصیت است.

 

چو افزون کنی کاهش افزون کند

ز سستی  تنِ مرد  بی‌خون  کند

بی خون: کم خونی که باعث فقر شدید آهن و دیگر عناصر مورد نیاز بدن.که با خون رسانی اتفاق می افتد.

Mebia در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۵ در پاسخ به سيروس م دربارهٔ ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۶ - تصویر زن:

فرمایش شما د رست است  به نظر بنده از بیت "غفلت شده بود , خلقِ وحشی"منظور شاعر این است که اگر علما غفلت کرده بودند این مردم وحشی این کارها را انجام می دادند 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۴ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹:

سلام سپاسگزارم 

این شعر رو حفظ کردم.

اگر چه سفره یِ تو  از نوازشش خالیست

هنوز بویِ خوش اش در سرای دل باقیست.

مقنعه و جانماز مادرم تنها چیزی بود که از خانواده خواستم که به من بدهند که هنوز بویِ مادر می دهد.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۹ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

بسیار عالی

سپاسگزارم از زحمات و توجه شما.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۸ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

سپاسگزارم

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴:

بر ماده شد تیز بگشاد دست

بر شیر با گردرانش ببست

چنین گفت کان تیر بی‌پر بود

نبد تیز پیکان او کر بود

 

گنجوریان

لطفا این دو بیت را توضیح دهید.

سپاسگزارم 

 

۱
۳۳۶
۳۳۷
۳۳۸
۳۳۹
۳۴۰
۵۵۳۹