گنجور

حاشیه‌ها

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

سلام
پیام حاصله ازاین غزل جایگاه و مقام والای لسان الغیب میباشد :
در بیت سوم میفرماید :
باتوچگونه شرح دهم که شب گذشته درحالیکه مست وبی حال بودم فرشته عالم ناپیدا چه مژده ها که به من داد .
دربیت چهارم و پنجم مژده را بیان میکند :
و گفت که ای شاهین تیزپرواز دور نگر درخت سدره المنتهی ، گوشه این زندان دنیا جایگاه تونیست.
و ترا از کنگره عرش باصدای بلند فرا میخوانند. تورا چه شده که در دام وبند این دنیا گیرافتاده ای.
سدره المنتهی درخت هست در آسمان هفتم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در سفر به معراج همرا باجبرئیل امین بدان رسید وجبرئیل گفت من اجازه ندارم از این درخت عبورکنم وپیامبر صلی الله علیه وسلم از آن رد شده فراتر رفت .در این غزل شاهباز سدره نشین اشاره ی است که به انسان کامل ، چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که از جبرئیل پیشی گرفت وازسدره المنتهی نیز فراتر رفت وبه خدا نزدیک شد.
دربیت مقطع حضرت حافظ به حاسدان میفرماید:
ای حاسدان فرومایه ، بدون سبب به حافظ حسادت مورزید که سخن ناب ،حسن کلام و گرمیی گفتار او موهبت الهی است . باخدا دادگان ستیزه مکن.

 

زینب در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

بچه ها اهنگی که محسن چاووشی خونده فقط دو بیتش برا شعر استاد شهریار هس درسته؟؟؟ دوس دارم بدونم بقیش از کیه؟

 

زینب در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

عالی بود واقعا من شعر های استاد شهریار رو خیلی دوس دارم

 

دکتر اندیشه قدیریان در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۴:

در مصراع اوّلِ بیت چهارم، باید «وین» به « و این» تبدیل شود تا سکته ی وزنی برطرف گردد.

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

سلام
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست
اگرچه مستی حاصل از شراب عشق ،مرا از خود بی خود ووجودم را ویران کرده ولی پایه ی هستی واقعی وپایدار من از همین مستی وخرابی هست شراب عشق ، وجود نفسانی مرا ویران کرده وبه من هستی جاویدان بخشیده است .
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .

 

فرید کوشکی زاده در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:

درود بر فخرالدین عراقی واقعا زیبا بود
قبلا یک شعر از ایشان در دوره دبیرستان خونده بودم الان که در این سایت گشتم با خودم گفتم شعرهای عراقی رو بخونم ببینم چطوره که با دیدن این شعر لذتم مضاعف شد .

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

سلام
این غزل دقیقا درزمان شاه شجاع سروده شده است گویند زمانیکه شاه بدور از شیراز بوده نامه ای را به حافظ میفرستت و ایشان را نزد خویش می خواند ،حافظ در پاسخ دعوت شاه این غزل را سروده مودبانه عذرمسافرت را می خواهد.
شاه شجاع خود اهل شعروادب بود ومجالس شبانه اش پیوسته از شعراوسخنوران زینت می یافت .
حضرت حافظ دربیت اول دیدار شاه را در شیراز می خواهد می گوید تو درخانه خود برگرد .
دربیت دوم و سوم میگه بالطف کلام و رفتار نیکت امثال مرا مسحور خویش ساخته ای هرجاباشی خوش باشی.
در بیت چهارم و پنجم میگه : هرچند من قادر به سفروفیض حضور شما نیستم ،آرزو دارم شما مرا در شیراز به دیدارت منور سازی.
دربیت ششم اظهاروفاداری می کند
دربیت هشتم : میفرماید توچنان آدم زرنگ وماهرهستی که بااین زبان چرب ونرمت نه من ساده لوح را بلکه فلک را هم فریفته ای.
دربیت نهم به شاه میگوید : باارسال این غزل شرین که من سروده ام در مجلس تو توسط مطربان خوانده میشود یقینا زهره را در آسمان به رقص خواهی کشاند.

 

میر زمان فرسودی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:

در بیت شاعر از بیکاری شدید رنج میبرد
و مطالب خود را این چنین بیان نموده است

 

میر زمان فرسودی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:

تقریبا این شعر هم جزوی از همین ابیات.کهنه.
گشتم به منزلی که با شد به هر کناری
گر پیش آید کار سر کار خواهی آمد

 

فرهاد در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:

دوستان گرامی ، فراتر از حلقه بسته شیعه و سنی ایستاده . مولوی مولوی به هر مذهبی که بنامیم و برداشت کنیم . در همین ابیات گفته:
زانک هفصد پرده دارد نور حق
پرده‌های نور دان چندین طبق
یعنی برداشت های مختلف از دین را می پذیرد
از پس هر پرده قومی را مقام
صف صف‌اند این پرده‌هاشان تا امام ( امام=جلو)
اهل صف آخرین از ضعف خویش
چشمشان طاقت ندارد نور بیش
انان که صف آخرند ،چشم شان طاقت این شدت نور را ندارد - یعنی آنچه را که درک می کنند ، در کلمات نمی گنجد تا به دیگری بیان کند

 

کمال در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:

7997

 

نوید دانایی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۶:

این ترانه فاقد قافیه است.
مصاریع زوج فقط ردیف دارن ...

 

روفیا در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹۹:

درون خانهٔ خود، هر گدا شهنشاهی است
قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش

 

سید علی اکبرموسوی آبملخی در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۳:

بازنویسی: پادشاهی فرزند خود را به نزد استادی فرستاد که او را علم و ادب بیاموزد. فرزند در زمان آموزش علم زجر بسیار می کشید و شاید استاد هم او را نسبت به بقیه شاگردان بیشتر تنبیه می کرد، این از جهت آن نبود که عقده گشایی کند. فرزند شکایت استاد را به پدر کرد. پس شاه استاد را خواند که چرا فرزندم را می آزاری ؟
استاد گفت: اگر مردم عمل یا سخن ناورایی بزنند زیاد مهم نیست و دیگران به فراموشی می سپارند ولی فرزند تو قرار است شاه شود و شاه نباید بی تربیت و بی علم عمل کند.
نکات
1- خواص؛ گاهی مواقع باید خواص حکومت مراقب رفتار و کردار خود باشند. قران در مورد افرادی که هدایت مردم را برعهده می گیرند و آنها را به شیطان و اعمال شیطانی دعوت می کنند می فرماید: لِیَحْمِلُوا اَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ اَوْزارِ الَّذینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیرِ عِلْمٍ(نحل/آیه 25)
آنـان بـایـد در قـیـامـت بـار گناهان خویش را به دوش بکشند و سهمی از گناهان جاهلانی را که گمراه ساخته اند.
احترام به سادات و افراد منتسبت به حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم در دین ما از رفتارهای نیک و پسندیده است. اما این به معنای این نیست که سادات بتوانند هر عملی را انجام دهند در کلام امام سجاد علیه السلام می خوانیم سادات گناهکار دو برابر دیگران عذاب می‏کشند.
2- «پدر را دل به هم بر آمد» احساسات پدر جریحه دار می شود از معلم بازخواست می کند.همین عمل موجب جری تر شدن دانش آموز نسبت به معلم می گردد. یعنی خود به خود در دل خود ترس قبل را از بین می برد.
3- «سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن» گفتار نیک و پسندیده گفتن و عملی که در شان و منزلتش باشد باید انجام دهد.
رسول خدا(ص)فرمود: ثلاث من لقی اللّه تعالی‏ بهنّ دخل الجنّة من ایّ باب شاء:من حسن خلقه، و خشی اللّه فی المغیب و المحضر، و ترک المراء و ان کان محقّاً.
ترجمه: سه چیز است که هر که خدا را با آن‏ها ملاقات کند، از هر دری که بخواهد داخل بهشت می‏شود کسی که خلقش نیکو باشد، کسی که در نهان و آشکار از خدا بترسد، و کسی که ترک جدال کند، اگر چه حق با او باشد.
منبع: فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق،ج5،ص939
قران اشاره جالبی به بحث سخن گفتن دارد« وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ (اسرا/آیه53)
و به بندگانم بگو: آنچه را که بهتر است بگویند، چرا که شیطان میان آن‏ها را به هم می‏زند.»
درمورد داشتن رفتار نیک آیات زیادی داریم که در این حاشیه نمی گنجند
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا(سوره اسرا/آیه7)
اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده ‏اید و اگر بدی کنید به خود [بد نموده‏ اید]
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ (فصلت /آیه 46)

هرکس که کاری شایسته پیشه کند، به سود خود اوست، و هرکس کاری بد پیش گیرد، به زیان خود اوست، و پروردگارت در حق بندگان ستمگر نیست‏.
4- « موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد» اعتبار قولی و رفتاری در قول و فعل خواص: نگاه مردم و عوام به جامعه خواص و خانواده های ایشان نگاه ویژه ای است. گاه رفتار یک آقازاده در یک حکومت موجب سست شدن بنیاد آن نظام خواهد شد. قول و فعل آن ها در زیر ذره بین مردم قرار می گیردو مردم ساده از کنار آن نمی گذرند.

 

آ. فروزان فر در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳:

بنده معتقدم ماهیت ادبیات برای پل زدن از جهان بیرون به روح هست و هر کسی آزاد است برداشت خودش را داشته باشد و چه عالی که برداشت ها در تضاد قرار بگیرند، تضاد نیروی متعادل کننده و جلوبرنده ی همه ی هستی ست! اگر اندیشه ی همه ی ما درباره ی یک موضوع چون این غزل یکی بود که هیچ کس هیچ پیشرفتی نمی کرد، هیچ جنبه ی پنهانی از هیچ نوشته ای برای ما آشکار نمی شد، هیچ چیز تازه ای در ادبیات یافت نمی شد.
آیا نور بی بودن تاریکی معنایی دارد؟ حتی شخص خدا هم دوست دارنده(ودود) است و هم زیان رسان(ضار)!

 

علی اکبر در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:

اگر اشتباه نکنم استاد فروغی فرموندند این شعر شیخ نیست

 

روفیا در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

 

روفیا در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در تایید فرمایش دوست گرامی مان باید بگویم چنین چیزی در تاریخ به دفعات رخ داده است،
هنر و تکامل و perfection ضمانت بقای خود را در درون خود حمل می کند،
آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد
می گویند امیلی دیکنسون شاعره آمریکایی در قرن نوزدهم دخترکی منزوی بود که اشعارش در زمان حیات او شناخته نشد،
معمولا به همراه گل هایی که خود پرورش داده بود یا شیرینی هایی که برای دوستان می پخت و میفرستاد یک قطعه شعر سروده خود را نیز تقدیم میکرد،
بعد ها پس از مرگ زودهنگام او از آنجا که پریرو تاب مستوری ندارد این اشعار رخ نمایاندند و مورد اقبال شعور جمعی قرار گرفتند،
تا جایی که اعلام کردند کسانی که دستنویس های شعری او را تحویل دهند جایزه دریافت خواهند کرد!
این سندیست بر سخن حافظ گرانمایه:
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود...
این همه تبلیغات و بازار گرمی امروز حتی در وادی دانش و هنر نشان از افول هنر در جامعه بشریست،
وگرنه به فرموده حافظ هنر خود عیان شود...

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

سلام
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت استپ
.
.
.
حافظ ! تو کوتاه بیا هنر خود ، خودرامی شناساند وبامدعیان بی خرد بحث ومجادله ضرورت نیست

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۷ سال و ۱۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

سلام
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
.
.
دربیت اخیر :شاعر گلایه از شاه شجاع دارد و میگوید روزی من به کنایه به تو گفتم اگربه قدرو منزلت شاعری چون من اعتنای نشود ناگزیراز این دیار خواهم رفت وتو در پاسخ بمن گفتی : هروقت دلت خواست به هرکجا که می خواهی برو ، کسی پای رفتار تورا نبسته است . بعضی ها میگویند حاسدان ومعاندان همیشه در پی تخریب فی مابین حافظ و شاه شجاع می کوشیدند وگاهی فکروذهن شاه شجاع را متاثرمی ساخت . کسانی میگویند : در این بیت( استهفام انکاری) هست یعنی بروچیطور میری اینطور گرفتارت کردم که به هیچ گونه من را رها ساخته نمی توانی.

 

۱
۳۳۷۶
۳۳۷۷
۳۳۷۸
۳۳۷۹
۳۳۸۰
۵۰۶۴
sunny dark_mode