نوبتی صبح برآمد ببام
نوبت عشّاق بگوی ای غلام
مرغ سحر در سخن آمد باز
ساز بر آواز خروسان بام
کوکبه ی قافله سالار صبح
باز رسید این نفس از راه شام
خادم ایوان در خلوت ببند
در حرم خاص مده بار عام
ای صنم سیم زنخدان ببار
از قدح سیم می لعل فام
صوفی اگر صافی ازین خم خورد
رخت تصوّف بفروشد تمام
حاجی اگر روی تو بیند مقیم
در حرم کعبه نسازد مقام
زمزم رندان سبوکش میست
بتکده و میکده بیت الحرام
نام جگر سوختگان چیست ننگ
ننگ غم اندوختگان چیست نام
آتش پروانه ی پر سوخته
نیست بجز پختن سودای خام
خیز و چو خواجو بصبوحی بشوی
جامه ی جان را بنم چشم جام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل چه آورد ز گردون پیام
خاصه سوی خاص نهانی ز عام؟
گفت: چو خورد نیست فلک را قرار
نیست درو نیز شما را مقام
وام جهان است تو را عمر تو
[...]
خواجه قوام الدین صدر انام
آنکه بدو یافت شریعت قوام
بر در او عقل فروتر گدای
بر سر او چرخ کمینه غلام
مسند او تکیه گه شرع و عقل
[...]
عقدِ پرستش زتو گیرد نظام
جز به تو بر هست پرستش حرام
ای ز تو ایّام رسیده بکام
داده شکوه تو جهان را نظام
خاصگیان حشمت عقل و روح
نوبتیان در تو صبح و شام
همچو وداعست دلیل فراق
[...]
یا قمرالحسن مزیلالظلام
جد بطلوع مع کاس المدام
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.