nabavar در ۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
این نوشتار نباید از روفیای بانوی ما باشد
گمانم از روفیای دروغین است .
روفیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
جناب رنگارنگ پر ز رنگ!
به عمل کار بر آید به سخندانی نیست!
اگر ترجیح میدهید داده های کدخدا را پیش کش کنید همین الان تکنولوژی که با آن سرگرم حاشیه خوانی و حاشیه سازی!! شده اید را ببوسیدو به کناری بگذارید و به همان زمان قاجار که تخصصتان است دلمشغولیی بیابید!
در ضمن نوشیدن چای را کنار نگذارید چون ممکن است این خندیدن از سرعجز و ناتوانی چهار سال دیگر طول بکشد!
عبدالله در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک:
گویا این شعر را پژمان بختیاری برای قمرالملوک سروده که به اشتباه، به دیوان ملک الشعراء بهار راه یافته
عبدالله در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک:
در جایی خواندم که این شعر را پژمان بختیاری برای قمرالملوک وزیری سروده و به اشتباه به دیوان ملک الشعراء بهار راه یافته
دکتر محمد ادیب نیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
مُغان جمع مُغ و آنان کسانی اند که برای عبادت پیروان خود همواره آتش معبد را روشن نگاه می دارند و پیر مغان در اینجا کنایه از امام حسین علیه السلام است که آتش عشق محبت الهی را همواره در معبد دل مومنان روشن نگاه می دارد. آنچنانکه در روایتی از رسول خدا آمده است که یاد حسین علیه السلام آتشی در سبنه ها برپا می کند که هیچ چیزی نمی تواند آن را خاموش نماید. قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله:
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
برای شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایی در دلهای مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
مُغان جمع مُغ و آنان کسانی اند که برای عبادت پیروان خود همواره آتش معبد را روشن نگاه می دارند و پیر مغان در اینجا کنایه از امام حسین علیه السلام است که آتش عشق محبت الهی را همواره در معبد دل مومنان روشن نگاه می دارد. آنچنانکه در روایتی از رسول خدا آمده است که یاد حسین علیه السلام آتشی در سبنه ها برپا می کند که هیچ چیزی نمی تواند آن را خاموش نماید. قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله:
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
برای شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایی در دلهای مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
بنابراین در ادبیات عرفانی و اشعار خواجه شیراز لسان الغیب پیر مغان اشاره و تلمیحی به وجود مقدس امام حسین علیهم السلام می باشد که مستانه راه صحرا را پیش گرفت و آتش جاویدان را در دل های همگان بر افروخت و این هنر اعجاز آمیز حافظ شیرین سخن است که چنین رندانه در فضای فکری همه عاشقان نقش آفرینی می نماید. درود بر روان پاک این مرد الهی که هنرمندانه ترین عشق ورزی را به مومنان عاشق حق و حقیقت می آموزد. والحمد لله رب العالمین علی کل حال.
رنگارنگ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
نروفیای گرامی
ترجیح می دهم بدون چای به حاشیه های حقارت آمیز و ریش روحانی دوستان بخندم
داده های کدخدا پیش کش نوکرانش
بارش در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:
با درود!
در بیت اول مصراع دوم شاید اشتباه نبشه شده باشد باید چنین باشد: "دلبر عشوه گر و سرکش و خون خوارش ده"
دکتر محمد ادیب نیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
با سلام بر خانم مهناز س:
بی گمان کلک خیال انگیز همان عقل است که منبع و منشأ قوه خیال انسانی است و از این جهت هم نسبتی با قلم حق تعالی دارد که جهان هستی را که خود مظهر تجلی و عالم خیال الهی است جلوه کرده و صورت گری می کند و و لذا در عرفان اسلامی گفته شده که عالم سراسر خیال اندر خیال است و هر لحظه از تجلیات حق بهره مند است و یک آن پایدار نیست و برای همین است که هر لحظه عالم نو می شود. و تعبیر گل و گلاب در اشعار عرفانی اشاره به همین تغییرات آن به آن است که در هستی جریان دارد و اشیا از مرتبه ای به مرتبه دیگر در حرکت و به قول فلاسفه در صیرورت می باشند. درود بر روان پاک خواجه که مهمترین نکته عرفانی را در این غزل اشاره نمودند. والحمد لله رب العالمین علی کل حال
عبدالله در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
سلام
قمرالملوک وزیری هم در آواز دشتی این غزل زیبا را خوانده اند
جادوگر در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
چه میبالم ، چه ثروت مندم ، چه لبریز از فخر ، و فخر فروشم به دیگر ممالک که دارم مولانای جان و کوروش کبیر ترکیبی جانانه از ادب و قدرت ایرانم آباد
رنگارنگ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
استاد سخن می فرماید:
....گل بی خار جهان ، مردم نیکو سیرند
خوشا آنان که نیک سیرتند و نکو نام
زهرا یوسفی دارانی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۲۲ - ذکر ابوسلیمان دارائی قدس الله روحه:
دکتر عبدالکریم سروش در شرح مثنوی آورده اند که تا قبل از شیخ سلیمان دارانی موسیقی نزد عارف و فقیه حرام و گناه بود اما شیخ سلیمان دارانی فرمود موسیقی ذات هر کسی را میپرورد و جان میبخشد پس هر کسی در فکر شهوات است موسیقی بر وی حراماست که شهوتش را هرچه بیدارتر میکند اما برای عارف و عاشق موسیقی واجب است که او را در دریای عشق الهی غرق میکند.پس از این سخن غزالی موسیقی در تصوف را روا دانسته.به نوعی شیخ سلیمان دارانی بنیانگذار روا بودن موسیقی در عرفان است.لطفا نام چنین شخص بزرگی را به درستی بنویسید. دارائی نه،دارانی
روفیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
پدرام گرامی
زندگی و همه موهبت های آن را به چمن تشبیه کرده است که باد خزان آن را زایل می کند، و در ضمن بر حذر می دارد که از این زوال رنجیده شوی، و دعوت به منطقی فکر کردن میکند، کدام گلی است که با وی خاری نباشد؟
گل همنشین خار، جوانی در خطر پیری، تندرستی قرین بیماری و زندگی هم آغوش مرگ است...
میثم زمانیان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۶:
من هم با نظر دوست عزیز موافقم. بیت دوم مصرع دوم، اولی دلبر باشه خیلی بهتر با کل شعر جور درمیاد. من برا همین موضوع اومدم توی سایت شما که دیدم اینجا هم بصورت جدا نوشته شده.
... در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:
عذر میخوام سجاد عزیز
شعر مولانا تلمیح به سخن خمینی داره؟؟؟
عجب!!!
مریم در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
خیلی خوشحالم که توی سرزمینی به دنیا اومدم که زادگاه همچین شاعران بزرگیه و همینطور از بانی این سایت پربار هم کمال تشکر رو دارم که باعث تبادل نظر بین عده ای از عاشقان شعر و دب پارسی شده و یه پیشنهاد هم داشتم اگر امکانش هست کسانی که علم لازم رو دارن به جای بعضی از انتقادات بیهوده به بررسی شعر ها بپردازن تا برای فرد تازه کاری من مفید واقع بشه یا استفاده از نظرات افرادی چون دکتر سروش یا دکتر کرم زمانی استفاده کنین بازهم متشکرم
مینا مرادی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
سلام دوستان.
مراد از ترکیب اضافی شمع افق در بیت:
"برخی جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدان ثریا"
چیه؟
قربانت بروم یا قربانی جانت بشوم که ...؟
روفیا در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۶ - لیس للماضین هم الموت انما لهم حسرة الفوت:
دوست جان
برای من هم یک حسرت باقی ماند. وقتی حدود هفت تا هشت سال با بیماری مادر دست به گریبان بودیم، تقریبا همواره به ویژه طی یک سال گذشته با خود و جهان درگیر بودم که این اوضاع تا کی ادامه خواهد یافت، درد جسمی مادر، روح پریشان او، خانه غرقه در خون،حمل پیکر از هم گسیخته اش تا مرکز دیالیز، خواهری که جوانی اش را در این شرایط هولناک سپری می کرد....
آری،
من آنقدر نیرومند و وارسته نبودم تا بدانم زندگی همان لحظه ها بود و اکنون که همه آن پرونده به یکباره بسته شده است به نظرم مفهوم زمان به گونه ای مسخره برایم شکلک در می آورد و می گوید دیدی باز هم تو را بازی دادم!
حالا همه آن دل نگرانی ها و خستگی ها و اندوه ها و آرزوها و تم و رم ها رفته اند و احساس حماقت باقی مانده است، هفت هشت سال گذشته به نظر یک چشم بر هم زدن می آید که گویا دیروز و امروز و فردایش با هم فرقی نداشته است و من ابلهانه در حال محاسبه بودم...
حسرت آن مردگان از مرگ نیست
زانست کاندر نقشها کردیم ایست..
پدرام در ۸ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
با سلام خدمت دوستان عزیز لطفا معنای این بیت را راهنمایی فرمایید :
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
البته من در نسخی ( در سفر دهر مرنج ) دیدم
رنگارنگ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳: