گنجور

حاشیه‌ها

رضا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

سلام تو بیت ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من تکیه بر این‌جهان مکن. منظورشو از اوست پناه و پشت من تکیه بر این‌جهان مکن چیست؟؟به خداوند اشاره داره؟؟کمی توضیح

نوید در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷:

لطفا اگرکسی معنی ومقصودشعررا میداند بیان کند

حافظ در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۸ - حکایت در بیان توبهٔ نصوح کی چنانک شیر از پستان بیرون آید باز در پستان نرود آنک توبه نصوحی کرد هرگز از آن گناه یاد نکند به طریق رغبت بلک هر دم نفرتش افزون باشد و آن نفرت دلیل آن بود کی لذت قبول یافت آن شهوت اول بی‌لذت شد این به جای آن نشست نبرد عشق را جز عشق دیگر چرا یاری نجویی زو نکوتر وانک دلش باز بدان گناه رغبت می‌کند علامت آنست کی لذت قبول نیافته است و لذت قبول به جای آن لذت گناه ننشسته است سنیسره للیسری نشده است لذت و نیسره للعسری باقیست بر وی:

به به واقعا زیبا بود
داستان زیبای بانو روفیا مرا یاد خاطره ای که دوستمان تعریف میکرد انداخت
یکی از دوستان بنده اهل گناه و معصیت بود
چند روزی به مشکل خیلی جدی بر می خورد مشکلی که تنها راه حلش دست خدا بود
دوست بنده تصمیم میگیرد فقط تا وقتی که مشکلش حل میشود نماز و روزه و زهد و ورع را پیشه کند(فقط یک هفته)
لیکن هر روز و هر شب در قیام و سجود بود
ایشان میگفت در تک تک نماز هایم تصویر عمه ام را نیز مشاهده میکردم
آخرین روز هفته بود و من چون مشکل گشایی نیافتم بیخیال نماز و روزه و... شدم
تو همین لحظه تصویر عمه ام full HD ظاهر شد
آنجا بود که فهمیدم خدا همان اول کار میگفت این "نماز و روزه ات بدرد عمه ات می خورد"

محمد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۶ - تفسیر رجعنا من الجهاد الاصغر الی‌الجهاد الاکبر:

آقای مهدی کاظمی مرحبا
خیلی زیبا تفسیر کردید شعر را. کاشکی در همه جای گنجور به این سبک همچون شما انسان فهمیده ای بود و اینگونه اشعار را تفسیر می کرد/ کمال تشکر از شما ممنون

محسن در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

وقتی بنده (که البته هیچ سر رشته ای از ادبیات ندارم) برای بار اول بیت آخر رو خوندم، به نظرم اومد که مولانا در قسمتی که میگه "خموشی دم مرگست" بیشتر داره به خودش اشاره میکنه.
یعنی میگه خاموش باشید و ببینید که یک انسان خموش (که اشاره به خود مولانا داره) در حال مردن هست
خوشحال میشم نظرتون رو بدونم
سپاس

مقامی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

در مورد مصرع "فرض ایزد بگزاریم به کس بد نکنیم" به نظر بنده اینست که در خطاب ناباوران بخدا میگوید و فرض در اینجا،فرضیه و قبولداشت است.یعنی مبادا که باشد.پس بهتر است فرض بر وجود او گزارده و به مراعات حضور او به کس بد نکنیم.

محسن محمدی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

سلام تفسیر زیبایی در سایت مرد زبان بدن ایران خواندم که حیفم امد که به آن اشاره نکنم ایشان به ظاهر و به اشعار اکتفا ننموده و مهم بطن کلمات را مقبول می دانند.

عین. ح در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر:

مصراع نخست یکی از ابیات کاملا به‌هم‌ریخته و نادرست نوشته شده است؛ درستش چنین است:
فزون زاندازه دکتر کرد غرغر
که در متن اینگونه ضبط شده است:
دکتر فزون از اندازه غرغر کرد!
شگفتا!

احمد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

با عرض سلام
در مورد بیت آخر سوال داشتم
آیا «خوهم» تلفظ خاصی از «خواهم» است؟!

حمید در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

این شعر رو وقتی اول بار انسان کامل رو میبینه میگه. که از دیدن اون و معراج سعدی برای اولین بار.از هوش میره

هادی رسولی فر در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل:

سلام گنجور عزیز
لطفا این بیت رو :
ورای عقل چندان طول بیش است
که بعد و هم را در غور بیش است
به این اصلاح کنید :
ورای عقل چندان طور بیش است
که بعد و هم را در غور بیش است
طول در اینجا معنی نداره و هم وزن نیست
طور صحیح است
طور و غور
باسپاس فراوان از گنجور

negin در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

سلام.
در پاسخ به ایرادی که از جانب اقای وحید مطرح شد باید بگویم ساخت صفاتی که به همراه ان ایجاد می شوند،از ترکیب بن مضارع با این پسوند صفت ساز هست درحالی که برای مثال واژه ی مست،اصلا بن فعل نیست و دیگر این که این واژه خود صفت است و جمع ان با پسوند ان،حشو.
بنظر می رسد شما در این قسمت دچار اشتباه شده اید وگرنه واژه ی مستان در این شعر دقیقا بر جمع دلالت دارد.

سید ابراهیم جوادی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » داستان کبک » داستان کبک:

کسی میداند منقار وشی پوش آمده، در بیت دوم به معنی است؟

سراج در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

با سلام و درود و مهر، در بیت چهارم مصرع دوم » بگشایند« ،لطفاً تصحیح بفرمایید،سپاس فراوان

حافظ دوست در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:

سلام
در نسخ قدیمی برای بیت اخر اینطور امده که
حافظ قلم شاه نجف مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل
با احترام به حافظ شناسان عزیر

امید در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

ای کاش از این ترانه ها بیشتر خونده بشه
خسته شدیم از ترانه های بی معنی
این ترانه بارها گوش کردم و خسته نشدم
حیفه از اشعار و غزلیات زیبای مولانا استفاده نکنیم

افتخاری در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

در بوستان شادی هر کس گلی بچیند
آن گل که نشکنندش در بوستان من کو

nabavar در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم
جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را
نه دوست عزیز ، شایق جان ، آن غزل در مورد شاهدان است نه زنها
اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند
کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند
گر شاهدان نه دنیی و دین می‌برند و عقل
پس زاهدان برای چه خلوت گزیده‌اند
مغلطه نفرمائید

افشین در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

این شعر زیبا شاهکار حضرت سعدی هست، فقط خواستند قدرت به رخ بکشند. نازنین زبانی در عین محتوای سنگین و سرشار.

امیررضا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

به زبانی که ندانند به جز سوختگان
می‌کند شمع بیابانی ز سر سوز و نیاز
به نظرم به جای "بیابانی" باید "بیانی" آورده می‌شد.

۱
۳۳۲۱
۳۳۲۲
۳۳۲۳
۳۳۲۴
۳۳۲۵
۵۵۴۷