گنجور

حاشیه‌ها

امیر در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

دوستانی که میگن در بعضی از تصحیح ها در بیت هشتم به جای کلمه دامن کلمه ی ساعد آمده به عرض میرسانم که در تصحیح علامه قزوینی که معتبرترین تصحیح است و تقریبا تصحیح مرجع به حساب میاد کلمه ی دامن آورده شده که نسبت به کلمه ی ساعد منطقی تر و عقلانی تر هست چون بعد حضرت حافظ میفرمایند سیمین ساق از آنجا که دامن روی پا و ران و ساق را میپوشانذ و ساق ساقی به چشم شاعر آمده لیکن کلمه ی دامن منطقی تر است

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶۸:

9653

میلاد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

جناب ابراهیم واقعا از حاشیه ای که نوشتید لذت بردم
دوستانی که خرده می گیرند اول گوشه چشمی به عقاید و کتب مربوط به عقاید خود بندازن تا متوجه بشن که در مقدس ترین اون ها هم بدترین نوع از فحاشی ها و حرمت شکنی ها و ناسزاها به مخالفان نسبت داده شده
حال جناب ابراهیم بسیار شایسته تر و نجیب تر از اون کتاب ها نظر خودشون رو اعلام کردن و من به عنوان یک هموطن از خوندن نظر ایشون واقعا لذت بردم.

دلیرپور در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز:

من این داستان را در موبایل مطالعه کردم وحشتناک غلط تایپی دارد تقریبا در تمام صفحات. اگر اصلاح نشده نیاز به باز نگری دارد

دلیرپور در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:

بیت آخر: باز گویم نه، در این واقعه حافظ تنهاست
حافظ را به جرم عشق محاکمه می کنند و از هم دستانش می پرسند و او جواب میدهد در مصرع دوم قاضی می گوید که ما مدارک داریم که هم دستانی داری و آن بسیار دگر کو که مصرع دوم :
غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر. آنها ظرفیت نداشتند و نابود شدند و تنها مرد عشق حافظ است

دلیرپور در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان...
ای که با زلف عنبرینت صورتت را پوشانده ای همچو زلفت مرا پریشان نکن
در مورد دکران نقل است که پرنده ای است با مار دوستی کند بر درختی نشیند و داد و فریاد کند پرندگان دیگر به گمان این که گرفتار شده دور او جمع شوند و ناگهان شکار مار شوند. این نقل از پیرمرد های قدیمی است درجنوب این پرنده را دکرون یا دکلون گویند

همایون در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۸:

فرق عارف حق با بقیه : خاطر عارف یکپارچه و دور از پریشانی است
عارف راه خود را میرود و راه او نیزاورا بخود راهبری میکند
عاف همیشه احساس سیری میکند
عارف کامل به زیارت کعبه نمیرود و خدا را در آسمان نمی جوید
عارف شاد است آزاد است و با شیطان هیچ معامله ای ندارد
عارف زنده است و با جهان یکی است و احساس یگانگی میکند
ازشاد ترین غزل های رجزی سماعی

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ عز الدین احمد بن یوسف:

@غزل: درود بر شما. فکر کنم درست خوندی مصرع دوم رو.

همیرضا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

بیت اول در یکی از نسخه‌ها -بنا به نقل شادروان فروغی- و گویا در تصحیح شادروان غلامحسین یوسفی چنین است:
به نام خدایی که جان آفرید
سخن گفتن اندر زبان افرید
در متن فروغی در بیت 56 به جای دیده‌ها «دیدها» آمده (که به همان صورت نقل شده) و در بیت 63 به جای پرده‌ها «پردها» آمده.

متین در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:

"عشقی که نه عشق جاودانیست
بازیچه شهوت جوانیست"
این بیت دالّ بر این مطلب هست که عشق مجنون به لیلی فراتر از عشق های زمینی تعریف می شود. اصولا عشق به جنس مخالف، زاییده نیاز کوتاه مدت انسان برای خاموش ساختن غریزه همسرگزینی است. لذا نظامی در همین شعر که از عشق سخن گفته این بیت را هم در انتها آورده است.

محمد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۱ - امتحان پادشاه به آن دو غلام کی نو خریده بود:

آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان که مصرع نخست آن ترجمه این سخن پیامبر (ص) است : المرء مخبوء تحت لسانه

نادر.. در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱:

چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی
ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید..

نادر.. در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی:

حامد عزیز..
ضمن سپاس از مطالبی که نوشته و به اشتراک گذاشته اید، در مورد نوشته آخرتان گله کوچکی داشتم و نوشتم .. اما پس از بازبینی، درج نگردید..
راه ارتباطی دیگری با شما دوست عزیز نیافتم..

نادر.. در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۵ - قصهٔ فرزندان عزیر علیه‌السلام کی از پدر احوال پدر می‌پرسیدند می‌گفت آری دیدمش می‌آید بعضی شناختندش بیهوش شدند بعضی نشناختند می‌گفتند خود مژده‌ای داد این بیهوش شدن چیست:

بله! همینطور است..
بسیار خلاصه بگویم: در علم ریاضی "انتگرال" به معنی شکل اولیه تابع است.. شکل منفک نشده که به نوعی، مجموع را تداعی میکند.. علامت آن هم یک S کشیده شده (به صورت عمودی) است حرف اول کلمه sum .. و همانطور که پیشتر گفتم انتگرال گیری به معنی رسیدن به شکل اولیه و جمع بندی شده اجزاء کنار هم و بی نهایت کوچک است ..
عملکرد معکوس انتگرال را "مشتق" می گویند..

علی قدیری گزی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة:

درود بر همه دوستان
گویا در ویرایش علی آبادی این دو بیت به ریخت دیگری آمده است :
نربان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
این درست نیست؟؟

روفیا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

بنده پیر خراباتم که درویشان او
گنج را از بی نیازی خاک بر سر می کنند
تنها یک نکته ریز را خاطر نشان می شوم گرچه دوستان خردمند همگی به آن وقوف دارند.
بی نیازی و ثروت و پول سه مقوله متفاوتند.
پول و ملک را که شکر خدا همگی نیک می شناسیم!
ثروت پول بعلاوه سلامت بدن، سلامت نفس، امنیت، یاران موافق، یاران مخالف، آموزش، هوش و و و... است،
بی نیازی اما هیچ تناسبی با این دو مقوله ندارد، می توان پولدار و ثروتمند بود ولی بی نیاز نبود، می توان همچنان گدا و حریص پول و قدرت و شهرت بود، عکس آن هم ممکن است، می توان بی پول و بی ثروت بود ولی از یک غنای درونی و روحی برخوردار بود. قدرت حقیقی از آن چنین افرادیست، زبانشان دراز است چونان کسی که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید!
خودشان هستند، نه ناگزیرند چیزی را بگویند و عملی را انجام دهند که بدان باور ندارند، نه ناچارند جهت رسیدن به برخی نیازها آنچه در دل دارند فرو خورند!
خوش به حالشان!
خوش به حال آزادگیشان!
خوش به حال یکرنگی شان!

دکتر مهرداد نصرتی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲:

سلام.
یکی از بیت های بسیار قوی در این پاره از شاهنامه(و شاید حتی در سراسر آن) همین است که حکیم فرمود:
ز گرد سواران در آن پهن دشت
زمین شد شش و آسمان گشت هشت
1. طبق سنن ادبی فارسی و نیز آموزه های دینی(قرآن) هقت زمین و هفت آسمان وجود دارد. تصویرسازی فردوسی: از بس سواران در آن دشت پهن، گرد و خاک بر پا کردند، که یکی از لایه های زمین به اسمان رفت. لذا زمین شش لایه شد و آسمان هشت لایه.
2. موازنه میان گرد و پهن و دشت
3. طباق میان آسمان و زمین
4. سجع(یا قافیه درونی) در هشت و گشت.

ا. هاتفی اردکانی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

سلامی چو بوی خوش آشنایی
حضرت حافظ مصرع دوم بیت هشتم سعدی را با کمی تغییر به این صورت تضمین کرده: باشد که باز بینیم دیدار آشنا را(غزل 5 تصحیح علامه قزوینی -دکتر غنی)
اوحدی مراغی در غزل زیر, هم به استقبال شیخ بزرگ سعدی شیرازی رفته هم دو مصراع اول و دوم او را تضمین کرده:
پیر ریاضت ما, عشق تو بود جانا
گر تو شکیب داری، طاقت نماند ما را
پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس
من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا
روزی حکایت ما ناگه به گفتن آید
پوشیده چند داریم این درد بی‌دوا را؟
تا کی خلی درین دل پیوسته خار هجران؟
مردم ز جورت، آخر مردم، نه سنگ خارا
آخر مرا ببینی در پای خویش مرده
کاول ندیده بودم پایان این بلا را
باد صبا ندارد پیش تو راه، ورنه
با نالهای خونین بفرستمی صبا را
چون اوحدی بنالد، گویی که: صبر می‌کن
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا

۱
۳۳۲۲
۳۳۲۳
۳۳۲۴
۳۳۲۵
۳۳۲۶
۵۵۴۷