گمنام-۱ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
پریشان روزگار گرامی
روزگارت بسامان که نیک گفتی
سخن از " که " است همان که در مصرع دیگر صاحب خبر میشود تا شاعر را از خود بدر کند.
رهروان، راهیان خبر می آوردند و نه چون امروز برخی راهها.
چسم به راه خبر گزاری بوده است تا از دوست بگوید
دوست خود بیامده است.
تندرست و شادکام بوی
و هم " خرم روزگار "
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
گرامی فرهاد
دده ، چند معنا دارد و به مانای حیوان هم هست
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:
گرامی همایون
تا آنجا که می دانم گُل صحیح است ، چون گِل رنگ و بویی ندارد تا با رنگ و بوی دوست رقابت کند، باد صبا نیز تنها با گُلها و بوی خوش سرو کار دارد نه با گِل
می گوید : گُل خواست در برابر رنگ و بوی دوست خودی نشان دهد ، غیرت باد صبا پرپرش کرد.
گویا این غزل مربوط به یکی از پیروزی های شاه شجاع است ، حافظ می گوید رقیب تو تا خواست لافی بزند مانند گُل پرپر شد و شکست خورد .
مانا باشید
۷ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳ - گفتار اندر بخشایش بر ضعیفان:
میفرماید مگر نه آن است که آّب خوردن بر خلاف شرع خطاست(آن را گناه میدانی) پس چگونه جان گرفتن(ارزشمندترین چیز که جان است) به بهانه همان حکم شرعی اینهمه برایت آسان است و آن را از خوردن یا نخوردن هم آسانتر میگیری
خلاصه:مثل آب خوردن آدم میکشی
منصور بنانی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ:
مرغ اوج
متأسفانه از کودکی فقط از ما خواسته می شود به موضوعات آگاهی توجه کنیم نه اصل وجودمان که آگاهی است. موضوعات آگاهی شامل چهار گروه عمده است: اول؛ sensations یا حس های بدنی مثل درد، گرما، سرما، مور مور، خارش و...؛ دوم؛perceptions یا آنچه از طریق حواس پنج گانه درک می شود، یا دیدنی ها، شنیدنی ها، بوییدنی ها و..؛ و بالاخره سوم؛ افکار و چهارم؛ هیجان ها ی درونی.
در این غرق شدن توجه و آگاهی در موضوعات آگاهی، از اصل وجودمان که از این موضوعات متنوع و در حال تغییر آگاه هست، غفلت شده است!
عادت کرده ایم که تنها به موضوعات آگاهی متمرکز شده و در آن ها غرق شویم. به ویژه اعتیاد عجیبی به غرق شدن در افکار و هیجان ها داریم، به طوری که خود را با آن ها یکی می دانیم...
در تحصیلات آکادمی هم از ما چنین می خواهند...حتی در رشته های روانشناسی و فلسفه، که ادعای کشف حقیقت را دارند، تمامی توجه به موضوعات آگاهی است نه آن جوهره ی هستی ما که از این موضوعات آگاه است.
و ما معتادشده ایم به اینکه ورای موضوعات آگاهی چیزی را کشف نکنیم...
و باز عادت کرده ایم که برای رفع درد و رنج و غم و مشکلات اساسی مان از موضوعات آگاهی و به ویژه فکر و اندیشه کمک بگیریم...
از فکر و اندیشه ی خود یا دیگر مردمان و سایر موضوعات آگاهی، توقع داریم درد و رنج ما را درمان کنند... در این راه حل ها اغلب با شکست مواجه شده و نا امید می شویم...و به تخدیر پناه می بریم...
و بدین دلیل است که مولانا فریاد می زند و علت درد و غم ما را به درستی، غرق شدن در موضوعات آگاهی و به ویژه اندیشه می داند:
جمله خلقان سخره اندیشه اند
زین سبب خسته دل و غم پیشه اند
معدود کسانی همچون مولانا این تعلیم را همچون گرانبها ترین گوهر به ما هدیه می دهند: که ورای موضوعات آگاهی از جمله فکر و اندیشه، آگاهی نابی وجود دارد که اصل وجود ماست!
چیزی هست که از همه این ها آگاه است و درون ما هم قابل کشف است. مشاهده کننده ی غیر شخصی که همه این موضوعات را در خود جای می دهد.
و مگس اندیشه یا سایر موضوعات آگاهی، نمی توانند در پرنده بلند پرواز مشاهده گری و آگاهی ورای فکر، خللی وارد کنند:
من چو مرغ اوجم اندیشه مگس
کی رسد بر من مگس را دسترس
ولی متأسفانه ما به توقع داشتن و امید واهی بستن به مگس اندیشه معتاد شده ایم و از فطرت و اصالت انسانی خود یعنی آن مرغ اوج آگاهی و مشاهده ی ناب ورای فکر غافل مانده ایم...
و سزای چنین غفلت عظیمی، همه گیری وحشتناک خسته دلی و غم پیشگی است...
این مطلب در کانال پیوند به وبگاه بیرونی آمده است.
عباس مشرف رضوی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:
احتمالا اشتباه تایپی:
که صوفی در سماع آمد دوتایی گرد (یعنی: به دور - نه "کرد") یکتایی
عباس مشرف رضوی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:
از این پس عیب مسکینان و شیدایان نخواهم کرد
عباس مشرف رضوی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:
فراموشم نه یکدم که دیگر وقت یاد آیی
عباس مشرف رضوی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:
تفاوت در ضبط:
بیت دوم:
نگارینا به هر تلخی، که میخواهی جوابم ده
اگر تلخست، شیرینست از آن لب هرچه فرمایی
فرهاد در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
هر طرفی صف زده مردمو دیو و دَدِه
معنی دده چیست؟
امیر حسن ناجیان در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
عبید زاکانی بیتی دارد که می فرماید:
"چون مطرب و می جمله مهیا نبود
برخیز به ناچار نمازی بکنیم"
که چنان که آثارعبید از جمله کتاب ها و منابعی بوده است که حافظ مورد مطالعه قرار می داده است این گونه می توان برداشت نمود که حافظ در سرودن بیت:
"ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی...."
از بیت یاد شده استفاده کرده است.
علی احمدیان - جنت در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳ - پریدن از آشیانه:
اصلاح می کنم وزن شعر:
وزن مفاعلن قعلاتن مفاعلن فعلن
می باشد که اشتباه تایپی رخ داده
علی احمدیان - جنت در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳ - پریدن از آشیانه:
در آموزش ردیف دستگاهی که استاد مرحوم اسماعیل خان مهرتاش آن را جمع آوری نمود و به شاگردانی نظیر استاد شجریان می آموختند، در گوشه ی سلمک از دستگاه شور بیت اول این شعر را می خواندند :
ترنج غبغب آن یوسف عزیز چو دیدم
چنان شدم که به جای ترنج، دست بریدم
که بر وزن مفاعلن قعلاتن مفاعلن فعلاتن می باشد که با دقتی که بنده بر روی دیگر اشعار که در این گوشه خوانده می شود داشتم مشاهده کردم که همه در همین وزن اند.
همیرضا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
در پاورقی تصحیح فروغی آمده است:
«جهاز» و «احتراز» و «حجاز» را در بعضی از نسخ به یا نوشتهاند و ما از نسخههای قدیم پیروی کردیم چه عربها الف را که در این کلمات هست آن قسم تلفظ میکنند که ایرانیها در قدیم یای مجهول را تلفظ میکردند و از این رو بوده است که شعرای ایران «جهاز» را با «بریز» و همچنین رکاب و عتاب را با فریب و شکیب قافیه میآوردند و بنابر این حاجت نیست که برای رعایت قافیه جهاز را جهیز بنویسند.
محمد رئوف rauf۱۳۳۷@yahoo.com در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۷ - گفتار اندر کسانی که غیبت ایشان روا باشد:
پرده بر بی حیایی متن یعنی سعی نکن بی حیا را بپوشانی چون خودش پرده ی حیا ازتنش میدرد. متن فعل نهی از تنیدن
پس غیبتش رواست.
همیرضا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:
در پاورقی تصحیح فروغی ذیل این غزل آمده:
در یکی از نسخههای قدیم در عنوان این غزل نوشته شده: «آغاز کتاب طیبات بمبارکی»، و در نسخهٔ قدیم دیگر عنوان چنین است: «و له فی الغزلیات»، و در نسخ دیگر این غزل بعد از مدایح که در مقدمهٔ طیبات نوشته شده آمده است. از مجموع آنها چنین استنباط میشود که شیخ سعدی این غزل را در آغاز غزلیات خود قرار داده است.
nabavar در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
مهناز خانم
برداشت من از نوشته ی شما چنین است
میگوید، گوشم منتظر شنیدن خبری از دوست است ، ببینم چه کسی از راه میرسد تا خبر ی بیآورد؟
اگر چنین است ، موافقم
ارقامی در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۱:
منظور از "طی کردن علم" نفاق در این رباعی چیست؟
آیا در اصل "الم" نبوده است؟
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
گرامی پریشان روزگار
با شما موافقم
گوش به زنگ
چشم به راه
ولی سعدی اینجا چشم به راه نیست ، می خواهد خبری بشنود از دوست ،
” که “ را اگر به مانای ” چه کسی“ بگیریم ، صاحب خبر همان دوست می شود، و سعدی از خود بی خود
مانا باشید
گمنام-۱ در ۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴: