۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:
ناخورده شراب میخروشی
بنگر چه شود اگر بنوشی
این غزل در مرداد ماه جهرم سروده شده و شراب اشاره به شربت گرمی بر خاکشیر دارد.
ماهان در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
با سلام.فکر میکنم بیت دوم از لحاظ وزنی اشکال دارد
ماهان در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
فکر میکنم بیت دوم از لحاظ وزنی اشکال دارد
دکتر امین لو در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری:
بیت 3 : اگر پارسا باشد و رایزن یکی گنج باشد براگنده زن
در نسخه چاپ امیرکبیر در مصرع دوم به جای کلمه "برآگنده" پراکنده آمده است که مناسب تر به نظر می رسد.
-------------------------------------------
بیت 29 : نه زو بار باید که یابد نه برگ ز خاکش بود زندگانی و مرگ
مصرع اول این بیت بدین صورت باید باشد:
نه زو بار باید که ماند نه برگ یعنی از او لاجرم نه بار می ماند و نه برگ می ماند.
-----------------------------------------------------------
بیت 31: اگر چرخ را کوش صدری بدی همانا که صدریش کسری بدی
در نسخه حاپ امیرکبیر بیت فوق بدین صورت است که مناسبتر است وبا بیت بعدی سازگارتر می باشد
اگر چرخ را هیچ پدری بدی همانا که پدریش کسری بدی
کلمه پدری را با سکون دال باید خواند معنای بیت این است اگر چرخ با آن عظمتش اگر قرار بود پدری داشته باشد پدرش کسی به عظمت کسری بود در این بیت فردوسی به طور ضمنی عظمت و بزرگی کسری را بیان می کند و حق ناشناسی نوش زاد را که با داشتن پدری با آن عظمت کفران می کند سرزنش می نماید. کما اینکه در بیت بعد با لحن سؤالی می گوید این پسر چرا از راه او یعنی کسری سر می پیچد و نشست و جایگاه چه کسی را برتر از او می جوید؟
----------------------------------------------------------
چنین گفت گویندهٔ پارسی که بگذشت سال از برش چار سی
فردوسی سن و سال گوینده این حکایت را 120 سال می گوید البته اغراق است فقط خوسته مسن بودن گوینده را متذکر شود.
------------------------------------------
بیت 44 : به شهر اندرون هرک ترسا بدند اگر جاثلیق ار سکوبا بدند
سکوبا یعنی اسقف و جاثلیق مقامی پایین تر از اسقف در دین مسیح است.
------------------------------------------------------
بیت 47: یکی نامه بنوشت نزدیک خویش ز قیصر چو آیین تاریک خویش
مصرع دوم در چاپ امیر کبیر به این صورت است که صحیح است.
به قیصر از آن رای تاریک خویش
-------------------------------------------------
بیت 74 : اگر خود گذر یابی از روز بد به مرگ کسی شاه باشی سزد
در مصرع دوم به جای کلمه "شاه" شاد صحیح است.
-----------------------------------------------------
بیت 86 : مرا بیم و باک از جهانداورست که از دانش برتو ران برترست
در مصرع دوم کلمه بر تو ران صحیح نیست و برتران صحیح نیست.
---------------------------------------------
بیت 90 : گر از پشت من رفت یک قطره آب به جای دگر یافته جای خواب
مصرع اول این بیت به صورت سؤالی است.
------------------------------------------
بیت 97 : گران بیخرد سر بپیچد ز داد به دشنام او لب نباید گشاد
در مصرع اول کلمه گران به صورت گر آن صحیح است.
-----------------------------------------
بیت 100 : ور ای دون که تنگ اندر آید سخن به جنگ اندرون هیچ تندی مکن
ور ای دون صحیح نیست ور ایدون صحیح است
-------------------------------------------------------------------
بیت 102 : از آبی کزو سرو آزاد رست سزد گر نباید بدو خاک شست
در نسخه چاپ امیر کبیر به جای کلمه "شست" سست درج آمده است.
----------------------------------------------------------
بیت 109 : عزیزی بود زار و خوار و نژند گزیده به شاهی ز چرخ بلند
در مصرع دوم کلمه به شاهی صحیح نیست و تباهی صحیح است.
-----------------------------------------
بیت 115 : چه جویی زکردار او رنگ و بوی بخواهد ربودن چو به نمود روی
در مصرع دوم کلمه "به نمود" صحیح نیست و بنمود صحیح است.
--------------------------------------------------
بیت 117 : سپاهی که هستند با نوش زاد کجا سر به پیچند چندین ز داد
در مصرع دوم به پیچند صحیح نیست و بپیچند صحیح است.
-------------------------------------------------
بیت 125 : که پوشیده رویان او در نهان سرآرند برخویشتن بر زمان
در نسخه چاپ امیر کبیر و نسخه تصحیح شده توسط جیحونی در مصرع دوم به جای زمان جهان درج شده است.
---------------------------------------------------
بیت 152 : همه جاثلیقان و به طریق روم که بودند زان مرز آبادبوم
در مصرع اول کلمه به طریق صحیح نیست و بطریق صحیح است بطریق به معنای بزرگ و فرمانروای رومی است
-----------------------------------------------------
بیت 232 : گذرجوی و چندین جهان را مجوی گلش زهر دارد به سیری مبوی
بیت فوق در نسخه چاپ امیر کبیر به صورت زیر است.
گذرجوی و چندین جهان را مجوی گلش زهر دارد به خیره مپوی
--------------------------------------------
بیت 234 : چو این بشنوی دل زغم بازکش مزن بر لبت بر ز تیمار تش
در نسخه چاپ امیر کبیر به جای عبارت "این بشنوی" ایمن شوی آمده است.
---------------------------------------------------
بیت 237 : اگر در دلت هیچ حب علیست تو را روز محشر به خواهش ولیست
در نسخه چاپ امیر کبیر به جای عبارت "به خواهش ولیست: به خواهشگری آمده است.
------------------------------------------------------
در نسخه امیر کبیر که براساس نسخه بایسنقری چاپ شده است به جای چهار بیت آخر ابیات زیر نیز آمده است:
چنین گفت دین آور تازیان که خشم پدر جانت آرد زیان
پدر کز پسر هیچ ناخوشدل است بدان کان پسر تخم و بار بد است
میازار هرگز روان پدر اگر چند از او رنجت آید به سر
چو ایمن شوی دل زغم بازکش مزن بر لبت بر ز تیمار تش
هوا را مده چیرگی بر خرد چنان کن تو هر کار اندر خورد
به دانش همیشه نگهدار دین که بر جانت از دین بود آفرین
گر در دلت هیچ حب علیست تو را روز محشر به خواهشگری است
به مینو بدو رسته گردیم و بس در رستگاری جز او نیست کس
وگر در دلت زو بود هیچ زیغ بدان کو بهشت از تو دادرد دریغ
دل شهریار جهان شاد باد همه گفته من ورا یاد باد
جهاندار محمود جویای حمد کزو در همه دل بود جای حمد
سر تاج ار شد ستون سپهر همیشه ز فرش فروزنده مهر
گرت هست جام میزرد خواه به دل خرمی را مدار از گناه
نشاط وطرب جوی و مستی مکن گزافه مپندار مغزسخن
-------------------------------------
Babak در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
این ابیات بنظر این گونه بایستی باشند
مرا دو چشم براه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس می رود ایام
ملامتم نکند هیچکس در این سودا
که عشق می بستاند ز دست عقل زمام
چرا که در ردیف آوازی استاد سیدحسین خان طاهرزاده نیز این گونه سروده شده و همچنین استاد شجریان نیز به روایت از ایشان همینگونه سرودن
ضمنا در مصرع اول بیت دوم که بالا اشاره شده بنوعی از وزن خارج است
SRT در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۳:
این شعر توی سریال خارجی Six Feet Under برای مراسم خاکسپاری یکی از شخصیت های اصلی سریال خونده شده که برام واقعا جالب بود ...
سعیده در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:
با درود به معاشرانگرامی، حیف است که قبل از آشنایی با کلمات حافظانه و تعابیر بی مثالش اقدام به تفسیر و برداشت از اشعاری چنین گهربار کنیم ، کاش اول کمی مطالعاتمان رو بیشتر کنیم و بعد اظهار نظر نماییم .
می و شراب و باده در اشعار حافظ کناییه از روشنگری و آگاهی دارد، برخلاف می انگور که سکرآور است و حیف است که دوستان می حافظانه را با می خم اشتباه بگیرند، ساقی خداوند است و حافظ از خداوند میخواهد تا عمرش به دنیا باقیست و فرصت وصل دارد به سوی کمال رهنمونش شود و وی را از شراب آگاهی سیراب نماید ، به دیگران هم توصیه میکند اگر به دنبال لذت حقیقی از این مستی بی مثال هستید ترک خواب کنید، به بیداری دل و بیداری ذهن برسید تا از این شراب مست گردید
خرم روزگار در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:
فرخ جان
دستم روان است
شما نیز از خامدستی بدر ای بیندیش پس بنویس
عباس بروچردی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:
نظم که بود دربار صحیح است
بیتا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
با سلام
نظرات دوستان رو خوندم در بین انها چند مورد به تناسخ اشاره شده بود. مدتی هست که در مورد زندگی های متوالی و تکامل روح کتاب میخونم خواستم این کتابها را اینجا معرفی کنم چون با خوندن انها درک این شعر حضرت عطار (مخصوصا بیت سوم) راحتتر میشود . جناب آقای طهمورث جواهری در حاشیه ی دومشون که در مورد برنامه ای از رادیو بی بی سی هست به این موضوع خیلی خوب اشاره فرمودند. تنها عشق حقیقت دارد(دکتر برابان ال وایس)، استادان بسیار زندگی های بسیار (دکتر برایان ال وایس)، سفر روح (دکتر مایکل نیوتن)، سرنوشت روح(دکتر مایکل نیوتن). امیدوارم حاشیه ای که نوشتم مفید باشد.
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷:
کس از کناری در روی تو نگه نکند
که عاقبت نه به شوخیش در میان آری؟
این بیت در اصل به گونه تعجب و پرسش است:
کس از کناری در روی تو نگه نکند که عاقبت نه به شوخش در میان آری!؟
کسی خود را دور نگه دارد و تو را ننگرد که سرانجام مانند دیگران اسیر نگاه نشود!؟
و در بیت بعدی میگوید باز هم امکان ندارد که در نهان و خلوت شخص هم می تازی
سعیده در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
دوست گرامی رضا
رقیب در اشعار حافظ کسیست که مانع وصل یار میشود، کسیست که در میانقرار گرفته و از وصال جلوگیری میکند ، در عرفان رقیب کسی نیست جز خود، آنگه که از حجاب خود بیرون می آیی آنگاه که از خود بیخود میشوی به وصال میرسی ، حافظ در اینجا نفرین به هیچ کس حز خود نمیکند ، ذات مادی خود را رقیب خود در رسیدن به ذات و به یار میبیند و البته ذات و یار کسی نیست جز حقیقت خود
مسعود در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸:
حسین 1 عزیز
سعدی خواسته کشتار بی گناهان را مجاز جلوه دهد
این لشگر کشی و کشتار به تفصیل در تاریخ های واقدی ، طبری ، و دیگر منابع آمده .
سعیده در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
با عرض ارادت خدمت دوستان، در عالم عرفان جایی که مجاز از میان برخواسته و حقیقت عیان میشود اصل توحید معنی میشود، توحید به این معنی که ذات حقیقی هر موجودی اعم از انسان و غیر انسان ، با ذات حقیقی پروردگار و هوش برتر کیهان یکیست " انا لله " ، در اینجا حضرت حافظ وقتی میفرماید تمنا چه حاجت است به این دلیل است که ما و ذات یکی هستیم ، ذات از نیاز باخبر است و نیازی به گفتن نیاز نیست ، آنجاست که وقتی پرده ها برافتد و یکی بودن عیان شود نه تو مانی و نه من ....
علی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲ - شاعر افسانه:
بیت آخر مصرع اول بخندند به مفهوم بیشتر میخوره
بگذار به هذیان تو طفلانه بخندند
بابک ۲۵۰ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰:
آفرین به خانم ذوالقدر بابت این بیت لطیف و زیبا. لذت بردم.
همیرضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:
بیت 3 و 4 «تو گر دعوی کنی پرهیزگاری-مصدق دارمت والله اعلم-وگر گویی که میل خاطرم نیست-من این دعوی نمیدارم مسلم» به هم ربط دارند.
میگوید اگر تو به عنوان دلیل دوری از نظر با نیکورویان (بیت 2) عنوان کنی که این کار را از روی پرهیزکاری نمیکنم قبول میکنم (مصدَّق به فتح دال یعنی کسی که حرفش راست پنداشته شده و تصدیق شده) اما اگر عنوان کنی که میل به این کار ندارم این دلیل را نمیپذیرم.
رضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد/چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی.
آسیب یعنی برخورد و نه حتما به معنای آسیب رساندن، مثلا کسی که می خواهد شفا بدهد یا طبیب باید به مریض آسیبی برساند، یعنی به مریض دست بزند....
مولانا میگه هر کسی که تو یه برخورد باهاش داشتی، حتا اگه در حال مرگ هم بود، عشق تو چنان پریشانی هاش رو و مشکلاتش رو ازش دور میکنه که انگار جان دوباره می گیره
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را، بر این ارواح زندانی
سعیده در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۴:
سلام این شعر رو میتونید با صدای هایده رئیس زاده از رادیو روغن حبه انگور گوش کنید
محمد طرفی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱ - سر آغاز: