گنجور

حاشیه‌ها

میلادی رومی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

از دیگر اساتید تقاضا دارم نظراتشون را در باره این غزل بفرمایند.!
تشکر

 

امین افشار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۹:

خندان درآ،تلخی بکش، شاباش! ای تلخی خوش
گل‌ها دهم... گر چه که من، اول همه خار آمدم

 

امین افشار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۹:

درود
شرح این بیت از دیدگاه من:
گفتم بیا، شاد آمدی، دادم بده، داد آمدی
گفتا بدید و داد من، کز بهر این کار آمدم
غزل گفت و شنودی ست میان "خیال خوش" و من که البته هر دو یکی ست (و اصلن دویی نیست از نظرگاه مولانا). داد اول در مصرع اول: عطا، نصیب، بخشش، قسمت، عطیه، خیر و صلاح و ... است، چنان که مثلن در دفتر پنجم در همین معنی به کار رفته است:
گفت بعد عزت این اذلال چیست؟
گفت آن داد است و اینت داوریست
و دومی به معنای قضا، حکم، داور و دادگر است.
در مصرع دوم "بَدید و داد من" در معنای ای نظیر و قسمت من (ای همانند و نصیب یا سهم من) به کار رفته است.
بدرود

 

حسن مطلق در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

موفق باشید.

 

حسن مطلق در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

از آشنایی با این نوشته ها خیلی خوشحال شدم.

 

وحید در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

لا مذهب ای چیه خوندی ؟ واقعا فکر نمیکردم اشعار قدیمی رو بشه با چنین آهنگ و ریتمی خوند انگار مولانا اینو واسه تو سروده.

 

کسرا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۹:

واقعا زیباست

 

سیدمحمد ۱ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

سید محمد جان
خوشحالم که هم نامی پیدا کرده ام
من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
می گوید : من گوشه گیری کرده ام مانند زاهدان ولی مغبچه گان با چنگ و دف مرا رسوا می کنند
پاینده باشی

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۸:

کسب مقام سوم توسط کشتی گیر کشورمان در بازیهای المپیک
ریورابه دوستان همیهنم تبریک میگویم.
جمع این رباعی:8171

 

محسن ص م در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۵:

متاسفانه در نگارش کتاب گلستان که یکی از راهکارهای ادبی است در این سایت کوتاهی فراوان شده...بطوریکه تقریبا تمام حکایات ناقص نگاشته شده اند. امیدوارم این نقص برودی برطرف گردد چون این سایت منبع قابل اعتماد بسیاری از ارگانها و موسسات آست.

 

بهرام مشهور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:

در پاسخ علی جان که نوشته اند معنی چی میشه ؟ عرض می کنم اگر از روی نسخه بنده شعر را بخوانید : از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که بما گوید راز
هرکس سخنی از سر سودا گفته است
زان روی که هست کس نمی داند باز
یعنی از کسانی که این راه دراز (مرگ ) را رفته اند ، باز آمده ای کجا هست که به ما راز آن را راز آن سفر را بگوید ؟ بالاخره رفتگان یک راه حتماً باید به سفری رفته باشند دیگر . بعد میگه هرکس برای خودش از سر سودای دل یعنی از خیالات و خواسته های دل خودش چیزی گفته اما زان روی که هست یعنی از فرگان ( اصل ) آن چیزی که هست ، کس نمی داند باز .

 

بهرام مشهور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

عُهده شدن یعنی از عُهده برآمدن پس : چون کسی از عُهده فردا بر نخواهد آمد دل پر سودایت را اکنون خوش دار . یا به قول امروزی ها تو که یک سر و هزار سودا داری خودت را فدای فردایی که کسی را بدان دسترسی نباشد نکن ، اکنون خوش بگذران

 

رضا اهور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:

آفرین بر حضرت مولاتا خداوندگار عارفان وچراغ پر فروغ راه حقیقت.ببیتید چگونه همه چیز را دگر گون نظاره میکنند.!
مثلا" کهنه فروش را نوفروش. عقل را دزد. زهر را تریاق.وو..
بهر حال نباید به این غزل توضیح نوشت .باید آنرا بارها خواند وخواند...

 

سید محمد در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

معنیه من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک چیه؟

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

گمنام جان،:
پدر اسکندر سوم (بزرگ یا کبیر نزد اهل باختر، و نزد ایرانیان گجسته یا لعنتی) هیچگاه ایرانی نبود:
اسکندر سوم، پسر فیلیپ دوم، پسر امینتاس سوم، پسر آرهیدیوس، پسر امینتاس، پسر اسکندر اول (معروف به فیل هلین باج گزار و تابع داریوش اول) پسر امینتاس اول پسر آلسیداس.... از خاندانی مقدونی که تاریخشان به قرن هشتم پیش از میلاد در مقدونیه باز می گردد...
و اما کاربرد آینه،
تنها کاربری آینه انعکاس نور است و بَس، و اجسام را درونش بزرگ و کوچک نمی نمایاند*....تفاوتی هم ندارد که شما پیش روی آینه ای یک متری و یا هشتاد متری ایستی که در هر دو خود را یک انداره خواهی یافت...مگر آنکه خود از آینه دور و یا به آن نزدیک شوی که آنگاه شما و یا شخص دیگری در نزدیکی آن، شما را در آینه می بیند که بزرگ و کوچک می شوی.... خلاصه که هر چه جسمی به آینه نزدیکتر شود بزرگتر و هر چه هم که دور شود کوچکتر دیده می شود...
(*تنها مورد متفاوت آینه ایست که موج داشته باشد، مقعر و یا محدب، که آنزمان جسم را کوچکتر و یا بزرگتر نشان می دهد)
بنا بر این آینه ای بر فراز برج یا مناره شهر اسکندریه نمی توانسته کشتیها را در فرسنگها فاصله نمایان کند آنچنان که به چشمی سالم نمی آمده...
بلکه کاربری آن که بعید نیست وجود داشته (و در آنصورت یقیناً متشکل از چند آینه بوده ) می باید در کمک به کشتی رانان برای پیدا کردن مسیر منتهی به بندر طی طول روز بوده باشد و استفاده از شیشه ای نارنجی و یا زردِ سیر در جلوی آن نیز می توانسته نقش مه شکن را در روزهای ابری و یا مه آلود ایفا کند... در شب نیز آتش همین نقش را داشته...
در تلسکوپهایی که از آینه استفاده می کنند (Reflective Telescopes) آینه منحنی و یا قوس دار است که نور را به آینه ای دیگر منعکس کرده و آن نیز نور را به عدسی یا "چشمی" نهایی منتقل می کند که این عدسی کار بزرگ کردن تصویر را دارد و نه هیچکدام از آینه ها...
---
خانوم مهناز گرامی،
این "ی" پس از "ه" هم داستانی دارد که به گمانم جدیداً در مدارس ایران جایگزین "ء" شده... کمی پیشتر به ما می گفتند که همزه را بر روی ه ننویسید که خواننده می باید بداند که آن کجا می آید و کجا نه... به هر حال که این سهل کردن ماجرا رسم الخط فارسی را حداقل در نظر این حقیر بسیار بد ترکیب کرده... و در آخر آنکه وجود این "ی" را پیش از عالم نیازی نباشد...
و اما مانا،
در حاشیه ای دیگر از دوستان پرسیدم که این مانا که در فارسی نظیر و مانند معنی می دهد را چگونه همتای معنی و معنا کرده اند؟ که مخلص نه در زبان اوستایی، نه در پارسی کهن، و نه در پهلوی بدان بر خورد نکرده ام... دوستی در پاسخ آوردند که با استناد به لغتنامه آقای فره وشی که آنرا بر گرفته از فارسی دری می دانند اینگونه استفاده می کنند...
در نبود لغتنامه آقای فره وشی در دسترس و ندانستن مستندات ایشان، بنده هم پیگیری دیگری نکردم...
اما درمانده ام که این "مانا باشید" که شما و تنی دیگر می آورید به چه معنی است؟
آیا یعنی که مانند و نظیر باشید؟ و یا معنی و معنا باشید؟

 

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

در فیلم سینمایی دیدنی بوی خوش زن، در سکانس دادگاه، آل پاچینو که کهنه سرباز نابینایی بود سخنی بر زبان راند که حاوی مطلب بسیار ظریفی بود،
گرچه این سکانس بغایت از کلیشه هالیوودی بودن رنج می برد لیک هنگامی که آل پاچینو در حمایت از پسرکی که دوستان خطاکارش در دانشگاه را لو نداد گفت این نشان دهنده نوعی دیسیپلین و نظم در افکار و باورهای این جوان است و این نظم قابل ستایش است،
من بسیار لذت بردم،
آیا تا کنون از این زاویه به قضیه اخلاق و خوب و بد و زشت و زیبا نگاه کرده اید؟
وقتی میگوییم چیزی یا کسی یا رفتاری زیبا یا خوب است دربردارنده نوعی دیسیپلین و نظم و order است،
شما نیک تر از من می دانید، بیماری یا dis + order هنگامی پدیدار می شود که نظمی به هم می خورد، کسی یا چیزی زشت یا بد می شود! تومر ها را دیده اید؟
چه بی شکل هستند؟
همان هیولا!
هیولا یعنی بی شکل!
استاذی می فرمودند :
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد،
یعنی پایت را از دایره زیبایی بیرون نگذار، غول آن بیرون در کمین ایستاده!
این همان غول بی نظمی یا هیولاست،
نه کره است نه استوانه نه مخروط...
آدم های موفق همگی به طور برجسته ای از موهبت نظم در اندیشه و گفتار و عملکرد برخوردارند،
به قواعدی باور داشته تا جایی که میتوانند بدانها احترام میگزارند.
پوزش از برای زیاده گویی!

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

میلادی رومی گرامی،
آیا شما در ایران مشغول تحصیلید؟ و یا در خارج؟
اگر که خارج از وطن، خوب این تا حدی قابل درک است ولی اصلاح شیوه بیان مخلصانه توصیه می شود...
ولی اگر که در مام وطن، آنگاه آنگونه که روفیای گرامی گوشزد فرمود زبان محاوره را به نوشتار آوردن شایسته یک دانشجو که چند صباح دیگر پزشکی در این بوم خواهد شد نیست....
با آرزوی پیروزی و شادکامی برای شما

 

جلال الدین در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۸:

سلام
با تشکر از ارجاعات جناب خراسانی به قران .
تفسیر این غزل شگفت انگیز به همراه آیات اشاره شده را در برنامه ی 611 گنج حضور ببینید، اگر از تلفن همراه استفاده می کنید کافیست روی نام بنده کلیک نموده و به صفحه ی مورد نظر هدایت شوید، در غیر اینصورت از گوگل کمک بگیرید.

 

فربد رهنما در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۶ - با خویش آمدن عاشق بیهوش و روی آوردن به ثنا و شکر معشوق:

در بیت 34 اقت ادراک ان حال است و قال
خواهشا تصحیح شود

 

fatih در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:

or in persian

 

۱
۳۲۳۸
۳۲۳۹
۳۲۴۰
۳۲۴۱
۳۲۴۲
۵۰۴۸
sunny dark_mode