گنجور

حاشیه‌ها

ندا امیریان در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

با سلام
ممنون میشم بفرمایید تلفط درست ضماد با کره هست یا ضمه . چون در فرهنگ معین با کسره ذکر شده . ولی در فیلم محافل شعر خوانی متعددی دیده ام ادبای بزرگی این کلمه را با ضمه ذکر کرده اند .
سپاس از محبت و پاسخ شما

نادر.. در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

ای چشم جان را توتیا، آخر کجا رفتی بیا!..

ندا امیریان در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

با سلام و تشکر از زحمات شما و سایت خوبتون.
زبن بیخردان سفله بستان
داد دل مردم خردمند
این بیت چگونه تلفظ میشه ؟ چون من با سواد کمم حس خوبی در مورد قافیه اش بهم دست نداد .
باز هم عذرخواهی می کنم . من مدتیست به ادب و شعر پارسی بشدت علاقمند شدم ولی آنچنان مثل دوستان ادیب نیستم . امیدوارم مرا بعنوان یک شاگرد خرد بپذیرید .
ممنون

محمد رضا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۱ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم مر زید را کی این سر را فاش‌تر ازین مگو و متابعت نگهدار:

آنچه در بیت اول آمده اشاره به حدیث " اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم " دارد که چه با بررسی روایی و چه به حکم عقل دارای اشکالات فراوانی است . آنچه از بررسی تاریخ اسلام حد فاصل رحلت پیامبر تا حدود سی الی چهل سال پس از آن برمی آید آنست که اصحاب پیامبر در موارد بسیاری تعارضات و اختلافات شدیدی داشته اند حتی گاهی کار به جنگ و خونریزی کشیده شده چنان که در جنگ های جمل و صفین یا در واقعه قتل خلیفه سوم یا در ماجرای مالک بن نویره و ... به وضوح قابل مشاهده است . البته جناب مولوی بر اساس عقاید مذهب خود سخن گفته و اشکالی هم ندارد . اما آنچه در برخی سایت ها می بینیم آن است که برخی سعی در کشف مذهب و عقاید بزرگانی چون مولوی دارند تا مذهب حق را بیابند . به جرات می توان گفت این شیوه بدترین شیوه برای یافتن مذهب حق است چرا که شیوه ای " شخص محور " است به جای آن که " حق محور " باشد . مولوی نیز خالی از تعصبات مذهبی نبوده و برخی عقاید را بدون تحقیق پذیرفته می دانسته است . هم چنین در کتاب "نقدی بر حدیث اصحابی کالنجوم " صحت این روایت از جهت روایی و تاریخی بررسی شده و نام برخی علمای بزرگ اهل سنت که حدیث فوق را رد کرده اند آمده است .

امید حق پرور در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

فکر میکنم مصراع سوم در یکی از اشکال زیر درست باشد:
هرگز غم این دو روز مر یاد نگشت
یا
هرگز غم این دو روز در یاد نگشت

... در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت:

این بخش از منطق الطیر تئوری های توحیدی مهمی رو مورد بررسی قرار داده. من به نکته ای در مورد چند بیت اشاره مختصری می کنم.
در بیت های:
چون زمین بر پشت گاو استاد راست / گاو بر ماهی و ماهی در هواست
پس همه بر چیست بر هیچ است و بس / هیچ هیچست این همه هیچست و بس
فکر کن در صنعت آن پادشاه / کین همه بر هیچ می‌دارد نگاه
چون همه بر هیچ باشد از یکی / این همه پس هیچ باشد بی‌شکی
عطار به نکته مهمی اشاره می کنه. در بیت اول به این اعتقاد اساطیری که کره زمین بر روی شاخ گاو و گاو بر ماهی واقع شده، اشاره شده. این اعتقاد البته در حدیثی منسوب به امام صادق طور دیگه ای بیان شده، به این ترتیب که زمین بر ماهی، ماهی بر آب، آب بر صخره، صخره بر شاخ گاو و گاو بر خاک نمناک واقع شده. وقتی در مورد اینکه این خاک بر چه چیزی واقع شده از ایشون سوال میشه، در جواب میگن علم دانشمندان در همین مرحله متوقف شده.
به هر ترتیب عطار در بیت دوم از اینکه ماهی بر هوا واقع شده، هوا رو هیچ در نظر گرفته و آفرینش رو از هیچ. در واقع خلقت هستی از عدم بوده. عطار در بیت سوم از اینکه تمام هستی بر عدم استوار شده ابراز شگفتی میکنه و در ادامه بیان می کنه که با این نظام خلقت، تمام هستی و همه آفریده ها در برابر عظمت خالق هیچ به حساب میاد.
البته شاید بشه از فقط دو بیت اول برداشتی خیام گونه هم داشت که با توجه به سایر ابیات تقریبا این برداشت منتفی میشه.
با احترام.

Mohsen در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

عجیبه. واقعا عجیبه که هیچ کس برای نوشتن حاشیه در مورد این عاشقانه ترین غزل حافظ علاقه ای نشان نداده. اما در مورد مرگ ومیر های مولانا 100 نفر مطلب نوشته اند. حیف....

جمیل در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳:

مرا گفتند صبوری کن صبوری
صبوری خاک عالم بر سرم کرد

زارع در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

سلام به عزیزان نکته سنج..
در مورد واژه بتر.. هم اکنون هم در بسیاری روستاهای فارس در معنای بدتر به کار می رود..
ولی نکته ای که اینجا مهم است این است که : حضرت مولانا شوریدگی و دیوانگی اینچنینی را نکوهیده نمی دانسته که از صفت تفضیلی بتر در معنای بدتر استفاده کرده باشد!
اکنون هم در افواه عمومی گاه به طعنه از این صفت در موارد ممدوح هم بهره میبرند.
لذا به نظر میرسد معنای اصلی بتر همان بدتر با اخفای دال باشد ولی تلویحا در معنای "برتر" و صفت تفضیلی هم به کار برود.

هگور در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

از منظر واج آرایی اگه نگاه کنیم بله ساعد بهتره ولی زیبایی شناسانه نگاه کنیم بین دامن و ساق سیمین ارتباط و مراعات نظیر وجود داره. شخصا دامن رو ترجیح میدم.

... در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:

خانم شیمل (عرفان پژوه و شرق شناس آلمانی) در کتاب «من بادم و تو آتش» در مورد ابیات اول این غزل اینطور می نویسه:
«...در شعر جلال الدین، این صور [تصویرسازی های بهاری] واقعیت تازه ای می یابند، آیا خود مولانا پس از ناپدید شدن شمس تبریزی همچون ابرهای بهاری نمی گریسته است؟
فراوانی سروده ها و ترانه های بهاری در شعر مولانا از اینجاست. مولانا از اسطوره کهن یونانی ازدواج زمین و آسمان (hieros gamos) آگاهی داشته، اما بدان جنبه معنوی و روحانی داده و وصف الحال خویش قرار داده است.»
البته این ادعا قابل تامل هست و با توجه به اهمیت اساطیر در گفتمان مولوی، پژوهش های جدی می تونه انجام بشه. اتفاقا بحث خیلی جالبی هم هست.
با احترام.

حامد در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۳:

باسلام
با زبان دیگر این آواز نیست
گوش دیگر، محرم اسرار نیست
لطفا مصرع دوم این بیت رو اصلاح کنید:
گوش دیگر محرم این راز نیست

... در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۶۹ - ذکر شیخ ابوعبدالله محمدبن الخفیف قدس الله روحه العزیز:

هجویری در کشف المحجوب، تذکره ای رو بسیار مختصرتر از این چیزی که عطار بیان کرده، آورده. هجویری معتقده ابوعبدالله خفیف محضر شبلی، حلاج و جریری رو درک کرده که دست کم به لحاظ تاریخی بعید به نظر نمی رسه.
ابوالحسن دیلمی، از شاگردان ابوعبدالله خفیف، در قرن چهارم کتاب «سیرت شیخ کبیر ابوعبدالله ابن خفیف شیرازی» رو به عربی تالیف می کنه که توسط رکن الدین یحی بن جنید شیرازی در قرن هشتم و نهم به فارسی ترجمه میشه و به تصحیح خانم شیمل، پژوهشگر عرفان و شرق شناس آلمانی چاپ میشه. این کتاب هم ملاقات ابوعبدالله خفیف رو با افرادی که هجویری میگه تایید میکنه (بعید نیست همین کتاب هم به عنوان منبع کشف المحجوب بوده باشه). البته در این کتاب از افراد دیگه ای هم به جز شبلی، حلاج و جریری اسم برده شده که ابوعبدالله خفیف با اونا برخورد داشته، مثل ابراهیم خواص، ابوالحسن مزین، ابوبکر کتانی، رویم و ...
عزیزالدین نسفی هم در کتاب ارزشمند خودش، انسان کامل، در پایان رساله هفتم (عشق) می نویسه:
ای درویش! این سه رساله را، رساله سلوک و رساله خلوت و رساله عشق را در شهر شیراز بر سر تربت شیخ المشایخ ابوعبدالله خفیف -قدس الله روحه العزیز- جمع کردم و الحمدلله رب العالمین.
حالا که یادی از جناب نسفی شد بد نیست مطالعه این اثر بزرگ ایشون (انسان کامل) رو به دوستان پیشنهاد کنم که از آثار قابل توجه در عرفان نظری و تئوری های تصوف هست.
با احترام.

روح ا... در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

سلام.
اینجاست که مولانا فرموده
هر کسی از ظنّ خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
اون چیزی که قطعیت داره اینه که معنای شعر نباید فدای جذبه‌ی موسیقی بشه.
قدر و منزلت چنین شخصیتهایی به هیچ دلیلی نباید گرفتار سلیقه‌ها و مزاج‌های ما بشه.
مثل این هست که شما به نیت قرآنی کردن جامعه، اجازه بدین که قرآن (پناه بر خدا) در قالب رپ و جاز و پاپ خوانده بشه.
اگه با این کار تمام دنیا هم قرآن خوان بشن چنین کاری عاقلانه نیست.
مولانا در تنهایی خودش ناشناس باشه بهتره تا اینکه به خاطر مزاج عده‌ای بدون درک معنا و اسرارش، پشت ویترین‌های چراغانی شهر فقط چشم نوازی کنه، نه دلربایی.

مهدی در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

دوستان این همه بحث و جدل سر یک شعر بدون استفاده از خود ابیات و فقط با دانسته های خودتون عجیب بود برام .
من نظر خودم رو میگم لطفا بهم بگید چقدر درسته . دوستی که میفرماید حافظ داره از حانب شیطان صحبت میکنه بنظر من حافظ فقط یجورایی عاشق شدن رو به یک کار نادرست شباهت داده به همون قفس که تشبیه کرده . قفسی که باعث میشه دیگه طایر فردوس نباشه . عاشق شدن یجورایی انسان رو از اون حالت فرشته بودن در میاره تازه میشه آدم . خیلی بیشتر توضیح دارم و سوال ولی جاش اینجا نیست فعلا . ولی بنظرم شعر فقط‌راجع به عشق هست و حال بدی که عاشق ها دارن . اگه حالتون بد باشه بهتر شعر رو میفهمید

محمد رضا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۰ - دیدن خواجه غلام خود را سپید و ناشناختن کی اوست و گفتن کی غلام مرا تو کشته‌ای خونت گرفت و خدا ترا به دست من انداخت:

از جناب مولوی و آقا یوسف بابت اظهار لطفی که به ما شیعیان داشتند تشکر می کنم و در جوابشون فقط اینو میگم : سلاما .

وحید در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:

دوستان سلام ؛ نظرات ارایه شده در این حاشیه نویسی ، همگی دارای پشتوانه های مطالعاتی وآگاهی های تخصصی است ، اما لازمه ورود به محیطهای اینچنینی ، پذیرش وتحمل نقطه نظرات مختلف توسط دیگران هست . بررسی منحنی تحولات فکری و اعتقادی فلاسفه ، عرفا ، شعرا و ... ، بیانگر سیر تکاملی دیدگاههای ایشان بوده ، و چکیده جهان بینی ایشانرا از آثار اواخر عمرشان می توان دریافت کرد . بر همین اساس ، اشعار و نوشته های سالهای پایانی حکیم ، دلالت بر گرایش ایشان به سوی اعتدال می نماید . آنچه که اشعار فاخر و جهان شمول خیام را ، از سایر ادبا و شاعران پرشمار پارسی گوی ایران زمین متمایز ساخته است ، هنگام سرودن این اشعار ، و اشاعه نظراتش بوده ، بدین معنا که ، در زمانی خیام با جسارت و شجاعت مثالزدنی ، پرسشهای ذهن انسان سرگشته و تشنه پاسخ را ، در قامت رباعیات صریح و سهل الفهم عامه مردم پاسخ داده ، که طرح چنین موضوعاتی ، جرم نابخشودنی محسوب ، و تکفیر و ارتداد را به دنبال داشته ، و بدینترتیب ، جامعه علمی ، صاحبنظران ، اندیشمندان و نمایندگان دینی زمان خود را به چالش کشیده است . بنابراین تفسیر یکجانبه و مطلق خیام ، و قرار دادن او در نگرشی محض و یکسویه ، مقرون به صحت نمی باشد . پایدار باشید .

رسا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

در مصرع دوم بیت ششم، واژه تپش درست است نه تبش.
ضمنا در مصرع دوم بیت هفتم، "سرِ چشمه" باید جدا نوشته شود تا باعث تلفظ غلط نشود. چون بعد از “سر” کسره وجود دارد.

رسا در ‫۸ سال قبل، یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

در مصرع دوم بیت ششم، واژه تپش درست است نه تبش.
ضمنا در مصرع دوم بیت هفتم، باید جدا نوشته شود تا باعث تلفظ غلط نشود. چون بعد از "سر" کسره وجود دارد.
باتشکر

سیاوش مرتضوی در ‫۸ سال قبل، شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۱:

فکر می کنم بمن باید جدا و به صورت «به من» نوشته شود.

۱
۳۲۳۹
۳۲۴۰
۳۲۴۱
۳۲۴۲
۳۲۴۳
۵۴۸۵