گنجور

حاشیه‌ها

سارا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۱ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۰ - به این بهانه درین بزم محرمی جویم:

به خلوتی که سخن میشود حجاب انجا
حدیث دل به زبان نگاه میگویم

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۰:

غلامتون این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4142

عبدالله در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۸ - یافتن عاشق معشوق را و بیان آنک جوینده یابنده بود کی وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ:

پس تو ای ادبار رو هم نان مخور
تا نیفتی همچو او در شور و شر——–> شر و شور
در پاسخ این دویت عزیز باید گفت: همان
تا نیفتی همچو او در شور و شر
صحیح است . چون به مناسبت قافیه مصرع دوم باید قافیه مصرع اول را به ضم خ و فتح واو خواند.
که نمونه های آن در مثنوی زیاد است. و نوعی تلفظ قدیمی است که به فراموشی سپرده شده.

امیر در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۶:

این شعر رو جناب آقای علیرضا قربانی در شهر تبریز نیز بصورت ساز و آواز بداهه در شوشتری اجرا کرده اند

پوریا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۸:

این‌رباعی به خیام‌ هم منسوب است :
هر روز برآنم که کنم شب توبه
از جام و‌پیاله لبالب توبه
اکنون که رسیده وقت گل‌تر کم نیست
در موسم گل ز توبه یارب توبه
منبع:
در کتاب رباعیات خیام‌ (طربنامه)
یار احمدبن حسین رشیدی تبریزی
و به تصحیح علامه جلال الدین همایی
نشر هما
رباعی 318
البته در کتاب رباعیات خیام (چهارزبان فارسی انگلیسی فرانسوی و آلمانی) از انتشارات امیرکبیر کمی متفاوته :
هر روز بر آنک که کنم شب توبه
از جام پیاله لبالب توبه
اکنون که رسید وقت گل توبه کجاست
در موسم گل ز توبه یارب توبه

حسن امیدی اهوازی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان:

این بیت اشتباه چاپی دارد
گرفتم کز افتادگان نیستی
چو افتاده بینی چرا "نیستی"؟
درمصرع دوم باید بیستی قید شود (ب‌ایستی)

آرمین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

آواز استاد شجریان را روی این شعر با سه تار استاد مشکاتیان گوش کنید بینظیر است بینظیر.تکرار شدنی نیست این آواز.صد حیف که بصورت رسمی منتشر نشده.هیچ استادی توانایی حتی تکرار چنین آوازی را با تقلید از روی آن ندارد.

رضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۴:

بیت اول نشان از ارادت مولانا به اهل بیت رسول اکرم دارد.

پدرام در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۲:

لطفا از عزیزان دانشمندم دکتر ترابی و روفیای عزیز و دیگران خواهشمندم در درک این غزل زیبا مرا یاری فرمایند

بهاره در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

مراد از "جغد طوطی خوار" چیست؟

امیر در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳:

درست میگن آقای علیزاده. اینجوره : که در نی، آنشِ سوزنده زودتر گیرد. که برای آهنگین خوندن باید سر هم خوند نی و آتش رو : که در نِیاتشِ سوزنده زودتر گیرد.
نی مث چوب نیست فوت کنی تا گل کنه. اگه گرفت سریع میسوزه و سه چار دقیقه خاکستر شده رفته. استعداد اشتعالش زیاده
هدف فضل فروش نبود قربان. لطفا نشر ندید. ما از کارتون لذت می بریم .اما نکته ای هم دیدیم دیگه خودتون اجازه دادید نطر بدیم.

فرخ مردان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:

"مکن که کوکبه دلبری شکسته شود .... چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند"
ای زاهد کاری مکن/مخواه که حرمت عشق شکسته شود و جمعی ار حریم آن پراکنده شوند.

فرخ مردان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

1- در بیت هشتم قوم اول متشرعین(جدو جهد= انجام ظواهر و مناسک دین) و قوم دوم اهالی دکان تصوف هستند که بنظر شاعر هر دو اشتباه می کنند.
2- در بیت آخر، منظور از "حافظ" صنف حافظین و قاریان هست.

حسام در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح خاقان اکبر شروان شاه منوچهربن فریدون و بستن سد باقلانی و التزام صبح در هر بیت:

با درود
در مصرع دوم بیت چهارم "صفرای ناب" به جای "صفاری ناب" صحیح به نظر می رسد.

امیر ارسلان د. (شیراز) در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۶:

بیت اول باید به صورت زیر باشد:

مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو

بچه ایرون در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

البته نه آن فراموشخانه که استاد اعظم دارد و لژ و .......
اما هشیاری alertness می نماید و awareness بیداری
بهترین برابر consciousness همان آگاهی است ار چه
unconsciousness گاه بی هوشی است
و فراموش نکنیم کی و کجا و در چه مقوله ای به کار می بریم .
امید عفو دارم

محمد حسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

سلام
هر جور حساب بفرمایید دو تا کلمه در انتهای ابیات دوم و دهم باید مختوم به «ی» شوند!
البته بنده عربی ام ضعیف است و نمی دانم اگر کلمه ی «رمال» به «رمالی» تبدیل شود معنی دار خواهد بود یا نه؟ (بعید است جناب حافظ ی را اینجا حذف کرده باشند!)
ولی به احتمال قوی آن واژه ی «حال» در مصرع «و ذکرک مونسی فی کل حال» باید تبدیل شود به «حالی» به معنی حال ِ من.
یا علی

مجتبی خراسانی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۴ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۶ - سوال از کیفیت جمع بین وحدت و کثرت:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
.
اگر معروف و عارف ذاتِ پاک است/چه سودا بر سر این مشتِ خاک است؟
معروف که معروف است، عارف هم از خود چیزی ندارد، هر چه دارد از آنِ معروف است، پس عارف را جز وجود مجازی و مظهری چیزی نیست، و وجود حقیقی از آنِ معروف است، لذا شناسایی از او و به اوست و عارف او را به او می‌شناسد، و نسبت شناسایی صورتاً و مجازاً به عارف داده می‌شود، و او سبحانه خود این نسبت را به عارف می‌دهد، نه آن که خود به کناری برود و شناسایی مستقلاً به عارف تحقق پیدا کند.

daavar در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

در مورد دولت عشق که هر کس به آن میرسد از آن دولت چون سلیمانی میشود , اگر بدانیم حافظ منظوراش کدام عشق است به جواب دوم هم میرسیم , و این عشقی که حافظ می گوید عشق حافظ نیست این عشق در همه جا یکی است چه مسلمان چه غیر مسلمان این عشق در حصار کسی یا قومی یا نژادی و یا دین خاص نیست تمامی روشن ضمیران تمامی عارفان به اشراق رسیده از این عشق و از اینجا گفته اند ورای زمان و مکان و یا بهتر بگویم لا مکان و لا زمان که در زبان عرفا به آن " حال گویند " یعنی رها شدن از بند و اسارت و زندان ذهن که ما را همیشه در دو فضای ناموجود اسیر خود کرده یا در گذشته یا در آینده و تنها عشق است که ذهن از آن می ترسد وقتی عشق نمد پیدا کند ذهن توان ورود به هم اینجا و هماینک را ندارد قدرت حاکمیت خود را از دست میدهد و شکافی که بین گذشته و حال باز میشود فرد با افتادن به این شکاف از حرکت افقی ذهن در مداری به دور مرگز رها و به مرگز حرکت میکن که اصطلاحا حرکت عمودی گویند و وقتی فردی در زمان زنده حال جاریست دیگر با آینده کاری ندارد یعنی از وصل تواش نیست به جز باد بدست هیچ چیزی نگه نمی دارد برای فردا چرا که فردای هرگز نبوده و نخواهد آمد زندگی فقط نقد را میشناسد و هر زمان بری برای نسیه خواهد گفت امروز نقد فردا نسیه فردا هم بری غیر از این چیزی نخواهی شنید .

daavar در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

در مورد چهار تکبیر یکسره بدرود می گوید هر چه هست بدین معنا که او به ورای ذهن میرود توسط عشق از من ذهنی رها میشود و به هیچ و تهیای خالی از همه چیز قدم میگذارد و سکوتی از درون او را در برمیگیرد وذهن خاموش میشود و این ناگهانی اتفاق می افتد و با توجه به علم اعداد که کم وبیش اکثر عرفا مخصوصا آن دوره ها از آن اطلع داشتند و حافظ میدانست که عددچهار را عدد کامل و مقدس است در علم اعدادو برابری میکند با همه اعداد از یک تا ده هرچه هست چون اگر عددهای قبل از خود را جمع کنید میشو د ده یعنی 1+2+3+4 =10 به همین خاطر میگوید چار .

۱
۳۲۰۳
۳۲۰۴
۳۲۰۵
۳۲۰۶
۳۲۰۷
۵۴۹۴