گنجور

حاشیه‌ها

محسن در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

ذکر لااله الاالله در اشعار عرفانی به شمشیر یا تبر یا مقراض یا نهنگ (به علت شباهت دم نهنگ به لا) یا جاروب (همچون غزل 1059) و غیره تشبیه شده است این غزل هم اشاره ای به آثار نفی و اثبات در ذکر خفی(لا اله الا الله ) دارد - آنچنان عارف نفی ماسوی الله میکند و همه چیزها را در هم میشکند و نابود و فانی میبیند که از دریا و خشکی و هر چه هست در وجود او چیزی نمی ماند یا از کف دریا غباری به پا میکند (غزل 1095)واز سختی های سلوک میگوید و از مکاشفات خود بر اثر ذکر میگوید و پس از اینکه اثر ذکر به کمال رسید در هفت وادی سلوک به وادی حیرت میرسد و در حالت مستی و از خود بی خودی (نشئگی )با وجود دنیایی از دانش ها از دیدن عظمت خداوندی سکوت اختیار میکند .
در توضیح (کفی افیون) غرض همان اثر مستی و بیخودی حاصل ذکر است در ضمن نحوه مصرف افیون در کذشته اینگونه بوده که آب افیون را در کف دست می آشامیدند و هم اکنون نیز در هند و پاکستان . لینک زیر شاهدی است بر آن:
پیوند به وبگاه بیرونی
از یاد نبریم مولوی سر سلسله دراویش مولویه است و بی جا نیست از ذکر که از بزرگترین
مناسک دراویش وصوفیه میباشد در اشعارش
به صورت های مختلف یاد کند

بچه ایرون در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

ناشناس،
خسبیدن همان خفتن، خوابیدن است
و رشک همان که تازیان حسد می گویند

بچه ایرون در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:

و..
نه حسنت آخری دارد ، نه سعدی را سخن پایان
بمیرد تشنه مستسقی و دریا هم چنان باقی
به پایان آمد این دفتر.........

بچه ایرون در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:

همان بیماری قند است
تشنگی و حلوا که عطش می افزاید.

danna در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:

با سلام.منظور از مصراع نو را بانوی شهر ایران کنم، این است که در گذشته زنان شاه که ااز اتباع غیر ایرانی بودند، نمی توانستند شهربانو و مقام دوم مملکت باشند.لذا چون کتایون ایرانی نبود، شهربانوی ایران هم به حساب نمی آمد.به همین خاطر اسفندیار به مادرش وعده می دهد که اگر من شاه شوم، با اینکه تو ایرانی نیستی، اما تو را شهربانوی ایران می کنم.

ابن فردوس در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

مورد دیگر استفاده از برادر به عنوان مخاطب در این مصرع : محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم.
جای دیگری در غزلیات حافظ استفاده شده یا همین یک مورد است؟

ابن فردوس در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

شیخم به طنز گفت به لحاظ معنایی غریب تر از مواردی است که اشاره شد.
خواندن شجریان دلیل بر درستی نمی تواند باشد.
به گمانم طعنه درست تر می آید و پیش تر از آن اصالت ابیات محذوف باید مورد دقت بیشتر قرار گیرد.

هادی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

با اشعار مولانا پرواز میکنم خصوصا اونایی که مخاطبش شمس بوده
بسیار بسیار عالیه سایتتون

۷ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:

سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی
ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟
استسقا یا استسقاء: آب خواستن و گونه ای بیماری که بیمار عطش بسیار برای آب دارد و در فارسی به آن خشک آمار یا خشکامار گویند
در برابر خشکامار واژه گسنامار را داریم که گرسنگی شدید است.
دهخدا:خشک+آمار(آماز)
گسن+آمار(آماز)
شاید بخش دوم این دو واژه "مار" به معنای مادر و زادن است.

حسین فرزین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:

چه بجای چو زیاد بکار رفته است لکن اینجا در نوشته ها " چو " آمده است . نیز معنای مندیل ، همان عمامه یا دستاری است که عموما توانگران و آبرومندان بر سر می نهاده اند .
درود و بدرود

فراهانی-م در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

باسلام و احترام
بسم از هوا گرفتن.... بنظرم منظور شاعر خیلی بالاتر است و بیشتر این معنا به ذهنم متبادر میشود که:
هوسبازی از (سن)من گذشته زیرا که از (جوانی و) خامی به پختگی (در عشق) رسیده ام /همه چیز در اختیار توست و تو به من فرصت (عرصه ی جولان) نمیدهی .
به تو حاصلی ندارد... :فایده ای ندارد غمی که (از عشقت) هر روز بر من میگذرد را به تو بگویم زیرا یک شب بیخوابی نکشیده ای که برایت به اندازه ی سالی طول بکشد .
چه نشینی ای قیامت ...:چرا نشسته ای (ای آخر زیبایی) برخیز و قامت بلند بالایت را به نمایش بگذار تا ببینند در مقابل قامت تو سرو بوستان راست قد نیست.

... در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

ممنونم از لطفتون

بچه ایرون در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

بسیار شکیبیده ایم ، دریغا ! مادر گیتی کس چون سعدی نزاده است
باز هم صبر میکنیم به یقین در راه است.
خواهد آمد ،به گلستانمان خواهد برد به بوستان
غزل عشق خواهد سرود
بختمان باز خواهد آمد
از در در خواهد آمد ، از خود به درمان خواهد کرد
بی خبرمان خواهد کرد
خویش باز خواهیم یافت
دل قوی میداریم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
ما نه آنیم که از دور فلک زبونی کشیم
مردی از خویش برون خواهد آمد
کاری خواهد کرد کارستان.
باد نوروز بر خواهد خاست
در باغچه گل افشان خواهد کرد.
........

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

خوالیگران=آشپزها

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

پهلو= پهلوان

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

سبک نزد شاهش گشادند راه=
تند و تیز به نزد شاه رفتند.

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

که بودند در پادشاهی نشان= که مقام و منصب در حد پادشاهی داشتند

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

ایدر مایست= اینجا نایست.

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

مردی دویست= دویست نفر

Atessa در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷:

روارو= همان " دور شید، کور شید" که در دربار ها برای آدمهای مهم می گفتند

۱
۳۲۰۱
۳۲۰۲
۳۲۰۳
۳۲۰۴
۳۲۰۵
۵۴۹۴