نادر.. در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲:
جدایی را چرا میآزمایی؟!
سمیرا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
سلام دوستان،معنی این بیت چیست:
از مدد لطف او ایمن گشتم از آنک
گوید سلطان غیب لست ترانی مرا
معنی کلمه «لست» درینجا و همچنین «ترانی» چیست؟
مسلم در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
جوی ما خشک شدهست آب از این سو بگشا....
مجتبی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۴:
«هزار پیشه» درست نیست. صورت صحیح آن «هزار بیشه» است. هزاربیشه جعبه یا صندوقچه ای است که داخل آن دارای خانه های متعدد بوده و از آن برای حمل لوازم سفر استفاده میکردند.
سردار وایقان نژاد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:
مصرع اول: همان
مصرع دوم:در خواب شدن، ز روی انصاف، خطاست
مصرع سوم:ترسم که خیال او قدم رنجه کند
مصرع چهارم: همان
سیاوش مرتضوی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳:
با سلام، یک. لطفا «بمی پرستی» را در بیت 4 به «به می پرستی» تغییر دهید. دو. لطفا تمام همزه ها را به ی تغییر دهید. برای نمونه «آشنایی» به جای «آشنائی». مورد دوم نه تنها نادرست است، بلکه جستجوی این صفحه را در موتورهای جستجو مانند گوگل مشکل می کند. سپاس
آرمان شعبانپور در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:
جز مگر مفتاح خاص آید ز دوست
که مقالید السموات آن اوست
بیت بالا اشاره دارد به آیه 63 سوره زمر
رحیم حاجی امیری در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:
با وجود حفظ بودن این شعر، هربار این شعر رو از نو خوندم بی اختیار چشم هام پر شده، از بس که غنی از احساس و عاطفه هست.
خداوند رحمت خویش را نصیب شهریار کند که جز نیک نامی کسی چیزی از استاد نگفته و به قول خود استاد:
چالیش آدین گلنده
رحمت اوخونسون سنه
دونیا دا سندن قالان
آخیر ده بیر آد اولار
نادر.. در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را
چو آن پنهان شود گویی که دیوی زاد صورت را
چو بر صورت زند یک دم ز عشق آید جهان برهم
چو پنهان شد درآید غم نبینی شاد صورت را
اگر آن خود همین جانست چرا بعضی گران جانست
بسی جانی که چون آتش دهد بر باد صورت را
وگر عقلست آن پرفن چرا عقلی بود دشمن
که مکر عقل بد در تن کند بنیاد صورت را
چه داند عقل کژخوانش مپرس از وی مرنجانش
همان لطف و همان دانش کند استاد صورت را
زهی لطف و زهی نوری زهی حاضر زهی دوری
چنین پیدا و مستوری کند منقاد صورت را
جهانی را کشان کرده بدنهاشان چو جان کرده
برای امتحان کرده ز عشق استاد صورت را
چو با تبریز گردیدم ز شمس الدین بپرسیدم
از آن سری کز او دیدم همه ایجاد صورت را ..
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:
نمی دونم این آقای "سید علی ساقی" این توضیحات رو از منبعی ذکر میکنن یا نوشته خودشون هست؟
متاسفانه فرصتِ خوندنِ همۀ متنِ نوشته هاشون رو ندارم. اما در باره اون قسمت هایی که مراجعه کردم باید بگم :
1- متن توضیحات ایشون بسیار بسامان و منطقی هست.شروع و نتیجه معلومه و یکدستی در نگرش دیده میشه.
2- زحمتِ ایشون در آوردن استشهاد های ادبی و شرح کافی در حول و حوش معنی بیت ها ، بهمراهیِ پرهیز از زیاده گویی و نتیجه های عجیب و غریب گرفتن؛ قابل تقدیره.
3- هر کجا که بیت مشکل و مبهمی بود ،توضیح رو کاملا حل کنندۀ ابهام دیدم.
3- سوای اینها، متن ها بدون غلط املایی و با استفاده صحیح از علامات نوشتاری فارسی (=سجاوندی) نوشته شده و واضح هست که نویسنده متن، اونها رو بازبینی و تصحیح کرده. این هم برای من خیلی ارزشمنده.
جعفر اصغری در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:
دوشدی گووزریم دونن گجه میخانادان
گوردووم قوجا بیر مست آغی سچمز قاردان
شرم ایله ددیم بو کوپ نءدیر چینینده
ایچ باده ددی باغیشلایان دیر یارادان
این ترجمه ترکی همین شعره تقدیم به همه ترک زبانان عزیز و مردم هنر دوست ایران عزیز . البته این ترجمه آقای علی پولاد میباشد مال من نیست
حسین در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۴۷:
سلام
تو بین اول «پرواز گه» به نظر میرسه درستش «پروازگه» باشه یعنی جایگاه پرواز
رهام در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۳:
ابیات زیر نیز در نسخه فروغی در دنباله این شعر آمده است:
مرغک از بیضه برون آید و روزی طلبد
و آدمی بچه ندارد خبر و عقل و تمیز
آنکه ناآگاه کسی گشت به چیزی نرسد
وین به تمکین و فضیلت بگذشت از همه چیز
آبگینه همه جا یابی از آن قدرش نیست
لعل دشخوار بدست آید از آن است عزیز
بهنام در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:
غزل طوری ماهرانه سروده شده که با رسیدن به بیت آخر، متوجه میشیم که مخاطب غیر از معشوق میتونسته خواجه قوام هم باشه. یعنی در خوانشِ دوم، میتونه یه مدح که در مجلس وزیر خونده شده هم باشه و شاید به همین علت ، بیت اول به تکریم کوتاهی ازاطرافیان وزیر ("هواداران کویش") هم پرداخته.
در اشعار دیگه ای از حافظ هم دیدیم که تشبیه و تعریف هایی که الان مختصِ جنس مخالف هست، برای مردانی محترم هم گفته شده و در اون زمان بارِ معنایی منفیی نداشتن.
رهام در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۳:
نسخه مرحوم فروغی "صد بروزی کنند در مردشت "را ثبت نموده ودرست هم بنظر میرسد زیرا در اینجا سعدی که خود از خطه استان فارس است به صنعتگران حرفه سفالگری یا چینی سازی شهر مردشت (مرودشت کنونی )توصیه میکند که مانند چینی سازان کشور چین در ساخت کاسه ها و ظروف چینی (که در آن روزها در بین بازرگانان به کیفیت و ظرافت زبانزد بودند ) ظرافت و زیبایی به خرج دهند .
رزا آزاد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
معنای بیت اول و سوم چیست؟
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
منظور سعدی بزرگ این است که عشق چونان دریایی است که به میانه کمرم رسیده است و دارم در دریای عشقت غرق می شوم و کاش دست من نیز به میانه تو می رسید
این هم شاهدی از سعدی:
ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستت
چنان بگرید سعدی که آب تا کمر آید
امیدوارم منظورم را درست رسانده باشم
خسته دل در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:
با سلام
میتوان شیخم به طعنه گفت حرام است می مخور گفتم به چشم گوش به هر خر نمیکنم را چنین تعبیر هم کرد که: شیخی به من گفت که می حرام است و نخور و من هم گفتم به چشم نمی خورم و من به هر خری گوش نمی دهم که بگوید می بخور و من بخورم
راضیه در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۷:
در خصوص بیت چهارم (یا چو مردان گام می باید ... ) باید به بیت زیر توجه شود : وصال دوست جستن از برای دوست آسان نیست که راه کعبه از خار مغیلان می شود پیدا به هر حال مطابق نظر صائب یا باید راه سخت عشق را رفت و خار بیابان را تحمل کردکه نتیجه این سختی رسیدن به وصال است یا از این راه منصرف شد و اجازه داد دیگران (رقیب )این راه سخت را بروند و پس از تحمل سختی به وصال برسند که نتیجه چنین انتخابی جز حسرت نخواهد بود.
خرم روزگار در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰: