گنجور

حاشیه‌ها

مهدی مح در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فَعَلُن)

 

مهدی مح در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:

فعولن فعولن فعولن فعل(فَعَل)

 

مهدی مح در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹:

فعلاتن فعلاتن فعلن

 

مهدی مح در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸:

فعلاتن مفاعلن فعلن

 

رضا گودرزی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:

در مصرع دوم کلمه ی "مثلت" به اشتباه "مثلث" تایپ شده.

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:

"چه" در مصرع دوم بیت دوم و بیت های سوم و چهارم به "چو" تبدیل شود
بعد از "می ناب" ویرگول گذاشته شود تا مفهوم بهتر ادا شود
من هم با دوست عزیز جناب عبدالی موافقم
باید به جای "جوی جبینت"،"خوی جبینت" باشد
توضیحات و دلایل شون کاملا منطقی و درست است
می تواند "و" در بین کلمات "فقیر" و "مسکین" نباشد

 

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

نیلوفر گرامی
در تأئید فرمایش 7 ، عطار نمونه ی زیبایی ارائه کرده :
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفت شیخا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی”
آن شیخ را گندم نمای جو فروش دانسته،
چون به خلوت میرود آن کار دیگر می کند.
زنده باشید

 

محسن کاملی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۱۵:

یارب تو در لطف به ما بگشایی
و اسرار نهان پرده ها برداری
کارم نرسد به جایی الا تو به من
از لطف نهی جامه ی شیدایی
این شعر جناب ابوالخیر خیلی زیبا و دلچسبه...

 

محسن کاملی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۱۶:

وه وه که چه زیبا بفرمودی تو
اسرار و رموز جمله بیزیدی تو
بر عاشق و عشق و جامه ی شیدایی
هر دم که شود نکته بگزیدی تو

 

علیرضا در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:

با سلام خدمت دوستان
شکی نیست که این غزل مولانا در مورد حادثه کربلا و شهیدان کربلاست. اما دید مولانا به این حادثه دید عاشقانس. و نگاهشم اینه که حسین (ع) خودشو از قید و بندها با اون سطح آزاد کرده . ( کجایید ای در زندان شکسته - یا پرنده تر ز مرغان هوایی ) . پس این جایگاه و عظمت و رها شدن از بندها اونم با اون سطح پاکبازی جای گریه کردن نداره و باید یاد گرفت. در نهایتم میگه که این چیزایی که میبینیم تو دنیا مثل کف روی آب دریا هستن و اصل پایین تره. اگه میخوای اصلو ببینی باید کف ها رو کنار بزنی.
یا علی

 

سید احمد مجاب در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

کسی که بهر جفای تو خو (کند) به ستم
بر او مشور که بر خویشتن جفا کرده است

 

سید احمد مجاب در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

یک کلمه کم است. شاید اینطور باشد: ز نور زاده مرا چشم و طلعت خورشید
به کوی سرمه فروشان(ولی) رها کرده است

 

سید احمد مجاب در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

یک کلمه کم است. شاید اینطور باشد: کسی که دیده به حسن تو آشنا کرده است
هزار گنج ( گران) صرف توتیا کرده است

 

مسعود در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

تشکر مهناز خانم

 

۷ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

جوفروشست آن نگار سنگ دل
با من او گندم نمایی می‌کند
یارم وانمود میکند با من مهربان است ولی اینجور نیست او ریاکار است و نامهربان
جوفروش گندم نما=ریاکار

 

نیلوفر در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

درود. لطفا معنی بیت (جوفروشست آن نگار سنگ دل....) را شرح دهید.با تشکر

 

۷ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:

پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند
کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
آیا کسی پیدا شود که قلندری بخواند
قلندر خوانی=شوریده خوانی و لاابالیگری بدون پرده پوشی بی توجه به این و آن

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۸:

4991

 

سعید فاضلی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳:

ضمن عرض خسته نباشید برای متولیان این سایت وزین... به نظر می رسد در بیت ماقبل آخر حرف ر در تایپ فراموش شده و صحیح آن این است : کاراسته‌ای شرابداری را .

 

کامران کمیلی پور در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۵:

بیت اول این غزل را در مجموعه رسول آفتاب، دکتر سروش این گونه قرائت می کند:
بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم.
....
کلمه شعار، از شَعر به معنی مو (پشم) گرفته شده است. شعار، یعنی موبافت. یعنی تن پوش. شعور یعنی نکته سنجی. مو از ماست کشیدن.
در گذشته، کلمه شعار، همان معنی لباس را داشت. در حالی که در ادبیات سیاسی امروز، کلمه شعار به معنی داد و فریاد در حین تظاهرات خیابانی است.
اهل شعار بودن، در ادبیات قدیم فاقد معنی بود و در ادبیات جدید یعنی کسی که شعار می دهد و اهل شعور نیست!
بحر شعار، یعنی کسی که دریا، تن پوش اوست. مولانا گفته است آرام مباشید و بجوشید که دریا، تن پوش ماست.
به این ترتیب، قرائت دکتر سروش، بر آنچه اینجا آمده ترجیح دارد.

 

۱
۳۱۷۲
۳۱۷۳
۳۱۷۴
۳۱۷۵
۳۱۷۶
۵۰۴۹
sunny dark_mode