مهدی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:
بسمه تعالی
به گمان من حفظ اینجا با انسانی رو برو ست که طوطی وار است چیزهایی شنیده و همان ها را نقل می کند این حکایت ها به خودی خود شیرینند و جناب حافظ برا آن انسان طوطی صفت آرزو می کنند که لبشان از این سخن ها خالی نباشد سپس در بیت های بعدی او را به. درک عمیق تر دعوت کرده و می فرماید بیا و حال اهل درد بشنو به لفظ اندک و معنی بسیار
این از نشان اهل درد است که کم گوی هستند و در نهایت پس از اینکه ابتدا او را مورد تکریم و لطف قرار داده و به او مهربانی کرده نکته ای به او می فرماید که با مستوران مگو اسرار مستی ...
ای یار طوطی صفت من بیا از اهل درد بشنو کم بگو و با نقش دیوار راز و رمز مستی را مگو
باقی بقایتان
۷ در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
1-من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
2-پس زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
1-من پرنده زار پر بسته ام و از آن جهت در قفس نشسته ام(آرام گرفته ام)
2-که اگر قفس شکسته میشد پروازم را مینمودم(نشان میدادم)
بیت پایانی از زبان معشوقه میباشد
به نظرم بجای (گر)در آغاز مصرع دوم (پس) درست تر باشد:
2-پس زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
پس زآن که=پس از آن که
۷ در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
کافی است بجای سر مترادف آن روی را بنشانید
پرده از روی برگرفتیم آن همه تزویر را
پرده از روی آن همه تزویر برگرفتیم
پرده را کنار زدیم و آن همه تزویر را آشکار کردیم
هانیه سلیمی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
در خوانش این غزل، مصرع اول را اشتباه خواندم. صحیح آنطور است که دکتر سروش میخواند: آن سرخ قبایی که چو مه، پار (پارسال) بزآمد؛ امسال...
من مهپار را سرهم (به معنی مهپاره) خواندم.
آتنا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
میشه لطفا بیت یکی مونده به اخر رو معنی کنید؟
و اینکه چرا در بیت اخر سعدی خودش با خودش حرف میزنه؟
آریا والا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
از خلاف امد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از ان زلف پریشان کردم
در دنیای امروز چه استفاده ای میشه کرد از این بیت و چه نمودی پیدا میکنه تو زندگی ما ؟
چطور تفسیرش کنیم که تو زندگی ازش سود ببریم ؟
آتنا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:
سلام ب همه ی دوستان .
میشه یک نفر مصرع" پرده از سر برگرفتیم انهمه تزویر را " رو و همچنین بیت اخر رو معنی کنه؟
هانیه سلیمی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۰ - جواب به سوال دوم:
عنوان به نظر " جواب به سوال دوم "است نه سال دوم
محمد در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
دوست عزیز بابک
میفرماید: سعدی!تو باز ادعای پرهیز کاری کردی و گفتی که دیگر عاشق نمیشوی؛ همه مدعیان دروغگویند!
صالح در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:
در مصراع دوم از بیت دوم « میبماندم» به «میبماند» تغییر کند.
هادی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲:
سلام ، لطفا معنی کنید . ممنون
همایون در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۹:
کار هستی پیدایش از عدم است و کار انسان آغاز میشود در هستی از پندار نیک که سوار میدان است چون سهیل شمس تبریزی که خاطری تیز دارد و چون نوری درخشان و ضیا ی سوزان
و جلال دین که گفتار نیک است و جویای گوشی قابل و حسام دین که کردار نیک، هر کسی نقشی خاص را بازی میکند
آنکه همه را در آغوش خود دارد و از همه نگاهبانی و مراقبت میکند و در همه نقش ظاهر میشود همان یار ما و معشوق همه ماست که همه چیز از یک خنده اوست گویی همه اویند و خوبیهای او
۷ در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
که تغییر صدا از نشانه های آشکار گذر سن از دوره ای به دوره دیگر است و نشان بلوغ
۷ در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
درباره واژه برنا باید گفت درست مانند مرداد و امرداد بر آن گذشته است.
این وازه در اصل اینچنین بوده:
ا+پر+ناک
ا=حرف نه یا نفی مانند اکج و امرداد: راست و نامیرا
پر=سرشار که سپس به بر تبدیل شده است.
ناک=زمان
اپرناک=آنچه زمانش پر نشده(یعنی بالغ نشده)
پس از از دست دادن ا و ک به شکل پرنا و سپس برنا درآمده
به نظر من اپرنای بوده و نای آن گلو،خرخره،حلقوم
یعنی کسی که هنوز گلویش پر نشده و تغییر صدا در او آشکار نشده است.
آریا والا در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۰ - جواب به سوال دوم:
شاید مفهومی که از مرد تمام در عالم عرفان وجود داره رو به خوبی یا وضوح درک نکرده باشم
ولی انسان هایی هستن که بشریت رو پیش بردند و به نوع بشر خدمت کردند
از ادم گرفته تا گالیه تا استیو جابز و البته موالانا های تاریخ
مهم نیست وسعت این عمل چقدر باشه ، اگه لبخندی به لب فردی بیاریم
مرد تمام هستیم
عشقی که تو وجودمون سریان داره رو در جهان پخش کردیم
رهی رهگذر در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:
شایان عزیز، در هر دو صورت درست است. با "باده" رکن دوم مستفعل، و با "مُل" رکن دوم فاعلات است که از نقطۀ نظر اختیارات وزنی هر دو جایز هستند. درود
نیکومنش در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
سلام و درود به دوستان
یکی از ویژگیهای شعر حافظ گاها حذف یک واژه کلیدی به صورت قرینه لفظی یا معنوی می باشد
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش برمن زسرمهرچوپروانه بسوخت
معنی : از سوز دلدادگی از بس غرق در اتش اشک هستم که از روی دلسوزی دل شمع که خود مظهر سوزیدگی و سوزندگی است مانند پروانه که خود را فدای شمع می کند فدای من شد و سوخت
نیکومنش در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
سلام و درود بر دوستان
ماجرا کم کن و بازا که مرا مردم چشم
خرقه از سر به در اورد وبه شکرانه بسوخت
مردم چشم :معرفت و بینش
از انجاییکه من به این بینش رسیدم که برای رسیدن و کامیابی از تو بایستی زهد و ریا را کنار بگذارم به شکرانه این بینش خرقه ام را سوزانیدم و تو هم زیاد بهانه گیری نکن (به خاطر ظاهر خشک مذهبی که داشتم )و بازا برای معاشقه .
گمنام در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:
از جناب بلخی پذیرفتنی است که از این گونه تبدیلات!!
سخن بگوید، شما چرا؟؟
بهمن ساکی در ۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - این قصیدهٔ را تحفة الحرمین و تفاحة الثقلین خوانند در کعبهٔ معظمه انشاد کرده و پیش حظیرهٔ مقدس پیغمبر اکرم به عرض و اتمام آورده است: