گنجور

حاشیه‌ها

علی عباسی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

حافظ،لب لعلش،چومراجان عزیز ست/عمری بود أن لحظه،که جان به لب ارم...
سعدی هم گفت :عمر منست إلف تو،بو که دراز بینمش/جان منست لعل تو،بو که به لب رسامنش

 

علی عباسی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:

ترسم برادران غیورش قبا کنند ان پیران دیگررا نیز

 

علی عباسی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:

به به...توگویی شرح حال ماست

 

ناصردولتشاه در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی:

اذا کان الغراب قسمت ٱغازین یک تمثیل عربی است هرکسرا غراب راهنما باشد راه به لجنزار و ویرانه میبرد.بیتی که بصورت خود نکردستم بمهجوری درست نیست باید خونکردستم بمهجوری باشد.

 

سودابه در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۴:

با سلام
اساتید فرهیخته تفسیر شعر را اگر قرار دهند
ممنون می شوم

 

مجید در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۵:

پیشنهاد میکنم قطعه ی توبه ی خراباتیان از آلبوم سخن های نهان حامد صغیری رو گوش کنید...این غزل رو واقعا عالی اجرا کردن

 

امید یزدانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲ - غروب و مهتاب دریا:

استاد شهریار با حافظ بسیار انس و الفت داشت به صورتی که اکثر اوقات ابیات یا مصراعهایی از او را به کار میبرد.اخرین مصراع از حافظ است

 

مجتبی پاکباز در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

اشعار سروده شده در مواقعی نشان از نگرش آسمانیست، کسی که زمینی باشد، زمینی هم می اندیشد و سرودن چنین اشعاری از عهده اش خارج است. به قول حضرت مولانا؛
چندانک خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام
تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

یا حق

 

هوشنگ در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

به نظر من این خاصیت تعلق مذهبی کورکورانه است که ره آوردش چسباندن دم هر کسی که سرش به تنش بیارزد به مذهب مورد علاقه است. همین حاشیه های گنجور را در این اوقات اگر ردگیری کنید می بینید که با دلایل عجیب و غریب می و مطرب و معشوق حافظ را به ناف صحرای کربلا می بندند.
عده ای دیگر هم که ظاهرا تلاش می کنند با دلایل شبه علمی خودشان را موجه جلوه بدهند غول آخرشان یکی مثل همین جناب آقای مجید است که شواهد النبوه ش بستن ریش صاحب بن عباد قرن چهارمی و مربوط و متصل به آل بویه به وصال شیرازی دوره قاجار است. بگذریم که چرتکه انداختن و ورود به ابجد و ... همگی اوج دست خالی بودن را می رساند.
این حرف من به معنای نفی مذهب یا تعلق مذهبی نیست حرف من این است که زور نزنیم همه را خودی کنیم و قبول کنیم اگر کسی مثل ما بخت زاده شدن در یک خانواده رستگار را نداشت دلیل نمی شود نتواند حافظ بشود.
گو این که حافظ به علت قدرت شاعریش مورد ستایش است نه احیانا اولیا و اوصیا بودنش.
دور و برتان را نگاه کنید آدمهای زیادی را پیدا می کنید که می توانند نمونه های کوچک شده حافظ باشند: آنهایی که خیلی خوب حرف می زنند و شاید بنویسند و شعر بگویند اما بعضا با معیارهای مذهبی در صف منکرین و مشرکین یا حتی اشقیا قرار می گیرند.

 

امید در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:

البته دو شعری که در بالا به فردوسی نسبت داده شده (زن و اژدها ، سگان را ستای ) تنها در یکی از ده ها نسخه ی شاهنامه ، نوشته شده و در نسخه های کهنتر شاهنامه هایی که پیش از دویست سال پیش نوشته شده اندوجود ندارند . به همین دلیل گفته شده که اینجور بیتها در شاهنامه ،صدها سال پس از فردوسی ،افزوده شدند

 

علی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰:

بسیار زیبا .

 

مجید در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

زندگانی لسان الغیب خواجه شمس الدّین محمد حافظ شیرازی با زمان و حکومت سه نفر حاکم بر فارس در عهد ایلخانان مغول به ترتیب ابو اسحق اینجو، امیر مبارز و شاه شجاع قرین بوده است. امیر مبارز مردی بی ادب عامی و سبک مغز بود ،ولی با این وجود به دینداری تظاهر می کرد. لذا از زمان حکومت وی که دینداران حقیقی از ریا کاری چنین حاکمی به ستوه آمده بودند، اجباراً با کنایه و رمز حرف های خود را می زدند و حافظ نیز برای بیان مقاصد خویش از حروف ابجد استفاده نموده، مخصوصاً در رابطه با مذهب خویش که برای بسیاری از مردم هنوز ناشناخته مانده، عده ای او را سنّی و بعضی شیعه و معدودی جبری می دانند و حال آنکه حافظ شیعه اثنی عشری بوده و در یکی از اشعار خویش می فرماید:
من نخواهم کرد تَرک لعل یار و جام می عارفان معذور داریدم که اینم مذهب است
ملاحظه می فرمایید که حافظ لعل یار و جام می را مذهب خود دانسته که با عنایت به حروف ابجد لعل یار و جام، می شود 385 وکلمه شیعه نیز 385 است.حافظ مذهب خود را با علم و آگاهی کامل و با طی درجات عالی عرفان و با مقام در حد ولایت درک و اختیار نموده است و اثنی عشری بودن مذهب خود را در اشعار دیگر ذکر نموده، می فرماید:
یا رب به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد بکام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
کلمه باده در حروف ابجد می شود 12 ،یعنی حافظ خداوند را بنور 12 امام قسم داده که دلش را روشن نماید .
در مطلب دیگر درباره عشق و علاقه حافظ به اهل بیت نبوت می گویند صاحب ابن عباد قطعه شعر معروف:
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت وندران برگ نوا خوش ناله های زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوۀ معشوق در این کار داشت
را برای وصال شیرازی می فرستد و از او می خواهد تا برایش معنی کند.وصال در پاسخ وی چنین می گوید:
صاحبا در مطلبی این بنده غم بسیار داشت یادم آمد زان کلامی کان جناب اظهار داشت
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت وندران برگ نوا خوش ناله های زار داشت
نیمه شب غوّاص گردیدم به بحر ابجدی تا ببینم این گهر آیا چه درّ در بار داشت
بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش با علی و با حسین و با حسن معیار داشت
برگ گل سبز است دارد او نشانی از حسن چون حسن وقت شهادت سبزی رخسار داشت
چونکه گل سرخ است دارد او نشانی از حسین چون حسین روز شهادت سرخی رخسار داشت
بلبلش باشد علی ،کاندر فراق هر دو عین روز و شب او از بصر درّ و گهر بسیار داشت
در بیان شعر حافظ خوب سنجیدی وصال تا ببینم اهل معنی کی توان انکار داشت
امیدوارم مطالب فوق مورد پسند اهل ادب قرار گرفته باشد.
برگرفته از وبلاگ پیوند به وبگاه بیرونی

 

بامداد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۱:

در بعضی نسخه ها لغت بپریدی در بیت اول مصرع اول به شکل ببریدی آمده است.

 

آرش در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

در خرابات مغان نورخدا میبینم،،
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم..

واژه مغ:
یونانی، ماگوس. لاتینی، مگوس. آرامی، مجوشا می‌باشد.
معرب کلمهٔ پارسی مگوش و مگو (پارسی باستان) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند.
به صورت مگو چندین بار در کتیبه‌های بیستون آمده و در اوستا به صورت مغو و در پهلوی مغ شده‌است.
زرتشتیان و ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بوده‌اند، مجوس خوانده می‌شدند.

مغ=مجوس.
مجوس=مغ.

در قرآن کریم لفظ مجوس فقط یک بار در آیه زیر آمده‌است:
«ان الذین امنوا و الذین هادوا و الصابئین و ا لنصاری و المجوس و الذین اشرکو ان الله یفصل بینهم یوم القیامه» (حج، آیه 17).
تفسیر این است که، در این آیه مردم به سه گروه تقسیم شده‌اند: 1. مؤمنان 2. اهل کتاب: یهود، نصاری، صائبان و مجوسان 3. مشرکان، این سه فرقه با ذکر اسم موصول الذین از هم جدا شده‌اند ولی چهار گروه اهل کتاب با حرف وصل به هم پیوسته‌اند؛ بنابراین مجوس از مشرکان مجزا شده و در ردیف یهود و نصاری و صابئان قرار دارند.
این که الذین اشرکوا در مقابل چهار مذهب آمده نشان می‌دهد که مذهب مجوس مذهب شرک نبوده، و در ردیف ادیان توحیدی قرار داشته‌است و اخذ جزیه از آنها دلیل بارز این مطلب است.
به نوشته علامه طباطبایی این آیه دلالت و اشعار دارد بر این که مجوسیان اهل کتابند زیرا در این آیه و سایر آیاتی که صاحبان ادیان آسمانی را می‌شمارد در ردیف آنان و در مقابل مشرکین به شمار آمده‌اند.

روایات متعددی وجود دارد که مجوس را اهل کتاب شمرده‌است از جمله روایت اصبغ بن نباته‌است که نقل کرده، علی (ع) بر فراز منبر گفت سلونی قبل ان تفقدونی، اشعث بن قیس برخاست و گفت ای امیرالمؤمنین چگونه از مجوس جزیه گرفته می‌شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته‌اند؟ علی (ع) گفت آنها کتابی داشته‌اند و خداوند در میان آنها پیامبری مبعوث فرمود و در شریعت آن پیامبر ازدواج با محارم جایز نبود.

روایت دیگری نیز هست که از جعفر صادق(ع) نقل شده‌است. در مورد مجوس پرسیدند که آیا پیامبری داشتند؟ گفت: بله، آیا نوشته رسول خدا به مردم مکه به تو نرسیده‌است که فرمود اسلام بیاورید و الا برای جنگ آماده شوید؟
آنها به پیامبر نامه نوشته خواستند که از آنها جزیه بگیرد و در عوض آنها را واگذارد که به پرستش بتها ادامه دهند. محمد (ص) به آنها نوشت که جز از اهل کتاب جزیه نمی‌گیرد، مشرکان مکه عنوان کردند که پس چگونه از مجوس جزیه گرفته‌است؟ پیامبر به آنها نوشت که مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند کتابی داشتند که به آتش کشیدند. کتاب آنها در دوازده جلد به روی پوست گاو بود.

در وسائل الشیعه روایتی از محمد بن علی ذکر شده که گفت از مجوس جزیه گرفته شود زیرا پیامبر گفت با آنان به سنت اهل کتاب رفتار کنید آنها پیامبری به نام داماسب داشتند که کشتند و کتابی به نام جاماسب که در دوازده هزار جلد به روی پوست گاو بود آن را آتش زدند.
همین روایت ازسجاد(ع) نقل گردیده‌است. از روایات بالا مشخص می‌شود که تأکید محمد (ص) و امامان معصومین شیعه بر این بوده‌است که مجوسیان اهل کتاب شمرده شوند و از آنها جزیه گرفته شود. هر چند این عمل مخالف پسند و نظر اعراب متعصب بود.

علامه طباطبایی نوشته‌است زمان پیامبر مجوس در انتظار بعثت و فرج خاتم الانبیا و ظهور دینی که حق و عدالت را گسترش دهد به سر می‌بردند و مانند مشرکین با حق دشمنی و عناد نمی‌ورزیدند. (ظهور منجی در آیین مهر)

در تفاسیر شیعه چون تبیان شیخ طوسی (د 460)
مجمع البیان و جوامع الجامع طبرسی (د 548)
الصافی فیض (د 1091) و تفسیر شبر (د 1242 ق)
مجوسان اهل کتاب گفته شده اند.
طوسی در تفسیر آیه جزیه و در کتاب تهذیب الاحکام مجوس را اهل کتاب دانسته‌است.
طبرسی در مورد اهل کتاب نوشته «هم الیهود و النصاری و قال اصحابنا ان المجوس حکمهم حکم الیهود و النصاری».
فیض دو حدیث نقل کرده که پیامبر مجوس را اهل کتاب دانسته‌اند.
علامه طباطبایی در چند جای تفسیر المیزان مجوسیان را اهل کتاب و قوم معروفی (مغان) دانسته که مبلغان زرتشتی بوده اند.


بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارت گه رندان جهان خواهد بود...

 

آرش در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت...

 

Nariman Djafari در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

سلام اگر کسی صفحه کلید فارسی ندارد، میتواند به گوگل مراجعه کند(gate2home.com/Farsi-Persian-Keyboard)

 

بی نام در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

به نظر بنده حقیر اهنگی که اقای چاوشی خونده مستقیما به خداوند اشاره دارد.البته در قسمتهایی از متن شعر که داخل اهنگ هست مستقیما به خداوند اشاره ندارد و از افریده ای خداوند تعریف و تمجید میشود.مانند عجب سروی عجب ماهی عجب جسمی عجب عشقی که اشاره به عظمت خداوند در افرینش دارد و در قسمتهایی مانند تویی کامل من ناقص اشاره مستقیم به خدواند دارد.برداشت بنده اینگونه بود.در پناه خداوند یکتا.یا حق

 

الهام در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۶ - حکایت:

در بیت آخر " خفتان" به معنی جامه ای هنگفت و ستبر بوده از جنس ابریشم
یا پشم که در جنگ به تن می کردند و در واقع نوعی زره بوده که شمشیر بر آن
می لغزیده و اثر نمی کرده .

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۷:

6164

 

سعید سلطانی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:

بسیار بسیار زیبا و جانانه ...

 

۱
۳۱۷۰
۳۱۷۱
۳۱۷۲
۳۱۷۳
۳۱۷۴
۵۰۴۶
sunny dark_mode