گنجور

حاشیه‌ها

رضا سامی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸:

(( وگر )) تو بیت پنجم اگه بدون فاصله نوشته بشه بهتره.

بارهام در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:

هر ذره که بر روی زمینی بوده ست
او لاله رخی ، هاه جبینی بوده ست
گرد از سر آستین به آزرم فشان
ک آن هم رخ خوب نازنینی بوده ست

بارهام در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:

هر ذره که بر روی زمینی بوده ست
او ماهرخی ، لاله جبینی بوده ست
گرد از رخ آستین به آزرم فشان
ک آن هم رخ خوب نازنینی بوده ست

فرزاد در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

فقط میشه گفت الله اکبر از این سخنوری... آدم از خود بیخود میشه

نادر.. در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۵:

نمی‌هلند که مخلص بگویم این‌ها را
ز اصل چشمه بجویید آن، چو جویایید..

پانیذ در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹:

باز ارچه گاهگاهی برسر نهد کلاهی..
در این مصرع کلمه گاهگاهی علاوه بر معنی قید زمان
به معنی کلاهی است که درویشان گاهی بر سر می گذاشتند و گاهی نه به همین سبب به کلاه گاهگاهی مشهور بود و این در همنشینی با کلاه ایهام جالبی دارد

نام علیرضا باغبانی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

«شرب مدام» همان عشق است به اعتبار اینکه گفته در پیاله عکس رخ یار را دیده . در بیت بعد همین مضمون تکرار شده کسی که عاشق می شود هرگز نمی میرد. به واقع با عشق انسان به جاودانگی می رسد. که همان «eternal time » است.در بهشت هم انسان برای جاودانه شدن به دنبال عشق رفت اما او بواقع جاودانه بود اما خود آگاهی نداشت برای اینکه به این خود آگاهی برسد به زمین هبوط کرد.و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم .افلا تبصرون . افلا تبصرون یعنی آیا خودآگهی ندارید .اگر انسان در بهشت به خودآگاهی می رسید که به نظر غیر ممکن آید دیگر نیازی به ارض (زمین ) نبود.و فی انفسکم کافی بود.

nabavar در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

امید جان
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است
می گوید : آن زمانی خوشبخت و سعادتمند هستم که آفتاب روی زیبای تو بر سر کوی من طلوع کند ، { گذری به کوچه ی ما کنی }
ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم از جور دور گردون است
ای ساق مجلس ، دوری دیگر بیا ، جامی لبریز کن ، تا جانم از جور گردون خلاص شود
زنده باشی

یحیی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:

ن.ر فرموده معنی گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد عالی حضرت همچنان که معانی متعددی دارد شما نیز به فکر مضمون آن باشید زیرا خود حضرت میفرمایند (جزو بهل ز کل بگو خار بهل ز گل بگو)،

رضا سامی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

درد دارد چه کند (( گر )) پی درمان نرود
با توجه به تفاوت رسم الخط در قدیم، مطمئنم که درستش همینه. هم از لحاظ معنا و دستور زبان و هم از لحاظ ساختار و موسیقی درونی شعر.
لطفاً گردانندگانِ گنجور منو توجیه کنن.

رضا سامی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

سعید در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

در پاسخ به جناب غیاثی عرض کنم به نظر این حقیر حرفی که غزل میخواد بزنه و فضایی که درش سروده شده کاملاً رسا و بدون شبهه است. چه اصراری دارید برداشت عرفانی از این غزل داشته باشید؟ البته نظر شما به جای خود محترم ولی من ایهام غزلهای حافظ رو در این غزل نمیبینم که هرکی هرچی بخواد برداشت کنه.
با سپاس

رضا در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل:

جهان در زیر این نه طاق مینا چوخشخاشی بود در قعر دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی سزد گربر بروت خود بخندی

امیرحسین در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید:

در فیلم "شبهای روشن"، مهدی احمدی در کلاس ادبیات دانشگاه، بخشی از این قصیده را می خواند در سِمَت استاد

مهدی کاظمی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۴ - در خواب گفتن هاتف مر عمر را رضی الله عنه کی چندین زر از بیت المال به آن مرد ده کی در گورستان خفته است:

همون وقتی که پیر چنگی بخواب رفته بود و در صحرای جان سیر میکرد خداوند بر عمر خوابی فرستاد بطوریکه نمیتونست جلوی خواب رفتنش رو بگیره و بخودش گفت این خواب بیموقع حتما دلیلی داره
آن زمان حق بر عمر خوابی گماشت
تا که خویش از خواب نتوانست داشت
در عجب افتاد کین معهود نیست
این ز غیب افتاد بی مقصود نیست
به محض اینکه سرش روی بالش گذاشت خوابش برد و در خواب از خداوند ندایی امد و او با گوش جانش ان راشنید اون ندایی که اصل هر بانگ و نواییه و مابقی اصوات عالم فرع اون هستند
سر نهاد و خواب بردش خواب دید
کامدش از حق ندا جانش شنید
آن ندایی کاصل هر بانگ و نواست
خود ندا آنست و این باقی صداست
این ندای خداوندی بزبان خاصی نیست بطوریکه ترک و کرد و پارسی و یاعرب زبان هم این ندا را بدون گوش و لب میفهمند و درک میکنند ..برای فهمیدن این ندا حتی نیازی به اقوام ادمی مانند ترک و تاجیک و زنگی هم نیست این ندای الهی رو چوب و سنگ هم میفهمند
ترک و کرد و پارسی‌گو و عرب
فهم کرده آن ندا بی‌گوش و لب
خود چه جای ترک و تاجیکست و زنگ
فهم کردست آن ندا را چوب و سنگ
هر لحظه از حضرت حق این ندای الست میرسد که بواسطه این دم الهی تمام موجودات و وابسته های انان خلق میشوند و در خلقت ابقا میشوند ...اشاره است به آیه شریفه:: { ألستُ بربّکم}
عالم الست، از آیه کریمه قرآن گرفته شده است که می فرماید: {ألستُ بربّکم قالوا بلی} این عالم، دهلیز و تنگناست. در عالم الست خداوند با زبان وجود صحبت کرد. وجود، زبان دارد و اساسا زبان، از آنِ وجود است. انسان ها در عالم الست به زبان وجود، با تمام هستی خود این صدای {الست بربکم قالوا بلی} را درک کردند. وجود خودشان گوش بود و این صدا را از مکمن غیب شنیدند.
الست بربکم یعنی شما «ربّ» نیستید. شما پرتو من هستید ذات من نیستید ......... همه انسان ها با بلی گفتن اقرار به ربوبیت حضرت حق کردند
معنی الست بربکم عجز وجودی نسبت به ذات حق تبارک و تعالی است. در آن عالم، اعتراف کردند و سپس تنزل کردند و آمدند به این عالم که پر است از محدودیت ها و تنگناها؛ که باید از این منفذ تنگ عالم عبور کنند. عالم ازل و الست یکی است و اگر «الست» به کار می بریم به لحاظ این است که در قرآن به کار رفته است. به این پرسش ازلی که مگر من خدای شما نیستم پاسخ دادند و «بلی» گفتند.
هر دمی از وی همی‌آید الست
جوهر و اعراض می‌گردند هست
گرچه از موجودات مخلوق و سنگ و چوب جواب بلی را نمیشنویم اما بوجود امدنشان و سرازیر شدنشان از عدم خود اقرار عملی و بلی گفتن است... مولانا در بیت اخر میفرماید اگر از فهم چوب و سنگ حرف زدم و در بیان اونها قصه سرایی کردم تو هوشیار باش و بمعنی و روح کلام خوب توجه کن
زانچ گفتم من ز فهم سنگ و چوب
در بیانش قصه‌ای هش‌دار خوب

Seraj Hosseini در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:

درود و مهر فراوان..
در نسخه تصحیح و طبع بدیع الزمان فروزانفر بیت سوم مصرع اول اینطور آمده:
مُلکها را » چو « مندیلی به دست خویش درپیچد...
لطفاً تصحیح بفرمایید،سپاس و درودها،سراج

فرزاد در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:

در پاسخ یه جناب هادی عزیز:
من با نظر کسری موافقم. و به نظرم سعدی منظورش تعریف از خودش بوده (که به نظرم برخلاف ماهیت تعریف کردن از خود که هرکسی انجام بده شاید دلچسب نباشه و خوشایند نباشه این کار سعدی در مورد خودش خیلی خیلی هم جالب و دلنشین و زیباست چون حقیقت محضه و نشون میده خودش هم از این شعرهای زیبا به وجد میاد) . البته فقط در اینجا نبوده که همچین کاری کرده. در شعری مثل " هفت اقلیم نمیکنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی/از دو بیرون نه یا دلت سنگیست یا به گوشت نمیرسد سخنی" یا شعری مثل عجب است پیش بعضی که تر است شعر سعدی/ ورق درخت طوبی است چگونه تر نباشد؟ هم به زیبایی هرچه تمام تر از خودش تعریف کرده.

محسن وطنی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر:

دزدی از پیغامبرت میراث ماند
تو به پیغامبر بچه مانی بگو
این مصاریع غلط تایپی دارد.
کنترل کنید

محسن وطنی در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر:

شما ویراستار ندارید؟ چرا این متن این قدر غلط تایپی دارد؟

۱
۳۱۶۱
۳۱۶۲
۳۱۶۳
۳۱۶۴
۳۱۶۵
۵۶۳۲