گنجور

حاشیه‌ها

حسن در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵ - تمثیل در بیان سر پنهانی حق در عین پیدایی:

تناسخ زان سبب کفر است و باطل
که آن از تنگ چشمی گشت حاصل
به نظرم منظور شاعر اینست که تناسخ از آن جهت باطل است که از فکر طمع انسان و دلبستگی به مادیات و دنیا ایجاد شده است.
چشم مال دنیا دار را یا غناعت پر کند یا خاک گور

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۵:

عید بیاید رود عید تو ماند ابد
کز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگو
▓ یه عکاس ، اتاق رو تاریک کرد که عکس بندازه . بارون تندی می باره ، آب جوب ها بالا اومده . یه زن که گوشه های پایینی چادرش رو بالا اُورده و از پشت گردن گره زده ، داره آشغال هایی رو که با جارو جمع کرده می ریزه تو خاک اندازش . یه پسره ی لاغرپاغر که صورتش پُره جوش های بلوغه ، دمر دراز کشیده یه گوشه ی اتاق داره سهراب می خونه ؛ «عشق را زیر باران باید جست // زیر باران باید با زن خوابید // زیر باران باید بازی کرد // ... یه ناودون خوب جا نیفتاده و یه دیوار نم زده . یه چوپون داره گوسفندهاش رو از خیابون رد می کنه ؛ راننده های پشت فرمون که به اجبار بی حرکت موندن و دارن گوسفند دید می زنن . یه شوهرِ خسته از شش روز هفته که به زنش می گه جمعه س بابا اناری چیزی دون کن بخوریم اگه هم نداریم تنت سالم ، یه عشوه که داری برام دون کنی .
پنج شنبه ی لوس آخر سال ، شنبه های لوس تر اداره ها ، یه سیگار خوب خاموش نشده ، یه توالت کثیف توی یه پمپ بنزین داخل پیچ ، عبدالباسط مُرده ها ، یه مینی بوسِ شیشه کثیف با یه جمله ی تکراری انگشت نویس ؛ شاید این جمعه بشوید شاید ، یه مسافر بی شعور که تا نشست روی صندلی اتوبوس کفش هاش رو در اُورد ، کیک و ساندیس بعدِ خروج از مجلس فاتحه خونی ، خیابون های پر میوه ی شب های عید و خریدهای بی مزه ی مردم ، ذوق های ماسیده ی مجری های رادیو و تلوزیون از نزدیک شدن به لحظه ی تحویل سال ، مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد ، فرش های دست دوم ، تعویض فرش کهنه با نو ... جمله ی پوسیده ی نوروز امسال با شبکه من و تو ... ارزون حساب کن مشتری شیم ...
▉ حق دارم موقع نوشتن خودم رو سانسور کنم کاش می شد از این تصاویر شکافته شده یه گوله کاموا درست کرد و پرت کرد روی سیم برق یکی از کوچه ها تا یه جا گیر کنه ... اونوقت سر رو انداخت پایین و رفت و از اون کوچه دیگه رد نشد .
▍ احمد آذرکمان ـ پنج اسفند 96

الهه دلپسند در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

آخه غلط گرفتن ب چ دردی میخوره کل‌کل علمی راه انداختین؟ یک‌نفر‌ترجمه بذاره

واحدی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

تشکراازآقایان پرهام،فرخ وبابک.

فلان در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۷:

در تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 51 انتشارات افراسیاب چنین آمده:
چراغی را که ایزد برفروزد
هرآنکس پف کن سبلت بسوزد
حک
جهانگشای جوینی حدود 658 قمری تألیف شده یعنی حدود دویست سال پس از مرگ ابوسعید ابوالخیر

پریسا در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در صفت داغگاه امیر ابو المظفر فخر الدوله احمدبن محمد والی چغانیان:

( هرکه را ) اندر کمند شصت بازی درفکند

Raのℳan.k در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

امان از دست دوستانی که فهـم و درک خودشون رو خیلی بالا میدونن .. دوست عزیز با ب کار بردن چند لغت ادبی و تلاش ملموس شما برای برتر دونستن خودتون وسلایقتون نسبت ب جوانان درک ادبی شما افزایش پیدا نمیکنه ملاک خوبی برای برتری مطرح نکردین سن شما ملاک مناسبی نیست .. ممنون از اینهمه احترام در سخن که واقعا هم بوی اغراق و اظهار فضل میدهد.اما قبول کنید پشت این کلمات پنهان شدین و برخلاف لغات بکار برده شده بانهایت بی احترامی به خواننده ای که آلبومی تقدیم به خدا کرده بنام امیرِبی گزند توهین کردین در ضمن اهنگ افسار که در کمال بی اخلاقی نقدش کردین از استاد شهریار عزیز هستش.. یکی از دوستان بدرستی اشاره کرد بعضی ها نگرانند که این اشعار زیبا بصورتی در بیاد که ب گوش خیلی ها آشنا باشه و اندک دوستان نتونن خودی نشون بدن و با اشعار مولانا اظهار فضل کنند ... خدارو شکر که صاحب اشعار شما نیستین .مولاناست .. مولانایی که ب سایر ادیان هم احترام میگذاشت ..احترام دوست عزیز به سایر سلایق اگر وجود داشته باشه خیلی از مشکلات ریشه کن میشه..

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:

عزیز دل
من هم همین را برای شما آرزو کردم ،
گفتم من در آن مرحله نیستم که شما رسیده اید .
از هیچکدام از آنها که شما نام بردید نمی توانم بگذرم.
معتقدم که مولوی هم شعر گفته و لفاظی کرده
اسماعیل و ابراهیم هم داستانهای ساخته ی یهود است برای تهییج من و شما
به آنچه دارم راضیم

برگ بی برگی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:

درضمن ناگفته پیداست درخواست قربانی از عاشق ویژه دوستان و اولیاء خاص حضرت دوست میباشد که کاملاً به اصل خدایی خود وصل شده اند نه بنده ضعیف النفسی همچون این کمترین و در ثانی حضرت مولانا از ما خواسته اند درد های خود رارها کنیم .دردهایی مانند خشم و غضب ، حرص و آز ، کینه ،حسد ، خودخواهی، دروغ ، دوریی و ریا و.... .تا لنگر کشتی عشق ما برای وصل به جانان آزاد و رها گردد و این همه میسر نیست بجز آموختن از بزرگانی
همچون مولانا و تمرین و ممارست فراوان برای زدودن این غبار و گلها از جان .
موفق و در پناه حق باشید

برگ بی برگی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:

آقای حسین آقای گرامی .گویا منظور از قربانی کردن را درست نگرفتید . کیست که خانواده ، اموال و متعلقات خود را دوست نداشته باشد و آیا امام حسین فرزندان و خانواده خود را دوست نمیداشت؟ و این قربانی به مفهوم رایج آن نیست بلکه منظور اینه که با متعلقات خود هم هویت نشویم و دلبسته دنیا و مافیه نشویم و همانگونه که حضرت ابراهیم پس از دریافت پیام خداوند اسماعیل خود را به قربانگاه برد که این از نظر بسیاری از عرفا شکلی نمادین داشته و رها شدن انسان از قید و بند های دنیای مادی را نشان میدهد و همانگونه که حضرت عشق حافظ خوش الحان میفرماید ؛
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز بند هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱:

ایول جمع این رباعی از 9640

امّید تبریزی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۸:

با عرض سلام
بیت خموشی خوب میگوید جواب هرزه گویان را
نسیم بی ادب را (غنچه ای) تصویر میسازد
با توجه به بحر شعر که مفاعیلن ... هستش ، غنچه باید غنچه ای باشد.
تشکر از سایت زیبایتان

عیسی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

من هیچ مخالفتی با نوع جهانبینی هر انسانی از جمله هموطنان مولوی دوستم ندارم ولی نقدی بر منطق و تحلیل این هموطنان گرامی دارم: در ابتدا باید عرض کنم همگی آگاهیم که انسان متفکر و نکته سنج از زمانی که برتری هوشش را نسبت به دیگر موجودات محل زندگیش درک کرد، در طول تاریخ با پیگیری، کنجکاوی و وسواس، در پی افزایش معلومات و تجربیاتش از چگونگی رفتار اجزای هستی و قدرت تفکر و تحلیل شگفت انگیزش و به تبع آن شناخت خود بوده و همواره از انشعابات غیرعلمی که در کنار این مسیر توسط دیگر انسانها ایجاد میشدند مستقل عمل میکرده چون بدرستی دریافت که ادعای فهم اصل داستان هستی و وجود و باورها و ایده آل های مطلق گونه بشر باعث کمرنگی کنجکاوی و علم و به بیراهه رفتن تمام دست یافته های دانشی میشود که قطره قطره جمع شده اند، و همین دغدغه زیبا بود که تاکنون پیشرفت پر سرعت و پیوسته ما انسانها را در پی داشته است. لذا بنظر من تقدس دانش و شخصیت هر انسانی در هر برهه تاریخ زیست بشر، هرچند که آن انسان قدمی بزرگ در راه شناخت هستی برداشته باشد و زدن پیوندهایی چون عالم الغیب و صاحب افکاری بی نهایت و همه چیز دان و همه چیز درک و مشابه آن، نه تنها پرده ای از اسرار دنیا و زندگی بروی ما میگشاید بلکه با ایمانی متعصب گونه در بند بند گفته هایش بدنبال شبیه سازی ایده آل های ذهنیمان میگردیم تا ترس های ناشناخته خود را از عاقبت و چیستی هستی کمتر و کمتر کنیم تا جایی که کاملا از بین بروند. ولی عالمان و اندیشمندان علمی و منطقی همواره در طول تاریخ، بارها و بارها ثابت کردند که هیچ راهی صحیحتر و پاسخگوتر از افزایش دانشمان به تدریج و پله پله و با استفاده از منطق و صبر و حساسیت و وسواس تجربیمان نیست. پس بنظر من اکثر تمجیدها و توصیفاتی که از جناب مولوی میشود، شرح حال ایشان نیست و جناب مولانا نیز اندیشمندی پر دغدغه در طول حیاتش بوده که البته در برهه ای از عمرش امیال و ایده آلهایش را بدون منطق علمی و کاملا آزادانه در اشعارش بیان نموده که مطمئنا ارزشی علمی نداشته و فقط جهت همزادپنداری دیگران با این دغدغه های شیرین قابل دریافت است. با سپاس و احترام به همه هواخواهان مولانا و سبک و مسلک عرفانی وی. اینها همه نظر شخصی من بود نه چیزی فراتر از آن .... به امید پایداری زیبایی های هستی و درک پیوسته آن

محمد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

با سلام
واقعا بی انصافی هست که اجرای اقای شجریان رو در مقام مقایسه با اجرای این بزرگ مرد قرار بدیم

محمد در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:

آقا یا خانم گنجور
لطفا مصراع دوم بیت دوم را از "بیابی" به "بیایی" اصلاح فرمایید, نه با قافیه سازگاری دارد و نه معنی قابل فهمی را می رساند

مریوان در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۹:

علی96+
کلمۀ «مِری» که شما به آن اشاره کرده‌اید صورت ممال‌شدۀ «مرا»ی عربی است و معنی خصومت و دشمنی می‌دهد و ربطی به مری که از اعضای داخلی بدن است ندارد. تلفظ «یا»ی کلمۀ مری _ در معنی جنگ _ به صورت کسرۀ کشیده است؛ اما «یا»ی مَریء به‌ صورت «یا»ی عادی تلفظ می‌شود. در ضمن بسیاری از واژگان دخیل عربی در فارسی مطیع قواعد آوایی و تلفظی عربی نیست و تفاوت‌های از این دست فراوان است و ما فارسی‌زبانان کلمات عربی شبیه اعراب تلفظ نمی‌کنیم؛ لیکن من هنوز نفهمید‌ه‌ام شما چگونه از «مِری» به‌ معنی جنگ، چگونه به «مَریء» به‌ معنی سرخ‌نای رسیده‌اید!

گیوه چی در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴ - تلبیس وزیر با نصاری:

سلام،
گفت، گفت تو در نان چون سوزن است....
روی غله گندم و یا چاودار قارچی میروید که بنام زنگ گندم و یا چاودار مینامند. ارگومترین موجود در این قارچ حالت سرع در تناول کننده اش تحمیل میکند و منظور حضرت مولانا از سوزن، زنگ گندم است.
با سپاس

بیگانه در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

لطفا رهایم کنید و بگذارید بروم از این شعر بمیرم!!...

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:

من جرأت چنین کارها را ندارم

nabavar در ‫۷ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:

H.Ghanbarian jan
آیا واقعاً از ته دل می گویی و آرزو داری ؟
اگر چنین است ، امید که { من های ذهنی ات را از قبیل اموالت ، فرزنداندانت ، مقامت ، خانه ات و همسرت } را قدرت داشته باشی قربانی کنی و به آنچه می خواهی برسی
موفق باشی

۱
۲۹۷۶
۲۹۷۷
۲۹۷۸
۲۹۷۹
۲۹۸۰
۵۵۲۸