بیمار غمت را به جز از صبر دوا نیست
صبرست دوای من و دردا که مرا نیست
از هیچ طرف راه ندارم که ز زلفت
بر هیچ طرف نیست که دامی ز بلا نیست
عشق است میان دل و جان من و بی عشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
زاهد دهدم توبه ز روی تو زهی روی
هیچش ز خدا شرم و ز روی تو حیا نیست
مهری و وفایی که تو را نیست مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به عمق درد و رنج عاشقانه اشاره دارند. بیمار به صبر اشاره میکند و میگوید درمانش فقط صبر است، اما صبر هم در حال حاضر برایش وجود ندارد. او از بیراهی و نبود راهحل صحبت میکند و عشق را بین دل و جانش میبیند؛ بدون عشق، زندگی معنایی ندارد. همچنین، به زاهدان اشاره میکند و از توبهای که در عشق به محبوبش نمیتواند داشته باشد، سخن میگوید. او احساس کمبود محبت و وفا در رابطهاش را بیان میکند و سرانجام به نداشتن صبر و قرار در عشقش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تنها درمان درد و غم تو صبر است و من هم برای دردهای خودم جز صبر هیچ چارهای ندارم.
هوش مصنوعی: به هیچ سمتی نمیتوانم بروم، زیرا زلف تو آنقدر گرفتارم کرده که جایی بدون دردسر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق بین دل و جان من وجود دارد و بدون عشق، واقعاً هیچگونه صفا و روشنایی بین دل و جان نیست.
هوش مصنوعی: به زاهد میگویم که اگر بخواهم از زیبایی تو دست بکشیم، کار سختی است. هیچ چیز نمیتواند مرا از خداوند شرمنده کند و همینطور، حیایی که از جلوههای تو میگیرم، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: محبت و وفاداری که تو نداری، برای من وجود دارد. صبر و آرامشی که برای تو هست، برای من وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست
آن را که ز هجر تو فنا نیست فنا نیست
سه بوسه همی خواهم منعم مکن ای دوست
تو صوفیی و منع به نزد تو روا نیست
از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه این سبز فلک خود همه قرصی است
و آن هم ز پی گرسنه چشمان چو ما نیست
آسایش و سیمرغ دو نام است که معنیش
[...]
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است
و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست
پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق
[...]
موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست
مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست
هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است
زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.