علی کامرانیان در ۷ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:
سلام
با توجه به بیت اول که به تضاد های درونی آدم - شادی و غم- و خوب و بد بودن روزگار اشاره داره، میشه گفت که از راه فلسفه و منطق،خود دنیا هم در حیرته که چطور اینا کنار هم قرار گرفتن! خیام نیز فیلسوفی باده گسار است و منظور اینه که بیچارگی عقل در درک این جهان، تنها اغراق من در پیریست.
پارسا در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹:
سلام.
کسی می تونه سه بیت اول رو معنی کنه؟ممنون
توانای دانا در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
- بیت بسی رنج بردم در این سال سی در هجو نامه محمودی نوشته فردوسی آمده است.
- در شیعه بودن فردوسی شکی نیست
- فردوسی برای حفظ اشعار دقیقی توسی هزار بیت از شاهنامه را که دقیقی در دوره حیات سروده بود به شصت هزار بیت شاهنامه خود افزود
هم اکنون بخش گشتاسب و اسفندیار که هزار و هفت بیت است را دقیقی سروده است
۷ در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:
ز خواب برجهی و روی یار را بینی
زهی سعادت و اقبال و دولت بیدار
برجهی از بر+جهیدن=برخاستن،از جا بلند شدن
زهی:آفرین،خوشا،به به
از خواب برخیزی و روی یار بینی به به از خوشبختی و بهروزی و سپیدبختی
همو گشاید کار و همو بگوید شکر
چنان بود که گلی رست بیقرینه خار
همو=هم او
چنان بود که گلی رست بیقرینه خار
رُست: رویید
زمان گذشته فعل رستن
قرینه:نشانه و اثر،همراهی و مطابقت
وقتی کارگشا و منت پذیر خود او باشد مانند آن است که گلی بروید بدون آنکه نشانی از خار داشته باشد.
یعنی اگر تو هم به قدر توانت راهی که او دوست دارد پیشه کنی گل وجودت بی آنکه خار داشته باشد شکفته میشود.
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
فرشید در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۱ - فصل بهار:
سلام
قالب این شعر چیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.
توانای دانا در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی:
این شعر بیانگر زمانی است که زرتشت پیمبر به کاخ گشتاسب شد و گفت از نزد خدا پیغامبرم و دین خود را معرفی کرد
مصطفی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۷:
به نظر می رسد وزن مصرع «به دو چشم ز خاطر غم روزگار شویم» صحیح نیست و کلماتی از این مصرع جا افتاده اند.
محمد در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۵:
سلام
داشتم این شعر رو میخوندم حس بدی نسبت به مصرع دوم بیت اول داشتم. به منزل پدری رفتم که ایشون یک نسخه بسیار قدیمی چاپ سنگی از دیوان شمس دارن. دو تا تفاوت با این شعر داشت، اولا رباعی شماره 1687 بود و ثانیا به جای "لیک" "ولیک" بود
به نظرم خوندنش با ولیک راحت تر شد :)
حسین در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۳:
در بیت آخر مصرع دوم نگسلد درست است یعنی ّپاره نشود ونسکلد غلط است با پوزش وبا تشکر از زحماتتون
نادر.. در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
ای بستگان تن به تماشای جان روید..
تبریک بر دوستان عزیز گنجوری...
بیگانه در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳:
بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار...
روز فراق را که نهد در شمار عمر...
مریوان در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸ - و له ایضا فی رمد عینه:
قصیدهای که اینجاست ایرادهای تایپی فراوانی دارد، ایرادهایش را از روی چاپ بحرالعلومی مینویسم به این امید که اصلاح کنید و کاربران از خواندن این شعر زیبا لذت ببرند.
بیت چهارم: بهجای «تیغبا»، «تیغها».
بیت ششم: بهجای «بیکاره»، «یکباره».
بیت سیزدم: بهجای «شده»، «شد».
بیت سیویکم: بهجای «آبلد»، «آبله»
بیت سیوششم: بهجای «نفخ»، «نفح» و بهجای «منطقی»، «منطفی»
و در بیت ماقبل پایانی بهجای «اتن»، «این».
بابک در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:
دوستان فرهیخه کسی معنای بیت دوم و سوم رو میدونه؟ با تشکر
سهیل قاسمی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:
کار ِ خود گر به کرم بازگذاری حافظ...
اگر کار خود را به کَرَم واگذار کنی.
بازگذاری اینجا درست مثل واگذاری امروز به کار رفته. یعنی اگر کار ِ خودت را به کَرَم واگذار کنی...
محمد طرفی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۵:
من واقعا دلگیر و ناراحتم از کسانی که هنرمند جوان ایران زمین مون رو «شعر دزد» خطاب میکنند! منظورم حمید هیراد هست که الحق الحق این ابیات رو آنقدر زیبا اجرا کرده و پیشنهاد میکنم حتما دوست دانلود کنند و از لفظ شعر دزد پرهیز کنند زیرا ما هدفمون پیشرفت هنر هست و در میان هنر نباید دعوایی وجود داشته باشه...
موفق باشید و درود بر هنر ایران زمین
برگ بی برگی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:
خانم گلنار ، همان بگشاد صحیحه و به معنی باز کردنه و همینطور که HSفرمودند توسط دکتر سروش تفسیر شده و در کل در ارتباط با فلاسفه میباشد که از دیدگاه مولانا وقت خود را تلف میکنند زیرا با باز کردن گره به گره دیگری برخورد میکنند و در انتها نیز درصورتیکه که گره آخر را باز کنند درون کیسه خالیه و چیزی نصیب فیلسوف نخواهد شد که البته چنین نخواهد شد زیرا که با بازگشائی یکی از رازها و گره ها رازهایی دیگر صف کشیده و منتظر رمزگشایی هستند.
MAYaghoubi در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
با سلام. در بیت 5 مصراع دوم در نباشد، بصورت درن باشد نوشته شده است. لطفا تصحیح فرمایید.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
همایون در ۷ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۱:
غیر از عشق و مستی هر کار دیگری که انسان بکند در چارچوب هستی و به حکم آن بوده ومسیری خودبخودی را پیموده است، شامل علم وعمل و حکم و حکمت و همه امور زندگی
مستی و شیشه شکنی که کنایه از کنار گذاشتن عقل و محدودیت های آن است و در افتدن با شیشه گر که سلطان هستی است که خود سوی ما آمده است آن هم مست بطوریکه کمر پادشاهی را از روی مستی در راه انداخته و حال با ما همنشین و هم پیاله گردیده است، تنها نصیب عاشق می شود
پادشاه هستی از روی مستی آفریدگاری می کند نه از روی عقل و فرمول
عاشق هم با مستی عاشقی میکند نه از روی عقل و حساب و کتاب ونیازی به تاج ندارد بلکه حس او این گونه مانند سلطان همه سلطانان است
این گونه انسان در کان زر و شکر است و چون طوطی روحانی سخنان زیبا ماننداین غزل می گوید
این روش همواره نو است و کار های نو وتازه می کند و سخنان نو می آورد
برگ بی برگی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
آنچه مسلم است خواجه ای در منتهای موفقیت های دنیوی که دنیا به کامش بوده است و با خر یا همون منهای ذهنی و هم هویت شدگی های خود سرخوش زندگی میکند ،
شکست عشقی زمینی پر و بالش را شکسته و از عشق عایشه نالان و گریان شده .
این خواجه با خر خشه ،شد پر شکسته چون پشه
نالان ز عشق عایشه ، کابیض عینی من بکا
و این خواجه با دست وپا که همیشه برای کار های خود به دست و پاهای خود متکی بوده به سزای اینکه دل های زیادی را شکسته امروز از قضا پایش شکسته و اوضاع بر خلاف میل و حرکت وی پیش رفته است . ولی باید این اتفاق و شکست عشقی را از عنایتات خداوند بداند چرا که عشق مجازی و دنیوی راهی است برای رسیدن به عشق حقیقی که عشق به پروردگار میباشد.
همانگونه که جنگجو شمشیری چوبی برای تمرین به پسر خود میدهد تا پس از خبره شدن در جنگاوری به رزم برود این عشق های زمینی تمرین و ممارست است برای عشق حقیقی .
علی کامرانیان در ۷ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸: