گنجور

حاشیه‌ها

بهروز در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

در این شعر اشازه به آیه و إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَیستَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ است و به چند نکته اشاره میشود اول اهمیت قضا و قدر که از آن نمیتوان گریخت و از صفات قهر خداوند است که در اصل لطف می باشد و برای بیداری بنده مورر عنایت حق است. دوم اشاره به عشق مجازی است که انسان را برای عشق حقیقی آماده میکند. و دیگر حذر از غیبت و تزک نام و کام و شاکر بودن.

 

بهروز در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

این گفتار چنان ناب و بی نظیر است که هضم آن نیازمند. گذر زمان و کسب تجارب معنوی است. شمس در مقالات خواندن قرآن را به خوردن غذا تشبیه میکند که تا یک لقمه نجویده و هضم نکرده ای قصد لقمه دیگر نکن به همین علت هم قرآن طی سالیان و تدریجا بر پیامبر نازل شد چون پربار و گران مایه بود. کلام شمس و مولانا نیز از همان جنس است و بصورت شعر به رمز درآمده است تا از چشمان نالایق مستور بماند. هرچند مخاطب فارسی زبان ممکن است خود را خوش شانس فرض کند که بدون واسطه قادر به خواندن این اشعار است اما به ندرت کسی فراتر از حض ظاهری و زیبایی شعری راهی به این اشعار میبرد حتی کسانی که در ادبیات فارسی حرفه ای و دارای اسم و رسم و مدارک دانشگاهی هستند تنها آن را تفسیر به رای میکنند. مثل کسانی که تمام عمر قرآن با صوت میخوانند اما از معنا فقیرند.
«عارفان قرآن، خود سخت در تنگنااند، آن کس که اول عارف کلام شد او را خود خبر نیست که در جهان قرآنی هست. بعد از آن که عارف کلام شد بر قرآن گذری کرد، او در تنگنا نباشد، زیرا که پیش از قرآن یافتن او فراخنا یافت، او داند شرح قرآن کردن»

در 2 بیت آخر اشاره میکند که
آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند
حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا
خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما
تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا
آنچه گاها فاش میکند اسرار است و از او نیست. با این حال مولانا در فیه مافیه قرآن را کتابی میداند که هم عوام و هم خواص میتوانند از آن بهره مند شوند همانند مادری که هم طفل او و هم شوی او از او بهرمند می شوند و لذت برمیگیرند اما به طرق مختلف. این مثل در مورد آثار شمس و مولانا نیز صادق است.

 

بهروز در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

این گفتار چنان ناب و بی نظیر است که هضم آن نیازمند. گذر زمان و کسب تجارب معنوی است. شمس در مقالات خواندن قرآن را به خوردن غذا تشبیه میکند که تا یک لقمه نجویده و هضم نکرده ای قصد لقمه دیگر نکن به همین علت هم قرآن طی سالیان و تدریجا بر پیامبر نازل شد چون پربار و گران مایه بود. کلام شمس و مولانا نیز از همان جنس است و بصورت شعر به رمز درآمده است تا از چشمان نالایق مستور بماند.
در 2 بیت آخر اشاره میکند که
آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند
حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا
خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما
تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا
آنچه گاها فاش میکند اسرار است و از او نیست. با این حال مولانا در فیه مافیه قرآن را کتابی میداند که هم عوام و هم خواص میتوانند از آن بهره مند شوند همانند مادری که هم طفل او و هم شوی او از او بهرمند می شوند و لذت برمیگیرند اما به طرق مختلف. این مثل در مورد آثار شمس و مولانا نیز صادق است.

 

سید احمد مجاب در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:

بتان کج کله آنجا که در میان آیند
تو در (میانه) بت کج کلاه من باشی

 

سعید فاضلی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:

نکته ای که در اینجا ذکرش خالی از لطف نیست این که در برخی شهرهای کرد نشین عراق شاهد بوده ام که مردم فرزندان دختر خود را پسر صدا می کنند. ( البته تا سن جوانی) و ناخود آگاه از این مصرع { گر آن شیرین پسر خونم بریزد } به یاد این صحنه می افتم که پدری دختر بچه خود را صدا می زد ... پسرم .

 

khayatikamal@ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۹:

بازار کار وشب عید نوروز
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7281

 

شاعر اگر سعدی شیرازی است؛ بافته های من و تو بازی است... در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

سلام
فاصله کلمات بسیار اشکال داره و برخی بهم چسبیده اند
در بعضی ابیات خوش است آمده در برخی خوشست که باید بازنویسی شود
تو را درست است نه ترا
سپاسگزارم:-)

 

علی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

همایون شجریان با صدای دل نشینش ذر آلبوم رگ خواب قطعه ی ابر می بارد این شعر را خونده ولی متاسفانه تو سایت بیپ تونز این آلبوم فعلا موجود نیستش

 

نادر.. در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:

.. با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست
و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم
خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم ..

 

نرگس در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

طبق گفته های دوستان از این شعر نکته های گزیده ایی دستگیرم شد
لطف کنید این بیت هم به صورت ساده توضیحی راجبش بدهید. سپاسگزارم
(بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید )

 

رضا مشهدی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:

اشاره به وقت دارد
مهم نیست که "جم و کی "چه وقت بودند
لحظه را دریاب
سپاس

 

آریو در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

با صدای دلنشین همایون شجریان در آلبوم رگ خواب بسیار زیباتر شد

 

پویان در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

درود خدا بر شما .
دوستانی که میایند و به واسته چیزهایی که خودشان اسم تدین و دین داری بر روی آن میگذارند و در خیال خودشان برای دفاع از اسلام این حرف ها را در مورد تحریف اشعار شاهنامه میگویند ، باید بگویم تنها تاسف در زبان می گنجد و از این که شما هم خود را ایرانی میخوانید شرمسارم .
این اشعار صحت دارند و در نسخ خطی وجود دارند . اما به دلیل مسائلی که امروزه به اسم ارزش های اسلامی از آن یاد می کنند این ممیزی ها و کسر کردن ابیات و اشعار از متون انجام میشد .
ممیزی هایی که در اشعار حافظ ، سهراب ، فروغ و دیگر شعاری بزرگ ایران بارها شاهد بودیم .
دروغ هایی که به دلیل تکرار و استمرار در بیان آنها از سوی بعضی کم کم تبدیل به واقعیت شده و این ابهام به وجود آمده که چه کسی حقیقت را میگوید .

 

سهیلا در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۹:

سلام
شرح این غزل چیه؟

 

وفایی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

بیت چهارم اشاره به پایداری عشق در دل عاشق دارد . مرغ پرنده اگر ...

 

پریشان روزگار در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۲۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات:

چِرخه جاوید کیهان

 

پریشان روزگار در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات:

گفتاورد:
"اسفند، سپندارمذ ، یاد زادن و بازگشت به چرخه جاید کیهان است، که از آن به روزگار، فلک، سرنوشت .....و چون به فرجام نادانسته هامان می رسیم " خدا " یاد می کنیم."

 

سپیده منصوری در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۷:

Sepideh Mansouri:
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن = مجتث مثمن مخبون محذوف

اشاره ی کلی غزل به عشق الهی و متصل شدن به حقیقت است...حقیقت یعنی معشوق
در این غزل آب وسماع عشق ناب و متصل شدن به اوست که البته به سادگی میسر نیست اندک اندک و در اثر ریاضت و تهذیب نفس.
اشاره ای هم به رجعت به الله در بیت است که همه از اوییم و بدو باز میگردیم نیز کمال نقص آدمی در صورت رسیدن به حقیقت...
باید در نظر داشت عرفا مراحل سیر الی الله را به ترتیب
شریعت...طریقت. و..حقیقت میدانستند.

 

ابراهیم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲:

از دوستان عزیز که بدون کوچکترین اطلاعی از تاریخ در زمان رند شیراز اظهار نظر میکنند خواهش میکنم با دقت بیشتری نظریات گرامیانی را که با استناد درست تاریخی اشارات این غزل را توضیح داده اند مطالعه بفرمایند و پیش از آیت الله شدن کمی اطلاعات کسب کنند. بعنوان مثال توضیحات این جنابان را بخوانید: حمید رضا ، سیدعلی ساقی و شرح سرخی. ایزد یارتان که توان پذیرش انتقاد را دارید.

 

ایزدجو در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات:

روفیای گرانمایه
درود بر شما
سپاس که منت گزاردید
ابتدا یاد آوری کنم که مردمک چشم لفظ عامیانه ی مردم چشم است .
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
یا
غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
دیگر آنکه دوستان عزیز هر کدام به زعم خود برداشتی دگر گونه از نوشته من کرده اند و جوابی نه چندان مناسب داده .
زنده باشند که از ایشان می آموزم .
می بینم که بر مبنای آموزش و شنیده ها ، باورها دارند ولی نه بر بنیاد تفکر
آنچه قدما بر اعتقاد گفته اند بر مغز حک کرده اند .
لُب کلامم بر جبر و اختیار نبود که چنین بود: هیچ قدرتی قادر به تغییر نظام حاکم بر جهان نیست . اگر پروانه ای در خراسان بال گشود و اثرش در سوئد کشف شد جزئی ازین نظام است . انسان در تنگنای نادانی برای خود داستان می بافد ، خدا را دستاویز میگیرد تا جواب پیدا کند . نام خداوند توجیه گر خوبیست ، مَفر است . من فهم نمی کنم این نام را از کجا پیدا کرده اند که هر چه هست به او نسبت می دهند ؟ ، به فرمایش شما { یونیورس}{الهی}، که بر همین نکته انتقاد دارم ، تا وقت دگر
همیشه مخصوصاً شما را می خوانم ، نه کمیاب و نه نایابم ، بخوان تا بیایم .
سرخوش باشید

 

۱
۲۹۵۹
۲۹۶۰
۲۹۶۱
۲۹۶۲
۲۹۶۳
۵۰۴۸
sunny dark_mode