صبا به تهنیتِ پیرِ مِیفروش آمد
که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیحنفس گشت و باد نافهگشای
درخت سبز شد و مرغ دَر خروش آمد
تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار
که غنچه غرقِ عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوشِ هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سَحَر از هاتفم به گوش آمد
ز فکرِ تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکمِ آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغِ صبح ندانم که سوسنِ آزاد
چه گوش کرد؟ که با دَه زبان خموش آمد
چه جایِ صحبتِ نامحرم است مجلسِ انس؟
سرِ پیاله بپوشان که خرقهپوش آمد
ز خانقاه به میخانه میرود حافظ
مگر ز مستیِ زهدِ ریا به هوش آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر (حافظ) به توصیف زیباییهای بهار و لذتهای زندگی میپردازد. او بر این باور است که زمان شادی و سرور فرا رسیده و همه چیز در حال نشاط و طراوت است. درختان سبز شدهاند و پرندگان به آواز درآمدهاند. حافظ از شنونده میخواهد که از جدایی و تفرقه دوری کند و به جمعبودن و وحدت بپردازد. او به وجود لذتهای دنیوی و زیباییهایی که در طبیعت وجود دارد، اشاره کرده و به برگزاری مجالس شادمانه دعوت میکند. همچنین، به نقد ریاکاری در زهد و وصول به حقیقت میپردازد. شعر به تأکید بر خوابی خوش و سرور، و دعوت به خوشی و عشق به زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: باد صبا به پیشواز پیر و مِیفروش آمد و خبر آورد که زمان شادی، خوشی و لذت نوشیدن فرارسیده است.
هوش مصنوعی: هوا به طرز نشاطآور و پر از زندگی درآمد و باد مانند نغمهای دلنواز از میان درختان وزید و پرندگان با صدای دلانگیز خود به آواز درآمدند.
هوش مصنوعی: باد بهاری به قدری تنور لاله را تند روشن کرد که غنچهها از شدت گرما عرق کردند و گلها به حرکت درآمدند.
هوش مصنوعی: به خوبی به سخنان من گوش فرا بده و سعی کن از زندگی لذت ببری، زیرا این گفتار جادویی از من به تو رسیده است.
هوش مصنوعی: از اندیشه تقسیم و جدایی فاصله بگیر تا به وحدت و اتحاد برسی، زیرا زمانی که نیروی شر ظهور کند، پیام خیر و نیکی نیز میآید.
هوش مصنوعی: نمیدانم صبحگاه چه پیامی از سوسن آزاد دریافت کرد، چون او با وجود اینکه ده زبان دارد، در سکوت به اینجا آمد.
هوش مصنوعی: در اینجا تأکید بر این است که در شرایطی که نباید صحبتهای نامناسب مطرح شود، بهتر است که از گفتگوهای نا مناسب اجتناب کنیم. همچنین، اشاره به این است که وقتی فردی با ویژگیهای خاص و مذهبی وارد جمع میشود، باید رفتار و گفتار خود را متناسب با آن شرایط تغییر دهیم و محتاطانه عمل کنیم.
حافظ دارد از خانقاه به میخانه میرود گویا مستی زهد ریایی از سر او پریده و هشیار شدهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد
که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد
زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد
به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد
چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت
[...]
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد
شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
که وقت عشرت رندان باده نوش آمد
نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب
ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد
جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی
[...]
نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد
گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد
پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید
ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد
چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی
[...]
سحر ز هاتف میخانه ام سروش آمد
که بایدت به در پیر می فروش آمد
به جان چو خدمت میخانه راکمر بستم
سرم ز مستی آسودگی به هوش آمد
چو ره به گشت گلستان وحدتم دادند
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.