گنجور

حاشیه‌ها

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

پی نوشت:
"اگر که مردوار تحمل نکنم..." -> یعنی همچنان در دل کینه و سیاهی نگه دارم آنگاه به آن "یک دوست" جفا کرده ام

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

نه خیر، اینجا هم رفتیم در حصر...

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

خواجو جان،
آورده:
"من اگر مست و خرابم نه چون تو مست شرابم"...
"پی رو" سرکار هم برای شیرفهم شدن خلایق توضیح داده:
"تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون
‎کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
‎به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی
‎که سودها کنی ار این سفر توانی کرد‎
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
‎غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد"...
یادت می آید؟ که اولی در جای دیگری آورده:
"رسیدم به صحرایی که عشق از وی پدید آید
بیابد پاکی مطلق هرآنچه در وی پلید آید"...
حالا ببین این بابا چند مرحله را طی کرده...
برادر، همین کارها را کردی که به گرد سعدی نرسیدی و تازه شاگردت هم ازت جلو زد و دودت کرد دیگر... -:)

 

علی حسینیون در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در مصرع 7 و 9 کمد بنظر میرسد که می بایستی کمند باشد

 

علی حسینیون در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در مصرع 7 و 9 بنظر میرسد کمد میبایستی کمند باشد

 

فرشید در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۳:

با سلام در مصرع اول عشق صحیح می باشد

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

گمنام -1 گرامی،
درود بر شما و پوزش بابت تاخیر، ذهن بنده را هم که کجاها که نکشاندی؛ رفته بود پی راسپوتین...
مضاف و مضاف الیه رابطه بین دو اسم است و جفا که اسم نَبوَد...جفای دوست را هم که نمی خوانیم و نمی نویسیم "جفایی دوست"...
دوست گرامی برای کاغذ سیاه نکردن، فقط خلاصه می کنم:
از مصرع نخست این بیت دو برداشت ضد و نقیض می توان داشت:
1- این جفای من به دوستان است
2-این جفای دوستان به من است
مصرع دوم نیز به همان صورت می تواند ضد و نقیض باشد...
ولی دریافت من از بیت همانی است که پیشتر آمد:
1-اگر که از بابت جفای دوستان از آنان بگسلم و ببرم رسم مروت و مردانگی نیست
2-اگر که مردانه تحمل نکنم (یا به قول 7 و همچنین بیت بعدی صبور نباشم) آنگاه به "دوست" جفا کرده ام
این " یک دوست" مصرع دوم با "دوستان" مصرع پیشین از یک جنس نیستند...دوستان نماد آدمیان، مردمان است که جفا از آنان سر می زند ولی آن "یک دوست" همانی است که سعدی جا به جا ازو یاد می کند و در اینجا پرهیز دارد که مبادا به او جفا کند.
جان کلام آنکه او می گوید:
اگر بابت جفای مردمان از آنان کینه به دل گیرم و از ایشان بگسلم، رسم مردی و مروت نباشد
اگر که مردوار تحمل نکنم به آن "یک دوست" جفا کرده ام
چند نکته:
اول از همه، این زن است که همواره معروف به صبوری و بردباری و تحمل بوده و نه مرد که به بی خیالی شهره است...اینرا که من و شما بدانیم سعدی نیز بی شک می دانسته.
دوم،
-در باب زدن اگر توجه کنید نمونه های دیگری از زدن و زنم داریم:
قیدش را زدم یا (ب)زنم، قید یعنی زندان و حصر...حال حصر و زندان زدنی است؟
در اینجا یعنی صرف نظر کردن، بی خیال شدن
-فلانی به بیابان زد، من هم اگر چنان شود به بیابان زنم...آیا بیابان زدنی است؟
هم معنی مجنون شدن دهد و هم راه بیابان در پی گرفتن...
در خاتمه به همان "یک دوست" سوگند که من یکی نه نشانه ای از زن و نه از زن ستیزی در این بیت و غزل می بینم، و اینهم هیچ ربطی به علاقه داشتن و یا نداشتن به سعدی ندارد...
(و گمانم بر آنکه 7 و اردشیر و چند نفر دیگر در بالا موافق باشند)
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید

 

سراج در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:

این بیت از این غزل جا افتاده، در» حافظ به سعی سایه « هم این بیت هست لطفاً تصحیح فرمایید، با درود و سپاس بی کران...
مـا درد پنـهان با یار گـفتیم
نتوان نهفتن درد از طبیبان ...
غزل کامل...
چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
» مـا درد پنـهان با یار گـفتیم
نتوان نهفتن درد از طبیبان «
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر می‌شنیدی پند ادیبان
حافظ به سعی سایه

 

علی حسینیون در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۸ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

دگر طعنهٔ باده بر ما مزن
که صد بار زن بهتر از طعنه زن
متاسف شدم که این شاعر بسیار زیبا سخن نه تنها آزاده نبوده و دریاره زن اینچنین سخن سرایده، بلکه آنقدر در بند نان شب و موقعیت دنیوی نیز میبوده که چنین مدحی از شاه عباس بسیار ظالم سلسله صفوی نموده.

 

مهــراد در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

"ناسخ و منسوخ دارد" بهترین جوکی بود که خوندم!
دایما در حال ماله‌کشی هستند دوستان عزیز!

 

امین در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

شاعر عالی، همایون عالی، فقط ببینید اهنگی که سهراب پورناظری زده چیه، اصلا وحشتناک و بی نظیره...

 

پگاه در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

در بیت چهارم نیز در بعضی نسخه ها به جای " تقوی" ، " تدبیر" آمده : تکیه بر تدبیر و دانش...
در ضمن نکاتی که گفتم از کتاب "حافظ خراباتی" تالیف "رکن الدین همایون" می باشد.
با تشکر از سایت فوق العاده خوبتون.

 

پگاه در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

سلام
در بیت آخر در بعضی از نسخه ها مصرع اول چنین آمده: کیست حافظ تا ننوشد باده بی بانگ سرود
و در مصرع دوم "تجمل" اشتباه است، لطفا اصلاح کنید: عاشق مسکین چرا چندین "تحمل" بایدش

 

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶:

دوستان

" رست " در شاهنامه به مانای زاد، فرزند و تخم و ترکه آمده است
در داستان زال و رودابه ، منوچهر با زناشویی هم رای نیست، چه مهراب نژاد از ضحاک بیوراسب دارد:
فریدون ز ضحاک گیتی بشست
بترسم که آید از آن تخم ، رست
" رست با صدای پیش + م " رستم فرزندم!! "
که دور از نظر استاد جنیدی نیست
رست +تهم رستهم رستم به همین آسانی !
و کم نیستند مادرانی که جگر گوشگان " رودم " میخوانند!
فریدون جنیدی فرهیخته ایران دوستی است که گه گاه دیدگاه های تاریخی و زبانی دارد نا هم خوان باسنت ها ی تحقیقات تاریخی و زبانی مرسوم
، ازینرو برخی آنهارا بر نمی تابند.

 

بهداد میرزائی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶:

با درود. یک بار دیگر از استاد جنیدی نقل میکنم: نام رُستم در کتاب باستانی اوستا بصورت رَئوذَ-سْتَهم (raōδa-stahm) آمده است یعنی دارای پیکر بزرگ. این واژه در زبان پهلوی به رُذستَهم (rōδstahm) دگرگون شد. rōδ یعنی روینده، بالاگیرنده، نمو کننده، و تهم یعنی قوی پیکر. روی هم یعنی رشدکنندة قوی پیکر؛ و در فارسی به گونة ساده تر ’رُستم‘ در آمد. پس بیت مذکور ساختگی و زائیده ذهن افزاینده است. شناخت زبانهای باستانی برای درک شاهنامه لازم است. نمونة دیگر:
در نامة رستم فرخزاد به برادرش چنین آمده است:
بزرگان که در قادسی با من اند
درشتند و با اهرمن دشمنند
گمانند کاین «بِیش» بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیهون شود
چون برخی نویسندگان معنی «بِیش» را در نیافتند آن را به واژه های دیگر چون بیشه گرداندند. اما واژة بَئِیشَ (baēša) در اوستا یعنی درد و رنج و در زبان پهلوی به گونة بِیش (bēš) در آمد و گویا این واژه فقط در شاهنامه آمده است. واژه پزشک هم از همین آمده است به معنی «زننده درد و رنج». همین واژه در بیت دیگری نیز آمده است:
تو کردی همه جنگ را دست پیش
سپه را تو برکندی از جای خویش
خرد ار پس آمد تو پِیش آمدی
به فرجامِ آرام، «بِیش» آمدی
یعنی پس از آرامش، درد و رنج آوردی. توجه شود واژة پِیش (pēš) با کسره است یعنی جلو و امروز آن را با ئی میخوانیم.
در خصوص مقاومت ادبا و جامعه آکادمیک در برابر ویرایش جنیدی، فقط این پاراگراف را از فروید نقل میکنم (مقدمه دومین چاپ از کتاب «تعبیر رؤیا» پس از ده سال). خواننده آگاه خود میفهمد منظورم چیست:
”اگر پس از نزدیک ده سال از انتشار این کتاب خواستار چاپ دومی از آن شده اند، از آن رو نیست که محفلهای حرفه ای و تخصصی که مقدمه اولم را خطاب به آنها نوشتم، به آن علاقه نشان داده اند. به نظر میرسد همکاران روانپزشک من اصلاً به خود زحمت نداده اند تا بر حیرت و سرگشتگی که دیدگاه تازه من به خواب و رؤیا سبب آن گردیده، چیره شوند. ... دیدگاههای منتقدان در نشریات علمی افراد را فقط به این نتیجه میرساند ک

 

بهداد میرزائی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶:

با درود. یک بار دیگر از استاد جنیدی نقل میکنم: نام رُستم در کتاب باستانی اوستا بصورت رَئوذَ-سْتَهم (raōδa-stahm) آمده است یعنی دارای پیکر بزرگ. این واژه در زبان پهلوی به رُذستَهم (rōδstahm) دگرگون شد. rōδ یعنی روینده، بالاگیرنده، نمو کننده، و تهم یعنی قوی پیکر. روی هم یعنی رشدکنندة قوی پیکر؛ و در فارسی به گونة ساده تر ’رُستم‘ در آمد. پس بیت مذکور ساختگی و زائیده ذهن افزاینده است. شناخت زبانهای باستانی برای درک شاهنامه لازم است. نمونة دیگر:
در نامة رستم فرخزاد به برادرش چنین آمده است:
بزرگان که در قادسی با من اند
درشتند و با اهرمن دشمنند
گمانند کاین «بِیش» بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیهون شود
چون برخی نویسندگان معنی «بِیش» را در نیافتند آن را به واژه های دیگر چون بیشه گرداندند. اما واژة بَئِیشَ (baēša) در اوستا یعنی درد و رنج و در زبان پهلوی به گونة بِیش (bēš) در آمد و گویا این واژه فقط در شاهنامه آمده است. واژه پزشک هم از همین آمده است به معنی «زننده درد و رنج». همین واژه در بیت دیگری نیز آمده است:
تو کردی همه جنگ را دست پیش
سپه را تو برکندی از جای خویش
خرد ار پس آمد تو پِیش آمدی
به فرجامِ آرام، «بِیش» آمدی
یعنی پس از آرامش، درد و رنج آوردی. توجه شود واژة پِیش (pēš) با کسره است یعنی جلو و امروز آن را با ئی میخوانیم.
در خصوص مقاومت ادبا و جامعه آکادمیک در برابر ویرایش جنیدی، فقط این پاراگراف را از فروید نقل میکنم (مقدمه دومین چاپ از کتاب «تعبیر رؤیا» پس از ده سال). خواننده آگاه خود میفهمد منظورم چیست:
”اگر پس از نزدیک ده سال از انتشار این کتاب خواستار چاپ دومی از آن شده اند، از آن رو نیست که محفلهای حرفه ای و تخصصی که مقدمه اولم را خطاب به آنها نوشتم، به آن علاقه نشان داده اند. به نظر میرسد همکاران روانپزشک من اصلاً به خود زحمت نداده اند تا بر حیرت و سرگشتگی که دیدگاه تازه من به خواب و رؤیا سبب آن گردیده، چیره شوند. ... دیدگاههای منتقدان در نشریات علمی افراد را فقط به این نتیجه میرساند که تصور کنند اثر من محکوم است تا در قعر سکوت مطلق فرو برود؛ در عین حال، طرفداران اندک یا متهوّر من، که تحت راهنمائی من ... از تفسیر رؤیاها در درمان بیماران روانی سود میبرند، نمیتوانستند چاپ اول کتاب را تماماً خریده باشند. به این ترتیب من به گروه بزرگتری از خوانندگان تحصیلکرده و کنجکاو احساس دین میکنم که علاقه آنها سبب شد تا پس از نه سال، این کار دشوار را که از جهات بسیاری مهم است دوباره در دست بگیرم.“
امروز نام فروید در دنیای علم جاودانه شده، در حالی که از منتقدان او نامی در میان نیست.

 

ثبت شرکت در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

و با این درد ..... این درد برد ما را

 

هادی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۶ - فی صفة الموت:

کلمه اول بیت اول «جز» باید باشه ظاهرا

 

سید محمود حسینی پناه در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷:

در نسخه دیوان ناسر خسرو/ تصحیح و شرح جعفر شعار، کامل احمد نژاد. تهران: پیام امروز،1378
وزن این قصیده که قصیده ی شماره 86 در آن نسخه است ؛ در قسمت "وزن نما"، صفحه ی 743 چنین آمده:
مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیل

 

khayatikamal@ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5276

 

۱
۲۹۵۵
۲۹۵۶
۲۹۵۷
۲۹۵۸
۲۹۵۹
۵۰۷۸
sunny dark_mode