گنجور

حاشیه‌ها

مهناز ، س در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۴:

گرامی رضا خان
گویا می گوید : دنیا وفا ندارد ، اگر داشت قبلاً به دیگران میرسید ، منتظر نباش .
مانا باشی

 

وفایی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

جناب نوبری نیا
در مورد تن آسایی یا تن آسانی ، دوستان قبلا دلیلش را گفته اند که چرا باید تن آسانی باشد : چون تن آسایی با ابیات دیگر ، هم قافیه نیست .
اما در مورد عارفان جمع بکردند یا جمع نکردند ، کاملا حق با شماست . به نظر من این بدیهی است که باید " جمع نکردند " باشد . دوستانی که می گویند " جمع بکردند " صحیح است ، شاید ادبیات را خوب بدانند ولی به نظر می رسد لازم است که یک زمانی هم وقت صرف کنند و درباره احوالات و روحیات و اعمال و رفتار عارفان بزرگ در طول تاریخ ، کتاب بخوانند .
اگر به اندازه کافی راجع به عرفا بخوانید و تحقیق کنید ، به محض شنیدن نام عارف ، اولین کلمه ای که از رفتار و نحوه زندگی شان به ذهن تان خطور میکند ، رها کردن اشیاء و نگه نداشتن هر شیء مادی قیمتی یا غیر قیمتی است . حتی عارفان و اولیا ، همه کم خوراک بوده اند . بسیار کم خور . گویی هر نوع جمع آوری و انباشتی ، باری بوده است بر دوش سبکروحی جانهای پاکشان .
دلیل دیگری که " جمع بکردند " نمی تواند صحیح باشد این است که همه آدمها جمع کرده هایی دارند که قابل دزدیدن نیست ! کسی نمی تواند دانش یک دانشمند را از او بدزدد . کسی نمی تواند هنر یک هنرمند را از او بدزدد . یک پیشه ور یک سیاستمدار یک ورزشکار و .... و هر شغلی و حرفه ای ، اندوخته هایی دارد که قابل دزدیدن نیست . پس چرا نام عارف را آورده و عارف را مستثنی کرده ؟ چون عارف با بقیه مردم ، یک فرقی دارد : مردم عادی دایما حرص میزنند که بیشتر و بیشتر داشته باشند و جمع کنند در حالیکه عارف دقیقا برعکس : لذت می برد از اینکه رها کند و بیفکند و هیچ نداشته باشد و آزاد و شاد و سبکروح باشد ....

 

خواجوی کرمانی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

آقای بابک چندم
متوجه منظورتان نشدم ببخشید
من تنها سوالی کرده ام از آ مم صادق که طرف چه موادی مصرف می کرده است
شما اگر جواب آن را میدانید بنده را هم مطلع فرمایید
به گرد سعدی هیچکس نمی رسد خواجو که جای خود دارد .

 

وفایی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

آقای سید محمد مهدی
متنی که نوشته اید ، عالی است .
شما حقیقت را می دانید .
درود برشما

 

سید مهدی موسوی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

قطعه فریاد رس از استاد علیرضا افتخاری در نهایت زیبایی اجرا شده است البته اجرای خصوصی

 

رضا مقدم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۴:

نوبت به تو خود نیامدی از دگران
معنی این مصراع و لطف میکنید؟

 

khayatikamal@ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۲:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8745
تولد امام 9م بر گنجور یان مبارک

 

رضایی در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

با توجه به معنا فراق به اشتباه فراغ نوشته شده است

 

دیوانه ی شاهنامه در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:

با عرض سلام خدمت تمامی عارفان موجود در این سایت
بنده باید عرض کنم که من درست است که سن زیادی ندارم ولیکن تمامی متون موجود در این سایت را مطالعه کردم و با این حال علاقه ای به وارد شدن به مناظره شما بر سر یکی از 1000 بیت این شعر ندارم بنده فقط می خواهم با تمام وجود از مدیر این سایت یا هر چیز دگر که اسمش را گذاشته اید تشکر کنم زیرا بنده واقعا عاشق شعر های ایرانی هستم و بسی لذت بردم البته من نتوانستم خود داری کنم و این جمله را نگویم که ای کاش همه ی ما بدون توجه به بعضی نکات ریز که منظورشان بی ادبی نبوده و شاید بعضی ها این گونه برداشت کرده اند بقیه ی نظر را بخوانیم
با تشکر خداوند همه مارا به راه شعر هدایت کند

اگر در این متن اشتباه املایی یا تایپی مشاهده میکنید من را ببخشید

 

اردشیر در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

بسیار زیباست این غزل سعدی عزیز
نظر جناب مهندس مشیری هم بنظرم درخور تأمل است که میفرماید بگونه ای این معنا هم برمی آید که سعدی شروع صبح را نه به بانگ خروس بلکه به زمان پایان معاشقه ی عاشقان معتبر دانسته و در کنار آن شاید بانگ اذان یا کوس سرای اتابک را هم بهانه ای قرار داده است برای ادامه ی بیشتر بوس و کنار عاشقان.

 

۷ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

اجنه که در فارسی به جای جن و پری کاربرد دارد در واقع جمع جنین عرب است که فارسی آن رویان است از ریشه روییدن

 

۷ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

بری، ذاتش از تهمت ضد و جنس
غنی، ملکش از طاعت جن و انس
جن و انس هر دو جمع هستند و مفرد آنها جنی و انسی
جن و انس کنایه از تضاد باشد و اینجا پیدا و پنهان
پس پرده بیند عملهای بد
همو پرده پوشد به آلای خود
آلاء: نیکی ها،نعمت ها
مفرد آن اِلی

 

ابوذر در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:

در پایان بخش آوازی اجرای محمدرضا شجریان و حسین علیزاده در کردبیات به مناسبت درگذشت مرحوم رضوی سروستانی در تالار رودکی،
این رباعی به آواز خوانده شده است.

 

نادر.. در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام:

دوست عزیز
"لا" به معنی "نه" اشاره دارد به جمله"لا اله ..." که هم اکنون بیشتر کاربرد شعارگونه دارد..
هم آنگونه که احترام گذاشتن به بزرگان (به دلیل عدم شناخت و تقلید و هزار گمراهی دیگر) متاسفانه همواره تبدیل به بت ساختن از آنها شده است و می شود و خواهد شد...

 

رهام در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام:

با سلام خدمت دوستان من اینجا برای معنی مصرع زیر آمدم
به لا قامت لات بشکست خرد
منظور و مفهوم کلمه " به لا" را می خواستم
اما با توجه به گفته های دوستان جملات زیر را برای شما می نگارم ضمنا در مورد موضوع بالا تقاضای کمک دارم
بدون تردید سعدی در نظامیه بغداد درس خوانده و با صراحت خودش به این نکته اشاره کرده: «مرا در نظامیه ادرار بود». او درس خوانده نظامیه است. او در بغداد درس خوانده که مرکز نظامیه‌ها بوده. یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌های جهان اسلام، دانشگاه‌های نظامیه در سراسر جهان اسلام بوده که دقیقاً مثل دانشگاه‌های امروز ضوابط داشته. این امر تدبیر خواجه نظام‌الملک بوده و از نظر تشکیلات منظم بوده، اما محتوای این دانشگاه‌ها فقه شافعی و کلام اشعری بوده و بس. البته ادبیات را که مقدمات بوده، باید می‌خواندند. ادبیات عربی و فقه شافعی و کلام اشعری. سعدی درس خواندۀ نظامیه است. در این امر هیچ تردیدی نیست و مسلماً در او اثر داشته،
اما هیچ یک از این‌ها سعدی را نساخته، سعدی را زمان خود ساخته و سعدی معاصر عصر خود بوده است. یعنی عصر خودش را دریافت. اگر می‌خواست حرف‌های دیگران را تکرار کند، تکرار می‌کرد. اگر می‌خواست حرف‌های نظامیه را تکرار کند، یک قران به درد نمی‌خورد. نه فقه شافعی و نه کلام اشعری هیچ کدام به درد نمی‌خورد.
اما سعدی روح زمانۀ خود را گرفت. آن استعدادی که خدا به او داده بود. او معاصر با عصرش بود و مبدأ تاریخ و دوران‌ساز شد و تا زبان فارسی، در حیات است، سعدی هم‌چنان می‌درخشد و بلکه تا سعدی، سعدی است، زبان فارسی هم‌چنان می‌درخشد.
ما تحصیل‌کرده نظامیه در جهان اسلام ایرانی فراوان داریم که غزالی از جمله آن‌هاست. غزالی و سعدی دو چهره بزرگ هستند. این‌ها اشعری مسلک بودند و اشعری‌المدرسه، اما به حکم این‌که به عالم عرفان قدم گذاشته‌اند و سعدی هم وارد حوزه‌ی عرفان شده، عارف بزرگی است. عارف نمی‌تواند که اشعری بماند و باید عبور کند. ممکن است اصطلاحات اشعری به‌کار ببرد و می‌برد و ممکن است شکل و قیافه اشعری‌گونه در بیانش باشد و هست، اما عارف دیگر نمی‌تواند اشعری باشد؛
منبع :دکتر غلامحسین ابراهیمی‌دینانی

 

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

ببخشایید
شیخ ان را" اسم " خواسته است
و بختتان سبز .
نمونه زیبایی از فعل مرکب به یادم آمد :
" ویران ساختن " !!

 

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

بابک گرامی،
از خواندن آنچه گه گاه مینویسید همواره سود برده ام
این بار هم ، اما نه بدان ماناست که همیشه همرای باشم
اگر بشود گفت مهر دوست چرا نگوییم جفای دوست؟
دودیگر جفا در عربی مصدر است و
شیخ در این بیت آنرا سم خواسته است . در باب برساختن فعل های مرکب با زدن نمونه های بسیار داریم که فعل بیرون از مانای اصلی به کار رفته است
( واین تعریف فعل مرکب است و گر نه درس خواندن و مانندان فعل مرکب نیستند)
سخن بر سر جفا زدن است
در برداشت مانایی بیت به گمان هم راییم.
بختتا سبز، روزگارتا ن سپید و چهرتان هماره سرخ باد

 

پرهام در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۸:

در گذشته مردم ایران از نوعی پارچه برای بستن سر استفاده میکردن به نام دستار مثل این که بالای سره صائب هست دستار با عمامه فرق داره عمامه کامل به دور سر بسته میشه و توسط روحانیون استفاده میشده و میشه اما دستار یه بخشیش به بالای سرمیاد و در گذشته توسط همه مردم استفاده میشده استفاده از دستار در میان برخی از اقوام ایران که هنوز لباس سنتی شون را حفظ کردن دیده میشه مانند مردم سیستان.

 

نیلوفر در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

چه زیبا و دلنشینه این شعر...هروقت دلم میگیره و رنجور میشم با خوندنش آرامش بی پایانی میگیرم...خدا رحمتت کنه حافظ جان

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

پی نوشت:
"اگر که مردوار تحمل نکنم..." -> یعنی همچنان در دل کینه و سیاهی نگه دارم آنگاه به آن "یک دوست" جفا کرده ام

 

۱
۲۹۵۴
۲۹۵۵
۲۹۵۶
۲۹۵۷
۲۹۵۸
۵۰۷۷
sunny dark_mode