۱۳ رجب در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸:
بر سر گنجی که یزدان در دل احمد نهاد
جز علی گنجور نی و جز علی بندار نیست
وانکه یزدان بر زبان او گشاید قفل علم
جز علی المرتضی اندر جهان دیار نیست
تولد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بر ساکنان کشور گنجور مبارک.
حیدر در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۰:
ممنونتان استادعالیقدر افتخارمیکنم که شمارا داریم شما یکی ازبهترین غنائم فرهنگی وعرفانی مامیباشید. عمرتان جاویدانه باد!
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱۷:
یوسف به زر قلب خریدند عزیزان :)
عجب
مصطفی علیزاده در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶:
کلمه اضطراب با غلط املایی ثبت شده است . بیت دوم
سعید در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
ابیات زیر از دفتر دوم مثنوی بخش 54 در مورد عقل زنان به عرض میرسد:
گفت گر کودک در اید یا زنی
کو ندارد عقل و رای روشنی
گفت با او مشورت کن وانچ گفت
تو خلاف ان کن و در راه افت
کاروان پرند در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست:
اشتباه تایپی در گنجور :
در همان مصرع دوم از بیت اول، در نمونه گنجور حرف «ر» از قلم افتاده است. آخرین واژه بیتاول واژه «در» است.
کاروان در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست:
دکتر میلاد عظیمی در مجله بخارا شماره فروردین و اردیبهشت 1397 پیشنهاد تصحیح مصرع دوم بیت اول را مطرح نموده است. بر اساس نظر درست ایشان، بیت اول باید بدینگونه باشد :
بامدادان پگاه آمد بربسته کمر
غالیه بر سر و رو کرد و برون رفت به در
«استفاده از غالیه برای خوشبو کردن سر و مو مشهور است.»
مهدی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹:
درود
به گمانم واژه "آنی" در مصراع دوم بیت اول بایست "همانی" باشد.
مجید محمدپور در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱:
درود بابک عزیز و دوست ناشناس ! فرمایش شما کاملا صحیح می باشد . سپاس از تذکر مناسب شما .
کوروش در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:
با سلام
دوستان منظور از بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد چیست؟ و آیا منظور حضرت حافظ رسم ویژه ای از قدیم بوده؟
نوروز فولادی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
یادداشت های دوستان نوشته مولوی را کاملا تایید می کند:
هرکس از ظن خود شد یار من ---- وزدرون من نجست اسرار من
با احترام به نظر همه دوستان باید اشاره کنم که مولوی بر این باور است که حس پنج گانه موجود در انسان ها کافی برای درک حقایق نیستند. این حقایق می تواند الهی باشد می تواند احتماعی باشد و..... علاوه بر حس های مزبور یک انسان برای این که شان آدمی پیدا کند باید خصیصه یا خصیصه های برتری داشته باشد. به این شعر مولانا توجه کنید:
راه حس، راه خران است ای سوار - ای خران را تو مزاحم، شرم دار
آن چه آدم را بر انسان حیوان مدار متمایز می کند استفاده بهینه از عقل و خرد است. در این داستان ده به معنی عقل محدود(کوچک) و رند ماب و شهر به معنای عقل کل به کار گرفته شده است . مولوی ستم دیده ها را مقصر می داند و نه ستمکاران را. بر این باور است اگر مظلوم نباشد ظالم نخواهد بود. در این داستان هم شهری را که انتظار می رود که از عقلش خردمندانه استفاده کند گرفتار حرص و آز و بهره مندی می افتد و سر انجام مات رند می شود چون از خردش بهره نگرفته است.
محمد علی آدم پیرا در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ رهی معیری » رباعیها » ناله بیاثر:
در سومین مصراع این رباعی با دست خط مرحوم معیری چنین نوشته شده است:
«با غیر گذشت و جانم از غیرت سوخت»
کمال داودوند در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:
در این جا در مصرع آخر نای به معنی زیست شناسی معنی میدهد
جمع این رباعی از 6803
رامین در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
منظوراز بیت سومرو بفرمایید ومنصورکیست
مهر دلبر در ۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:
دربیت هفتم جایی که می آید; "خیال لب و روی و خلاش بدیدم" واژه "خلاش" غلط می باشد و بنظرم لغزش تایپی بود وصحیح آن باید واژه "خُد" باید باشد به معنی چهره و رخسار... پس صحیح بیت این باید باشد: "خیال لب و روی و خُدش بدیدم
به سر در گل و مشک و شکر فتادم" .... وهمچنین کاربرد "خُد" دراین بیت زیبای شیخ محمود شبستری "جهان چون زلف و خُد و خال و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست"....
احمد معبادی در ۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
حسین عزیز
با شما کاملا موافقم.
سال ها "طی" شد که بیرون درت چون حلقه ایم
هم معنی درستی دارد و هم وزن شعر به درستی و مطابق با سایر ابیات میگردد.
سپاس از توجه شما
ایلیاشید در ۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۱:
در دیوان شمس نسخه چاپ سنگی بمبئی سال 1335 شمسی ابیات زیر نیز در صفحه 584 ذیل همین غزل آمده:
ای پسر اندر سپهر هفتمین ....با ملائک سالها گردیده ام
گر بگویم شرح حال خویشرا.....نهصدوهفتاد قالب دیده ام
گربپرسندم زحال زندگی .... همچو سبزه بارها روئیده ام
همچو الیاس اندرآن بحر محیط ....درمیان قعردریا بوده ام
همچوخضری درحیات جاودان....قطره ای از جام او نوشیده ام
جرعه ای از خُم ....این نظر از شاه مردان دیده ام
همچو بلبل در گلستان اِرم....در فراقش من بسی نالیده ام
روشنایی در دل شمس یقین.....چشم باطن را به معنی دیده ام
بنظر میرسد در تصحیح ها ادیبان چون نتوانسته اند معنی شعر را قبول یا فهم کنند این قسمت را تحزیف نموده اند
نادر.. در ۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
و اما تو ای عشق!
میان ابروت ای عشق این زمان گرهیست
که نیست لایق آن روی خوب، از آن بازآ..
م در ۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۸۹ - آبادان:
عبادان ظاهرا نام منطقه شامل آبادان و خرمشهر فعلی است.
یاسین در ۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷: