گنجور

حاشیه‌ها

عرفان در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
توی این مصرع اگر بجای قرب از غرب استفاده شه
معناش به نظرم زیباتر هست
غربت . [ غ ُ ب َ ] (ع مص ) غُربَة. دوری از جای خود. دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غریب شدن . (مصادر زوزنی ). دوری از وطن . جدائی از وطن در طلب مقصود. غُرب . (اقرب الموارد). دوری از جای باش . دوری از خانمان . دوری از وطن و شهر.
معنی اینگونه می شه که :
در وجودش عذاب است و سلامتی در وجودش دور است
با توجه به بیت پرسیدم از طبیبی . . . .

حمیرا در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

سلام معنی بیت ای هفت عروس نه عماری بر درگه تو به پرده داری یعنی چی؟ منظور از هفت عروس چیه؟ممنون

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
این شجریان یک عادت بدی که دارد این است که گاهی درک درستی از بیتی ندارد و به بدترین گونه که میشود انگاشت آن را دگرگون و ویران میکند.
برای نمونه در نیم بیت دوم "صبر" را "عقل"میخواند
آخر بزرگوار مگر نه این است که صبر به دل برمیگردد نه عقل
بهوش بودم که بیدل نشوم شمایل تو را که دیدم نه صبر (در دل) ماند و نه هوش(عقل) در سر یعنی:
"هم بیدل شدم هم بیهوش" و مرا بی سر و سامان و خانه خراب کردی
بی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرا
در پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان من
وقتی که "عقل" را به جای"صبر" بنشانیم و بخوانیم شعر را منهدم کرده ایم

رضا در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
"هما" همان مرغ افسانه ای همایون است که گویند درقدیم هرگاه می خواستند پادشاه انتخاب کنند این مرغ را رها می کردند وبه دوش هرکس می نشست اوراانتخاب می کردند.
"مَقام یا مُقام"هردوبه معنای محلّ اقامت وقیام، مکان وجایگاه
اوج سعادت : کمال خوشبختی
خوشبختی وسعادت به هماتشبیه شده ضمن آنکه خودِ هما نمادِ خوشبختیست هرجافرودآید باخودسعادت می آورد.
معنی بیت: ای محبوب وای معشوق، اگرازروی لطف ومرحمت به دیدارما (عاشقان)قدم رنجه کنی،همای بالاترین سعادت وخوشبختی به بام مافرودمی آید وما رستگار وکامروا می گردیم.
دراین غزل زیبا حافظ هنرنمایی کرده وبازبانی عارفانه - عاشقانه وهزارالبته حافظانه، وبابکارگیری مضامین عرفانی، معشوق وممدوح زمینی (احتمالاً شاه شجاع) راستوده وشاهکاری دیگربرای دوستداران شعروادب هدیه نموده است.
مژده دادند که برما گذری خواهی کرد
نیّتِ خیرمگردان که مبارک فالیست
حُباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگرزروی توعکسی به جام ماافتد
دراینجا منظورازآرزوی افتادن عکس معشوق به جام عاشق این است که شاعرآرزو داردبامعشوق خویش ودر کنار یکدیگر هم پیاله گردند تاعکس واقعی اوبه جام عاشق بیافتد وگرنه عاشق که همیشه به یادمعشوق هست وعکس اورا درجام وپیاله ی دل نمایان است.
معنی بیت: همانندِ حبابی که ازشوق کلاه برمی اندازد من نیزسرمست وشادان، کلاه به هوامی اندازم اگر روزی توفیقی حاصل شود برماگذری کنی وازروی مرحمت هم پیاله ی من باشی وفروغ عکس رخسارت درجام من بیافتد.
آخرای خاتم جمشیدهمایون آثار
گرفُتدعکس توبرنقش نگینم چه شود؟
شبی که ماه مُراد ازاُفق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
مُراد : مقصود و آرزو
طالع: طلوع کننده
بود که : امکان داردکه ، باشد که
معنی بیت: آن شبِ فرخنده ای که ماه مقصود طلوع می کند ودرمهتاب آرزوها همگان به کام خویش می رسند احتمال دارد که ازتابش آن، فروغی نیز به بام مابرسد وماراکامران سازد.
مقصود ومرادِ دل شاعرعزیزتنها دیداربا معشوق است وبس. می بینیم که درسه بیت،به شرح این آرزو پرداخته وبامضامین لطیف وعبارات متنوّع وحس انگیز آن رابیان فرموده است. گرچه ابیاتِ پیش رونیزبرپایه ی همین آرزو سروده شده است.
من این مُرادببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان درکنارمن باشی
به بارگاه توچون باد رانباشد بار
کی اتّفاق مَجالِ سلام ما افتد
بادرا نباشدراه: بادنیزاجازه ی ورود ندارد وبی اذن شما نمی تواندواردشود. بادهم به فرمان توست توسلیمان زمانی.
معنی بیت: درشرایطی که بارگاهِ حرم تو، مراقبان ونگاهبانان زیادی دارد وبی اجازه ی تو حتّا بادنیزنمی تواند وارد شود، امیدی نیست که من توانسته باشم به خواسته وآرزوی خویش رسیده وارد بارگاهِ باشکوه توشوم وآتش حسرت دیدار فرونشانم.
جان می دهم ازحسرت دیدارتوچون صبح
باشدکه چوخورشید درخشان بدرآیی
چو جان فدای لب اَت شد خیال می‌بستم
که قطره‌ای ز زلال اَت به کام ما افتد
خیال می بستم :خیال می پروراندم، می پنداشتم،امیدواربودم
لبانِ سرخ وآبدارمعشوق دراینجابصورت پنهانی به شرابی زلال،ناب وگوارتشبیه شده است.
معنی بیت: وقتی که جانم رابه جاذبه وجادوی لب توهدیه کردم درآن حال بسیارامیدواربودم که حداقل قطره ای ازشرابِ زلالِ لبانِ تو به کام من فرومی افتد وکامروا می شوم! دریغ چنین نشد ظاهراًغلط بودآنچه می پنداشتیم!
لب ازترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوّس شد
خیالِ زلفِ تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار فراوان به دام ما افتد
وسیله مساز: دستآویزقرارمده، واسطه مکن
این بیت درادامه ی بیت قبلیست. آنگاه که جان فدای لبانت کردم وخیال می بستم که قطره ای اززلال تو به کام من فروخواهد افتاد....
معنی بیت: درآن عالم خیالپردازی بود که زلف توگفت: جان خودرافدامکن ودستآویزی برای رسیدن به وصال قرارمده، پیش ازتونیزعاشقان زیادی اینکار راکرده وبه وصال نرسیده اند.
خیال زلفِ توپختن نه کارهرخامیست
که زیرسلسله رفتن طریق عیّاریست
به ناامیدی ازاین درمروبزن فالی
بودکه قُرعه ی دولت به نام ماافتد
فال زدن : استخاره کردن، دراینجا امیدواربودن به خوشی ِ پایانکار
بودکه: شایدکه، به امیداینکه
قرعه : انتخاب تصادفی ،سهم و نصیب
منظوراز"دولت" وصال است.
منظوراز"فال زدن" رجوع به دیوان حافظ نیست چراکه درزمان حیاتِ حافظ ، دیوان اوتدوین نشده بود امّا گویی که حافظ این بیت راخطاب به آیندگان سروده است. بی تردید اوبهترازهرکسی می دانست که چه گنجینه ای ارزشمندازخودبه یادگار گذاشته وآیندگان چگونه باایمان و ارادت واشتیاق، درهر فرصتی به این گنجینه ی گُهرباررجوع کرده وبدان تفأل خواهند زد. همانگونه که نیک می دانست که مزار مطّهرش زیارتگاهِ رندان جهان خواهدشد.
معنی بیت:
امّایک برداشت دیگراینکه،گویی این بیت درادامه ی بیت قبلیست که درعالم خیالپردازی، زلف معشوق گفت جان وسیله مساز... حال درادامه ی سخن،همان زلف معشوق است که به حافظ می گوید: آری عاشقان زیادی جان واسطه کردند ونتیجه ای نگرفتند لیکن زیادهم ناامیدمباش وفالی بزن (تلاش خودرابکن وبه نتیجه ی کارامیدوارباش و) دردل بگو که شاید اقبال سریاری داشت وقرعه ی دولتِ وصال بنام ماافتاد وکامرواشدیم.
حافظاسرزکُله گوشه ی خورشیدبرآر
بخت اَت اَرقرعه بدان ماهِ تمام اندازد
زخاک کوی توهرگه که دَم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
دَم زند : نفس بکشد ، سخن گوید.
معنی بیت:
هر گاه که حافظ سخن از خاکِ کوی تو می گوید شمیم روح انگیزی ازدل باغ جان به مشام ما می رسد. درخاک کوی توچه سِرّی نهفته است که نفس مُشکین می کند ودیده راروشنی می بخشد وجانبخش است وروح افزا.
درکعبه ی کوی توهرآنکس که بیاید
ازقبله ی ابروی تودرعین نمازاست.

nabavar در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:

در جای دیگر :شمارهٔ 112کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات
خیال لب و زلف و رویش بدیدم
بسر در گل و مشک و شکر فتادم

nabavar در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:

این غزل در تکه 17 ملحقات و مفردات سعدی نیز تکرار شده

nabavar در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:

عجب است این غزل هم در اینجا و هم در غزلیات کمال الدین اسماعیل آمده

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

به سعی ماشطه اصلاح زشت نتوان کرد
چنانکه شاهدی از روی خوب نتوان سود
ماشطه: آرایشگر(زن)
برخی نوعروسان در شب عروسی به سعی ماشطه در چشم خویش هم ناآشنا می آیند چه برسد به شوهر و مادر شوهر مگر روز دوم

nabavar در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:

مهر دلبر گرامی
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
خُد از کجا آمد؟
زنده باشی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

عقل روا می‌نداشت گفتن اسرار عشق
قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند
عقل پرده پوشی و صبوری میخواست ولی شور پر زور عشق بیخ صبر را از جا کند.
دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه
سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند
دل دیوانه چشم خلاص ندارد و سر پر سودا گوش شنوا

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

طفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببال
ابر بهاری گریست طرف چمن گو بخند
گیاه نونهال سیراب شد شاخه جوان را بگو که قد برکش
که ابر بهاری بسیار بارید بگو گلزار بخند و شکوفا شو
این که سرش در کمند جان به دهانش رسید
می‌نکند التفات آن که به دستش کمند
این شکار جان به لب، آن اندازه نیست که شکارچی به او نگاهی کند

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

حامد زمانی
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

مجتبی عسگری آواز بوعطا
برنامه هنوز آواز می آید، شبکه استانی یزد
پیوند به وبگاه بیرونی
مگر ایران در کجا نوازنده و خواننده پیدا ولی آلت نواختن پنهان کنند.
هر آلتی که آلت جنسی نیست جان برادر

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

محسن نامجو و حامد نیک‌ پی | دلارام
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

تصنیف "سخن عشق"/تصویری
محمدرضا و همایون شجریان
آهنگساز:حبیب الله بدیعی
تنظیم: مجید درخشانی
گروه شهناز - کنسرت لندن
پیوند به وبگاه بیرونی

محمدرضا و مژگان شجریان/تصویری
آهنگساز:حبیب الله بدیعی
تنظیم: مجید درخشانی
گروه شهناز - کنسرت لندن
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

سید خلیل عالی نژاد
پیوند به وبگاه بیرونی
سید علی اکبر گلپایگانی:
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

آلبوم "سر عشق" در ماهور
آواز: محمدرضا شجریان
نی:محمد موسوی
شعر: سعدی-بابا طاهر-حافظ-مولوی
شعر تصنیف:علی اکبر شیدا
اجرا:1361
انتشار:1365
پیوند به وبگاه بیرونی
جداگانه:
پیوند به وبگاه بیرونی
تصنیف "هزار جهد" ایرج بسطامی-آلبوم افسانه
پیوند به وبگاه بیرونی

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:

بازت ندانم از سر پیمان ما که برد؟
محمدرضا شجریان
آواز ابوعطا -کنسرت پیام نسیم(سوئیس)
داریوش پیرنیاکان (تار)، جمشید عندلیبی (نی) ، مرتضی اعیان (تنبک)
پیوند به وبگاه بیرونی

شهاب در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۳:

چقدر زیبا با کلمه رقعه در بیت اول بازی شده اولی به معنای پینه و دومی به معنای نامه نوشتن

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:

خیال لب و روی و خالش بدیدم
به سر در گل و مشک و شکر فتادم
روزگار غریبی است نازنین

۱
۲۹۵۱
۲۹۵۲
۲۹۵۳
۲۹۵۴
۲۹۵۵
۵۵۴۱