گنجور

حاشیه‌ها

پژمان رضوی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

دوستان اگر موافق باشند میخواهم بدعتی بگذارم که نظر دوستان را در مورد شاه بیت هر یک از غزلهای سعدی جویا شوم . به سلیقۀ بنده شاه بیت این غزل
این بیت است : - من سری دارم و در پای تو خواهم بازید - خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست

 

پژمان رضوی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

دوستان اگر موافق باشند میخواهم بدعتی بگذارم که نظر دوستان را در مورد شاه بیت هر یک از غزلهای سعدی جویا شوم . به سلیقۀ بنده شاه بیت این غزل
این بیت است : - تا سر زلف پریشان تو در جمع آمد - هیچ مجموع ندانم که پریشان تو نیست

 

پژمان رضوی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:

دوستان اگر موافق باشند میخواهم بدعتی بگذارم که نظر دوستان را در مورد شاه بیت هر یک از غزلهای سعدی جویا شوم . به سلیقۀ بنده شاه بیت این غزل
این بیت است : - همه عالم صنم از چین به حکایت گویند - صنم ماست که در هر خم زلفش چینی ست .

 

پژمان رضوی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

لطفا" علامت گذاری پیشنهادی نادر را در متن بیت اعمال نمایید . متشکرم .

 

پژمان رضوی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

دقت نظر نادر در درست خواندن این بیت بسیار عالی است و معنی آن را آشکار می کند .

 

محسن حیدرزاده جزی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۸:

با عرض پوزش ، نوشته خود را اصلاح می کنم .
در مصرع دوم از بیت چهارم ،کن چنان به صورت کآن چنان اصلاح شود
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

 

محسن حیدرزاده جزی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۸:

مدر صرع دوم بیت چهارم ، کن چنان به کآن چنان اصلاح شود .

 

مشاهری در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶:

در بیت دهم کلمۀ اول «ار» است:
از آینه‌ای بدی به دستت
چشم تو ترا به چشم کردی
اگر آینه ای داشتی خودت خودت را چشم می زدی!

 

میم جیم در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

بهترین وجه ممکن رو ممرضام اجرا کرده!

 

کمال داودوند در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

4998

 

علیرضا در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۴:

بسیار زیبا،
راستش در دوران معاصر خواننده ای به قدرت کلام مولانا پیدا نمیشود ولی اگر ایشان زنده بودند به هر کس اجازه خواندن اشعارشان را نمیدادند، بنده چند اهنگ از اهنگ های مولانا را با صدای افراد مختلف شنیده ام، به فرض مثال کار های اقای چاوشی با اشعار مولانا را که به کار گوگوش در اهنگ من و تو که این شعر را خوانده اند متوجه تفاوت فاحش کیفیت کار شدم، حتی صدای شجریان و .... . ولی هیچ صدایی و اهنگی به قدرت و زیبای کار گوگوش نرسید.

 

نیکومنش در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

درود بیکران بر دوستان جان
شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است
سوال ؛ چرا حافظ ارزوی خواب در شب قدر تا روز را می کند مگر نه این است که شرافت شب قدر تا انجایی است که شب را زنده می مانند وبه عبادت مشغول می شوند تا مقدراتشان به نیکی نوشته شود
توضیح بیت :با توجه به ابیات قبلی حافظ شب قدر را وصال یار (معشوقه نهانی خویش )می داند و رندانه بر سنن و اداب ظاهری و شریعت مابانه متحجرین می تازد و می گوید اکنون که وصال برای من حاصل شده است به جای انکه مشغول پرداختن به غیر باشم و دنبال مقدرات باشم بهتر است این لحظه وصال را با تو به خواب ببرم و با تو تا روز همراه باشم (بر عکس دیگران که شب قدر به جای انکه تو را بخواهند دنبال مقدراتشان هستند من تو را می خواهم و با تو تا روز می خواهم خوش باشم
واین سنت شکنی و رندانگی تاجایی پیش می رود که حافظ از عبارت
(در ظریف سفتن )در شب تاریک مدد می گیرد که اوج کامیابی در صورت عشق زمینی می باشد ولی حافظ رندانه اوج کامیابی ووصال با معشوق نهانی خویش را به تصویر می کشد که همان جلوه و اشراق دل خود به تجلی محبوب ازلی می باشد که در نتیجه ان حافظ به ظریف ترین معانی عشق تصرف پیدا کرده است ولی نمی خواهد نامحرمان از این کامیابی او مطلع گردن و با بهره گیری از صورت ظاهری عبارت (در سفتن)انها را از خود و معانی زیبایی که به ان دسترسی پیدا کرده دور می کند بد نیست بدانیم عبارت (در سفتن در گنجینه معشوق )را نظامی در کتاب هفت پیکر خود در داستان کنیز اقلیم اول بهرام گور در گنبد سیاه گون به مفهوم اوج کام گیری عاشق استفاده می کند که گویی حافظ صورت عبارت را از انجا تضمین کرده است
درود بی پایان بر جویندگان و پویندگان راستی

 

علیرضا فرساد در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

با عرض سلام.نه با ادبیات اشنا هستم و نه با موسیقی.پس جسارت من را از نظر دادن ببخشید. اما امروز و امشب از نظر معنی فرق ندارد. اگاهی ناب که برای مشتاقان می اید ، زمان و مکان ندارد. شب و روز در اشعار عارفان فقط استعاره هست. ما نباید فقط ظاهر کار را ببینیم باید در مفهوم تامل کرد. خوب وقتی اگاهی می اید ، همچون خورشید می تاید و روز خواهد بود. نه اینکه حتما روز یا شب اگاهی برای مولانا امده باشد. نکته دوم: چنبر به معنی حلقه هست. ما در حلقه هستیم تا انشالله به کمال نهایی برسیم. "سلسله موی دوست حلقه دام بلاست" البته اینجا میتواند به معنی خروج روح به سمت تعالی هم باشد چرا که چنبر معنی استخوانی در قفسه سینه هم میدهد ولذا میتواند به این معنی باشد که به سبب اگاهی انگار از دنیای مادی و جسم خارج شدم. ولی به نظرم چنبر به حلقه نزدیک تر است.سپاس

 

محمد در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - فی منقبة امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب کرم الله وجهه:

نام وجودت «لافتی» منشور جودت «هل اتی»
«یا منیتی حتی متی، انافی اسا و تحسری»
مصرع دوم این بیت را چگونه می‌خوانید که موزون هم باشد؟

 

اشراقی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

درود بر شما
بیت "به کدام مذهب است این
به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را
که تو عاشقم چرایی "
در تصنیفی متفاوت با صدای جناب سالار عقیلی به نام "محکومین " اخیرا خوانده شده است .

 

امیر در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:

می و شراب عامل مستی و سرخوشی هستند که می توان آنرا به همان روح القدس نسبت داد. مسیح خانه ای نداشت و بهمراه حواریون خود باصطلاح در کنج خراب بیتوته می کرد. پیام او پیام رستگاری بود و اینکه هرکس توبه کرده و به آب و آتش (روح القدس) تعمید یابد از هر غمی رها خواهد بود زیرا که نامش در دفتر حیات ثبت گردیده و رستگار و آزاد است و از قید و بندها رهاست.

 

سپیده - ش در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۱:

ممکن است بفرمایید چرا وزن مصرع "زهر عالم همه عسل شد" با بقیه مصرعها همخوانی ندارد؟ با تشکر

 

مریم در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

ز / دَس / تَم / بَر / نِ / می / ءآ / یَد / کِ / یِک / دَم / بی / تُ / بِن / شی / نَم
بِ / جُز / رو / یَت / نِ / می / خا / هَم / کِ / رو / یِ* / هیـ / چ / کَس / بی / نَم
مَ فا عی لن مَ فا عی لُن مَ فا عی لُن مَ فا عی لُن

 

رضا در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

روضه ی خُلد برین خلوت درویشان است
مایه ی مُحتشمی خدمتِ درویشان است
حافظ هرچه فریاد دارد برسرصوفی وزاهد وعابد ومدّعی وشیخ کشیده وهرگزبا آنان ازدرصلح وسازش درنیامده است،لیکن هرگاه به درویشان رسیده سراحترام وارادت فرودآورده وازآنان به نیکی یادکرده است. زیرا درویشان نسبتاً دراغلبِ دوره های تاریخی، بی ادّعا وبی توقّع وبی نام ونشان،بی هیاهو وبی صدا، تمام همّ وغمّ خودراصرف پالایش درون ازآلودگیها، منیّت ها،خودخواهی ها وپلیدی هاکرده وهرگزازسادگی وصداقت مردم به نفع خوداستفاده ننموده وبه کسی آزاری نرسانده اند.
حافظ دراین غزل زیبا ازابتدا تاانتها ازپاکیزگیِ باطن وظاهرمعنوی درویشان سخن گفته است. درویشانی که همواره درصف اوّل جنبشهای مردمی و مبارزاتِ آزادیخواهانه بوده ودرغالبِ دوره ها موردِ ظلم وستم قرارگرفته اند. کسی چه می داند شاید درآن روزگاران که درویشان پاک نهاد درشرایط نامناسب سیاسی، سرکوب می شدند، این غزلِ اثربخش، درتغییرنظردولتمردان بسیار موثّرواقع شده واین قشرآزاریخواه ِ روشن ضمیرراجایگاهی شایسته بخشیده است.
روضه: باغ، گلزار
خُلد: همیشگی، جاویدان، کنایه از بهشت
خُلدبرین: بهشت اَعلا
خلوت: گوشه ی عُزلت وتنهایی اختیارکردن به منظورخاصّی. درویشان باهدفِ تمرکز برپاکسازی روحی وجسمی، گهگاه به مدّت های معلومی با راهنمایی ِ راهنما ومرشد به خلوتگاه پناه برده وبه گفتن وِرد وذکرمشغول می شوند.
مایه: سرمایه.
مایه ی مُحتشمی: آنچه که سببِ بزرگی و جاه و جلال شود.
معنی بیت: خلوتگاهِ درویشان آنقدرباصفا هست که گویی چشم اندازی ازبهشت اَعلا ست. خدمت کردن به درویشان سببِ بزرگی وعزّت می شود.
نظرکردن به درویشان منافیِّ بزرگی نیست
سلیمان باچنان حشمت نظرها بود بامورش
گنج عُزلت که طلسمات عجایب دارد
فتح آن درنظررحمت درویشان است
گنج عُزلت: گوشه نشینی به گنجی تشبیه شده است.
طلسمات: جمع طلسم، دعاهایی که بر برای محفوظ ماندن چیزی یاگنجی نوشته وبه اصطلاح آن گنج راازدسترسی دیگران غیرقابل نفوذ می کنند.
فتح: گشودن، گشایش.
رحمت: مهربانی، دلسوزی ،احسان ونیکوکاری
گوشی نشینی گنجیست که هرکسی نمی تواند ازعهده ی انجام آن برآید. گویی که این گوشه ی تنهایی طلسم شده باشد درنگاه اوّل بنظرترسناک وتوهّم زا می آید وهرکسی نمی تواند روزها درکنجی نشسته وبه ذکرگفتن بپردازد. این طلسم شگفت انگیز وعجیب را فقط درویشان می توانندباروح لطف ومهربان خویش بشکنند واین گوشه رافتح کنند.
رحمت ازصفات خداوند است که حافظ دراینجا نظردرویش را نظررحمت خوانده است. درویش نیز به پیروی از خدا، خودرا به این صفت آراسته است وازهمین رو دوست داشتنی ومحبوب قلبها می باشد.
سلطان وفکرلشکروسودای گنج وتاج
درویش واَمن خاطر وکُنج قلندری
قصرفردوس که رضوانش به دربانی رفت
مَنظری از چمن ِ نُزهتِ درویشان است
قصر فردوس: کاخ بهشت
رضوان: نام ملائکه‌یی که دربان بهشت است همانگونه مالک نیزدربان جهنّم است.
مَنظر: نظرگاه،منظره وچشم‌انداز
نُزهت: خُرسندی، خوشی، تفرّج وشادی
معنی بیت: ازکاخ های بهشت که آن همه تعریف وتوصیف شنیده می شود وملائکه به نگاهبانی درآن گماشته شده اند، تنها چشم اندازی ازباغ تفریحی وخُرسندی درویشان است. درویشان درکنج خلوتگاهِ خویش، بسیارخُرسندن وبهشتی خیال انگیزتر دارندوبهشتی که رضوان نگاهبانش هست تنهاگوشه ای ازآن خُرسندی ورضایت است.
دراین بازاراگرسودیست بادرویش ِ خُرسند است
خدایا مُنعمم گردان به درویشیّ وخُرسندی
آن چه زَر می‌شود از پرتوِ آن قلب ِسیاه
کیمیاییست که درصحبت درویشان است
"قلبِ سیاه" ایهام دارد: 1- جگرسیاه رنگ آدمی 2- آهن تقلّبی وبی ارزش
کیمیا: اکسیر ومادّه ای که درقدیم به دنبال کشف وبه دست آوردن آن بودند تا به توانند فلزّاتِ بی ارزش رابه طلا تبدیل کنند.
معنی بیت: هم صحبت شدن بادرویشان دل وجان آدمی راصفا می بخشد، درپرتو هم نشینی بادرویشان ِ پاک باطن ِ خوش صحبت،قلبِ سیاه آدمی باطراوت ولطیف ترمی شود آن چنانکه بوسیله ی کیمیا، آهن پاره ی بی ارزش را به طلا تبدیل کنند.
غلام همّت آن رندِ عافیت سوزم
که درگدا صفتی کیمیاگری داند
آن که پیشش بنهد تاج تکبّر خورشید
کبریاییست که در حشمت ِدرویشان است
پیش اَش بنهد: در پیشش برزمین نهد.
تکبّر: غرور و خودخواهی.
کبریا: بزرگی و عظمت و شوکت.
حشمت: شکوه و جلال.
معنی بیت:
خورشیدی که باتکبّر وغرور درپهنه ی آسمان می تابد تنها دریک جا ناگزیزمی شود که تاج تکبّرازسربرداشته وسرتسلیم خم کند آن هم هنگامیست که به بزرگی وعظمتِ درویشان برمی خورد، درمقابل شکوه وجلال ِآنها فروتنی می کند وبه احترامشان کلاه غرورازسربرمی دارد.
دولتِ فقرخدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سببِ حشمت وتمکین منست
دولتی را که نباشد غم ازآسیب زوال
بی تکلّف بشنو دولت درویشان است
دولت: امکانات، ثروت و مِکنت، اقبال و طالع.
بی‌تکلّف: بی‌تعارف ودرکمال سادگی وصداقت.
معنی بیت: همه ی دولتها وامکانات زوال پذیر وناپایدارند. تنها دولتی که زوال ندارد همین دولت درویشیست. این حقیقتی انکارناپذیراست ومن بی هیچ تعصّبی باصداقت تمام این نکته را می گویم. دولت درویشان جاویدان است.
دولت آن است که بی خون دل آیدبه کنار
ورنه باسعی وعمل باغ جنان این همه نیست
خسروان قبله ی حاجات جهانند ولی
سببش بندگیِ حضرتِ درویشان است
خسروان : پادشاهان
قبله ی حاجات: مرکز برآوردن خواسته‌های نیازمندان.
معنی بیت: اگرپادشاهان به جایگاهی می رسند که برآورنده ی حاجاتِ مردم می گردند،دراثراین است که آن پادشاهان درمحضرمعنوی درویشان بندگی کرده اند. سرانجام خدمتگزاری درمحضر درویشان، خسروی وپادشاهیست.
به داغ بندگی مردن دراین در
به جان اوکه ازمُلک جهان به
روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند
مظهرش آینه ی طَلعتِ درویشان است
"روی مقصود" برای هرکسی می تواندمتفاوت باشد. امّا پادشاهان که به همه ی آرزوهای خویش رسیده وهمه چیز رادردسترس دارند چه چیزی را به دعا می طلبند که درآئینه ی صورتِ درویشان مشهوداست؟ پاسخ این سئوال باید این بوده باشد که چون شاهان تقریباً به همه ی آرزوهایشان رسیده اند و بدان سبب که معمولاً خودرا یک پلّه پائین تر ونزدیک به خداوند تصوّرمی کنند، ممکن است تنها آرزویی که درسرداشته باشند،مشاهده ودیدارخداوند باشد.
مظهر: جلوگاه
طلعت: چهره
معنی بیت: پادشاهان که آرزومندِ دیدارخداوند هستند ودردعاهای خود طلب می کنند، به روی درویشان نگاه کنند. جمالِ منوّر آنها تجلّی گاهِ فروغ ِ چهره ی خداوند است.
جلوه گاهِ رخ او دیده ی من تنها نیست
مه وخورشید همین آینه می گردانند
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
کران: جانب، مرز،کناره،سو
از ازل تا به ابد: از آغاز تا پایان، از پیش از آغاز آفرینش تا پایان بی‌پایان.
معنی بیت: ازاین سوی تاآنسو همه جا لشکریان ظلم گسترده شده وبه ستمگری مشغولند.امّا هرگزآنهاپیروزمیدان نیستند چراکه ستمگری پیروزی ندارد وازآغازباطل وشکست خورده است. امّا آنانکه ازاَزل تا ابدپیروزمیدان هستند وهرگزشکست نمی خورند درویشانند که پاکی وراستی پیشه کرده ودرهردوره ای محبوبِ قلبهاهستند.
وفا وعهد نکوباشد اَربیاموزی
وگرنه هرکه توبینی ستمگری داند
ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زَر در کنَفِ همّتِ درویشان است
نخوت: تکبّر و غرور و تظاهر به بزرگی.
کنَف: پناه، حمایت.
همّت: اراده وعزم
معنی بیت: ای که به مال ومنال خویش مغروری وتظاهربه بزرگی می کنی، به خودآی که جان ومال تو مدیون همّت والای درویشان است . اگرآنها مناعتِ طبع پیشه نمی کردند وازدنیادست نمی کشیدند تونمی توانستی صاحب این همه ثروت وقدرت شوی. هرچه که آنها نخواستند وردکردند به تورسید پس تونیز سعی کن دل آنها رابدست آوری.
توانگرا دل ِدرویش خود بدست آور
که مخزن زر وگنج درم نخواهدماند
گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
درروایات چنین آمده که قارون پسرعموی موسی ثروتِ بی حد وحسابی داشته و اوراآزار واذیتِ فراوان نمود. تااینکه درنهایت بادرخواست ودعای موسی به امرخداوند به همراه ثروت خود به زمین فرورفت.
داستانهای زیادی ازاین دونقل شده است. ازآن جمله هست : گویندسرانجام غرور قارون باعث شد که تصمیم خطرناکی بگیرد تصمیمش این بود که به یک زن فاحشه که خوش‌سیما و خوش‌قامت و فریبا بود، گفت: صد‌هزار درهم به تو می‌دهم که فردا هنگامی که موسی برای بنی‌اسرائیل سخنرانی می‌کند، در ملأ‌عام بگویی موسی با من زنا کرده است!
آن زن، این پیشنهاد ناجوانمردانه را پذیرفت. فردای آن روز، بنی‌اسرائیل اجتماع کرده بودند. موسی تورات را به دست گرفته و از روی آن، مردم را موعظه می‌کرد.
قارون با زرق و برق همراه اطرافیان خود در آن اجتماع شرکت کرده بود. ناگهان آن زن برخاست، ولی وقتی سیمای ملکوتی موسی علیه السلام را دید، از تصمیم قبلی خود منصرف شد و با صدای بلند گفت:
ای موسی! بدان که قارون صد‌هزار درهم به من داد تا در ملأ‌عام به بنی‌اسرائیل بگویم تو مرا به سوی خود خوانده‌ای تا با من زنا کنی. تو هرگز مرا به سوی خویش دعوت نکرده‌ای، خداوند ساحت مقدس تو را از چنین آلودگی‌هایی منزه کرده است.
در این هنگام دل پر‌درد و رنج موسی شکست و درباره قارون چنین نفرین کرد: ای زمین! قارون را بگیر و در کام خود فرو بر.
زمین به امر الهی دهان باز کرد و قارون و اموالش را به اعماق خود فرو برد
غیرت: قهر، خشم.
حافظ بادستآویزقراردادن این موضوع، مضمونی درصفای باطن وتاثیردعای درویشان خَلق نموده است.
معنی بیت: شنیده ای که گنج قارون به امرخداوند درزمین فرو رفت وهنوز که هنوزاست درحال فرورفتن است، این واقعه دراثر دعا ودرخواستِ درویشی چون موسی به انجام رسید. آری این گوشه‌ایی از تاثیرتیرآه وخشم وغیرت درویشان است.
تیرآه مازگردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن برجان خود پرهیزکن ازتیرما
حافظ اَر آب حیات اَزلی می‌خواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
آب حیات: آب زندگانی که گویند درظلمات بود وخضرموفق به نوشیدن آن شد. حافظ معتقداست که سرچشمه ی این آب درتاریکخانه ی خلوتگاهِ درویشانست.
معنی بیت: ای حافظ اگرطالبِ آب حیات هستی تاهمانندخضربه عمرجاویددست یابی، سرچشمه ی آن درخلوتگاهِ درویشانست. درجایی دیگراین آب رابایددرمیکده بجویی.
آبی که خضرحیات ازاویافت
درمیکده جو که جام دارد
من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است
آصف عهد: وزیر وقت (تورانشاه وزیرشاه شجاع)
صورت خواجگی: علایم ونشانه بزرگواری ،ظاهر باشکوه وجلال
سیرت درویشان: خُلق وخو ورفتار درویشانه
معنی بیت: من ارادتمندِ وزیروقت تورانشاهم که او ازلحاظ ظاهر وصورت همانندِ بزرگان ودولتمردان وازلحاظ خُلق وخو وخصلت، مانندِ درویشان است.
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش

 

۷ در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
چاکر اگر چه مشتاق رسیدن به تو است چگونه رسد؟
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری
اگر بنده نوازی آن سری(سرورم)در میان نباشد.
از این سر از من به سر دویدن (باشد که) از آن سر از تو به یک اشاره

 

۱
۲۵۶۹
۲۵۷۰
۲۵۷۱
۲۵۷۲
۲۵۷۳
۵۰۵۶
sunny dark_mode