علی در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:
این حافظ ناقلا عبارت پایاب شکیبایی رو از سعدی برداشته ها. جالبه
حمیدرضا در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰:
@7:
متشکر، از سر در گمی نجاتم دادید.
نیما نجاتی در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
درود رضای عزیز. ممنون از توضیحات مفیدت
۷ در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰:
تشنه همان عاشق است و منقطع گردد یعنی از پای درآید و هلاک شود
جان اگر رفت رفت و برنمیگردد ولی آب رفته شاید روزی برگردد(یا برنگردد)
شاید روزی معشوق از در دوستی درآید ولی کجا آید چون من تا آن زمان هلاک شده ام
امین کیخا در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:
بیت 8 در میان واژه ی توسنی فاصله افتاده و تو سنی شده است که ویرایش میخواهد .
امروزه به جانور وحشی دد و به جانور اهلی دام و به جانور اهلی رمنده و نافرمان توسن میگوییم .
حمیدرضا در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰:
«تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه بازآید آب رفته به جوی»
دوستان برداشت من را از این بیت درست میدانید یا خیر؟:
«برگشتن آب رفته به جو باعث میشود که جو در نیمهراه قطع شود و تشنه بماند (ادامه مسیرش بیآب و تشنه بماند) وگرنه امکانپذیر است!»
به این صورت که تشنه صفت جویی بشود که آب رفتهاش برگشته و در نیمهراه منقطع شده و نه تشنه به معنای شخص تشنهای که آب بر او قطع شده.
این که منقطع در این مصرع باید به کسر ط خوانده شود یا فتح ط (هر دو در لغتنامه هست و اولی در فارسی متداول است) سؤال دیگر من است.
متشکر
شایان در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:
من فقط به همین مصراع از استاد خیام ابو علی سینا اکتفا میکنم.
می را چه گنه زان که ابلهی نوشد.... این شعر ابوعلی سینا را بخوانید حتما.شما باید اول بفهمی که هرکسی می میخورد که ابله و نادان نمیشود
و این را نمیتوان تکذیب کرد که خیام و ابوعلی سینا می میخوردند و متاسفانه از دید بعضی ها می جهال شده
غذای رو بود باده رحیقالحق
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعهای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
میاز جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که میمحک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن میصافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق
ابن سینا - Ibn Sina
شایان در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:
برای فهمیدن اشعار خیام ابتدا باید شناختی از خیام داشته باشیم.
این فیلسوف و منجم و ریاضیدان بزرگ در این شعر خیلی فراتر از شعر رفته و اصل پیدایش رو اشاره کرده و عالم بعد از مرگ رو به رندی تو اشعارش میاورد.در شعر شماره 48 هم به وضوح گفته.
نادر.. در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۰:
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد..
همایون در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۰:
غزلی به شیوه سخن گفتن زرتشت با هستی و مزدا که دل هستی است
بدون گرفتن پاسخ ولی هر سئوال در خود پاسخی میآورد که میتواند به صورت پرسشی نو در آید
آنچه از نویی میاید مانند شهاب و اذرخش لحظهای و تابشی است نه آنکه مانند فیلم و جسم ممتد و پیوسته باشد، مانند یک نگاه شیرین، خنده گل، حس تازگی، آغاز یک خنده، یک غمزه، حس چابکی از ماه، حس یک دستی و پهناوری از دریا، درخشندگی الماس، آغاز شیدایی، آغاز رخسیدن، آغاز شکستن توبه، دریدن پرده
از اینرو تنها یک اندیشه نو پرداز میتواند آن چه از هستی میاید را بگیرد و پیام آن را گسترش دهد و با سخن در آمیزد
بهزاد در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست:
درود بر شما تاوتک گرامی
اگر کتاب ترک و تاجیک در انترنیت است لطفا پیوندش را برای بفرستید.
سپاس
بهزاد در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - دریغا کو مسلمانی:
درود بر شما
تازیک در این شعر چه معنی دارد؟ سپاس
لف حقیقت گو در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
بنده یک فرد کاملا مذهبی هستم ولی هرکی یک نظری داره و قرار نیست ما مذهبیون هرچیز را به مذهب و اعتقاد خود تغیرر بدیم یا جلوه بدیم جناب خیام کاملا واضح داده مخالفتش را اعلام میکنه و این کار دران زمانتخیلی جسارت میخواسته.مانند نقاشی که میخواهد با دنیا ستیز کنه و یا به همه بفهمونه دنیا را باید جور دیگر نگاه کرد و خورشید را در بوم نقاشی خود در دل شب میکشد که از دید علمی این خورشید در دل تاریکهاست ولی بدید مردم عام فکر میکنند خورشید فقط روزها هست خیام هم میخواهد مارا با تفکرات خودش و تفکرات مردم عام همه را به چالش بکشد واین نباید بمبنا به منافعمون اشعارش را تفسیر کنیم خرچند خود جناب خیام چون پیش بینی این گونه دعوا هارا میکردند بسیار بسیار صریح وازه و بدون هرگونه پیچیدگی اشعارشون را میسرودند
علیرضا در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۲:
به نظرتون منظور شاعر از بیت 4 چیه؟؟؟
رهام در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:
منظور از شمع کافوری چراغی بود در زمان قدیم که با ماده سفید و نیمهشفاف با بوی نافذ که از چوب درخت کافور به دست می آمد ،میسوخت و روشنایی میداد.
پس کلمه شمع در اینجا به معنی چراغ میباشد نه به معنای امروزی شمع که رایج است .
nabavar در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳:
کمتر چیزی به زیبایی یک درخت دیده ام
گرامی بانو ،
من دیده و شنیده ام :
سخن مهرآمیز
همایون در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶:
ازغزلهای پیش از شمس، گفتم گفتا و اطمینان از پرسش و پاسخی با معشوق و استناد به آن و در میان نهادن با شنونده، آن چه که خود به آن نرسیده بلکه از دیگران آموخته و دیگر عرفا نیز نظیر این را میگویند، و در پایان که نکتهای تازه میخواهد بگوید غزل را پایان میدهد زیرا هنوز نو شدن را نیاموخته است و به کرامت واقعی پی نبرده است که در ذات هر چیزی در هستی هست و در انسان هر روز میتواند نو شود
همایون در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۶:
از غزلهای پیش از ملاقات شمس که به شرح چله نشینی خود میپردازد
و حالات و بینش جلال دین را نشان میدهد
Behrouz در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۴:
اللَّـهُ یَدْعُو
وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّیٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ۗ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّیٰ یُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ ۗ أُولَـٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ ۖ وَاللَّـهُ یَدْعُو إِلَی الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
زنان مشرکه را تا ایمان نیاوردهاند به زنی مگیرید و کنیز مؤمنه بهتر از آزادزن مشرکه است، هر چند شما را از او خوش آید. و به مردان مشرک تا ایمان نیاوردهاند زن مؤمنه مدهید. و بنده مؤمن بهتر از مشرک است، هر چند شما را از او خوش آید. اینان به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آیات خود را آشکار بیان میکند، باشد که بیندیشند.
حمید در ۶ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲:
بیت 28 مصراع دوم :
"توای درشبستان سربانوان "درست است .
"توی " نادرست است . "توای " درست است .