ارسلان در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۶:
سلام بر حسین شهید و اهل بیت مطهر و یاران فداکارش
عبدالله در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
سلام بر ابراهیم، پرسش گر محترم
و درود بر نور شما و بینش صحیح
فارق از انحرافات تفسیری قرآن، آنچه قرآن به شما پاسخ میدهد به شرح ذیل است:
حافظ ملک نبود، فردوس نبود، آدم سببی بر نزولش بر زمین نبود.
ابلیس ملک بود، فردوس بود، و آدم سبب نزولش بر زمین گشت، صفحه 6 قرآن
آنچه که اشاره دارد بر آنکه فاش میگویم دلیل بر فاش کردن حضورش در ذهن حافظ است.
صدای ذهن = صدای ابلیس = طبق ادبیات قرآن قرین انسان
پیشنهاد آخر: از شعرا پیروی نکنید، قرآن تفسیر ندارد بلکه ترجنه صحیح بخوانید سپس بیانش بر عهده الله است.
در پناه الله باشید
داود در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:
اکثرا دوازده سال فارسی خوندیم و تو دانشگاه هم دو ترم ادبیات اما هیچ کس نپرسید چرا قافیه این شعر اشتباه است کش با خوش ، هم قافیه نیست
شهاب-سهرورد در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵۰:
آنجا که مِی کشانند چون ابر تر زبانیم
آنجا که زاهدانند لب خشک چون سرابیم
.. در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:
ز عریانی نشانیهاست بر درز لباس او..
Seyed Tabibi در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۷:
در مصرع دوم بیت 11 کلمه اول باید "زین" به معنی از این بای باشد.
شیما در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:
جناب شایق باور کردنی نیست که بیت به این واضحی را اینگونه تفسیر میکنید!! چرا سن بالا فقط باید با عشق آسمانی سنخیت داشته باشد؟ و در این صورت چرا سعدی در این مورد خود را ملامت میکند؟!!
درویش خرسند در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
باتشکر از دوستان که با دقّت وچکّش کاری شان برغنای برنامه می اقزایند.
قول فصل همان حاشیه آخرین بود که کاربرد "بیرون شو" متعارف بوده وهست.
درمصرع دوبم این بیت ، این بنده ناچیر برآنم که: "نمییابند بیرون شو به ساحل ها گران باران "مناسب تر می نماید ،گرچه مشکل قافیه پیدا می کند.
میثم عبدمناف در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۷ - عنف کردن معاویه با ابلیس:
"تا چه دارد این حسود اندر کدو" به چه معنا است؟
سعید در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۴ - ساقینامهٔ ۹:
چندتا بیت یادتون رفته بنویسید: مغنی ملولم دوتایی بزن / به یکتایی او که تایی بزن/ بزن چنگ در پرده ی ارغنون / رهایم کن از چنگ دنیای دون
اردلان در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:
در اینکه این غزل بسیار زیباست شکی نیست اما این غزل حافظ نیست .
استادان: خلخالی و قزوینی و غنی این غزل را از حافظ نمیدانند و الحق هم که چنین است .
محمد رضا زینلی در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۴:
سلام
بنظر میرسد اولین واژه ی این رباعی "بازیچه" باشد .
ممنون
هیچ در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
باز هم تعصب؟.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹:
سلام و عرض ادب
در مصرع دوم بیت مانده به آخر
چون برون آید از جای ببینش همه ارد
کلمه ارد را هرچه جستجو کردم معنی برای آن نیافتم. معنیی که به اینجا بیاید
قطعا با توجه به وزن این شعر باید آن را اُرْد بخوانیم ولی مفهومی ندارد
اُرْد یک کلمه انگلیسی است و قطعا در زمان مولانا رایج نبوده و حتی اگر رایج هم بوده معنی آن ربطی به این بیت ندارد.
دوستی فرموده بودند باید دُرد باشد. معنی دُرد هم به این بیت نمی خورد:
دُرد: شرابی که ناخالصی و ته نشینی دارد، شراب ته خم که نصیب افراد بی بضاعت می شد. (در برابر شراب صافی)
شاید هم نکته ای است که بنده بی اطلاعم و دوستان لطف می فرمایند و روشنگری می نمایند.
و نکته آخر: در بخش اجراهای هر غزل نوشته شده که کدام عزیزان این غزل را اجرا نموده اند. نیازی نیست دوباره نوشته شود.
ایام عزت مستدام
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:
ــــــ
عشق را
یا مالْ باید
یا صبوری
یا «سفر».
ـ سفر انگار دراین عبارتِ سعدی، بیرون کشیدنِ آهسته آهسته یِ خود است از گودالی که به تعبیری، رویِ آن را با گُلِ سرخ پوشانده بودند و تو بی هوا درآن افتادی، و یا درمانِ آهسته آهسته یِ جایِ نیشِ کژدُمی که تو دستِ خود را به عمد سویِ آن کژ کردی.
ــــــــــــــ
ـ در یک غذاخوریِ بینِ راهی نشسته ام. ابرها دارند نم پس می دهند. دارم به خشکیِ درخشنده ی زیر اتوبوس نگاه می کنم...
#سعدی
#احمد_آذرکمان، چهاردهم مهر 1399
ناشناس در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹:
کوس یعنی چه؟
احسان در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
رهایی جان عزیز من هم مثل شما هستم و آگاهی چندانی ندارم اما چون کسی به شما پاسخ نداده من سعی میکنم توضیح دهم. برای معنی دو بیت آخر که عرض کردید باید سه بیت آخر را معنی کرد. به عشق می گوید که تو دستار ما که منظور میتواند دل باشد را از ما ربودی و همان طور که میدانید عیاران چابک و سریع بودند پس عشق به اشارتی دل را ربوده و حال به عشق میگوید که خود را به آن راه نزن! کار تو بوده! و عشق در بیت بعد پاسخ میدهد که نه کار من نبود و کار خودت بود زیرا ما همچون کوه صدای تورا به خود برگرداندیم. در این بیت به صفت انعکاس دهنده بودن کوه اشاره شده و در بیت آخر کوه نمایانگر بی اختیار بودن است. مولانا می گوید که بی اختیار ما هستیم و مختار مطلق تو هستی ای عشق یا ای خداوند. اگر در دوبیت اخر دقیق شویم مشکل جبر و اختیار حل میشود. در قرآن آمده خدا هر آنکه را بخواهد هدایت میکند و هر آنکه را بخواهد گمراه میسازد و عده ای می اندیشند که اعمال و تصمیمات انها بی نتیجه است. در حالی که چنین نیست. خداوند از اختیار خود که مختار مطلق است استفاده کرده و به ما اختیار داده و ما هرچه اختیار کنیم ، گویی او اختیار کرده است ( چه خوب و چه بد ) . پس از یک دید ما مختار هستیم و هر چه عمل کنیم و اندیشه کنیم ، همان نصیب ما میشود (انعکاس صدا در کوه). و از یک دید خدایی و بسیار بالا که فعلا آن را نداریم، همه چیز در کف دلبر همچون موم است، حتی سنگ خارا! به نظر من دوبیت آخر که شما آن را خواستید درباره جبر و اختیار بود و اگر با حضور دل آن را بخوانید ، هر آنچه من نوشتم بی خاصیت می شود و کلام را صاحب کلام خود زیبا تر گفته
حسین در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:
بسیار عالی
احمد نیکو در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:
متن رباعی بدین وزن صحیح است:
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
Tak در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:
در دیوانی که من دارم بیت آخر به این صورت هست .
مصرع دوم : کان چشم مست شنگ او بسیاری مکاری کند .
باتوجه به مصرع اول به نظر میاد درست باشه .