آنی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۸:
لغت نرم در این قسمت از شعر درست بنظر نماید. لغت رام مناسب تر است چرا که در مورد توسن هم حرف میزند:
چون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز او
رام (نرم) گردی چون زمین گر از فلک توسنتری
سجاد در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سعدی چو جورش میبری دیگر نزدیکش مرو.
اینجا سعدی مورد سرزنش قرار گرفته که دست از عشق بردارد که رنج نبیند
ای بی بصر من میروم؟ او میکشد قلاب را ...
ماهی که به قلاب گیر میکند دیگر اختیاری ندارد
و این ماهیگیر است که قلاب را بالا میکشد
و عشق همچون ماهیگیری ماهی را از آب با بالا میکشد و عاشق از خود اختیاری ندارد
و دیگران بی بصیرتانند که متوجه نمیشوند ...
دکتر صحافیان در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
بلبل عاشق، برگ زیبایی از گل در دهان گرفته بود و در حال برخورداری از دیدار ،ناله های خوشی داشت.
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
دلیل ناله هایش در حال وصال را جلوه گری معشوق بیان می کند( ایهام در جلوه: 1-ناله ها به خاطر جلوه گری برای غیر است2-سوز و گداز عشق را بیشتر کرده است3- خواهان اتصال با کل یا ذات خداوند است)
3- اگر معشوق توجهی به ما نمی کند، گلایه ای نیست.او پادشاه کامرواییهای خویش است و از همنشینی با گدایان( نسخه خانلری: به جای گدایی- ی نکره -)دوری میکند
4-ابراز نیاز در برابر آن زیبایی بی کران اثر بخش نبست خوشا به حال آنکه سرنوشت دریافت زیبایی را برایش رقم زده است( موهبتی بودن دریافتها)
5-پس بیا تا بر این قلم زیباآفرین جان دهیم که این همه زیبایی از گردش پرگار آفرینشگر اوست.
6-اگر در وادی عشق قدم گذاشتی، از بدنامی نیندیش( ترک خویشتن کن) شیخ صنعان خرقه عارفانه اش را در گرو یک جام شراب( بیخودی) گذاشت.
(در شوق شیخ صنعان) وقت آن آزاد مرد رها از خویش، خوش که در هزار توی سلوکش تسبیح فرشتگان را در کمربند کافران داشت.( وصول به باطن هستی)
7- چشمان حافظ نیز همانند "بلبل" در زیر قصر معشوق، چون نهرهای بهشتی از اشک جاری بود( ایهام: انعکاس نهرهای قصر در چشمان)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
حفیظ احمدی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰:
خیلی ممنون جناب ناباور عزیز از کمک تان، واژه "صلح" مشخصا چی معنی را میرساند؟
بازهم تشکر
ج اروجی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:
بیت: "ز شیر شتر خوردن و سوسمار" در شاهنامه بایسنقری وجود دارد و ابدا جعلی نیست.
هرچند در روزگار مدرن امروز بحث در مورد نژاد کار بسیار ناپسند و سفیهانهای است.
اما گروهی از ماله کشان اسلامی که کاری جز دروغ پراکنی ندارند سعی دارند اینگونه القا کنند که این بیت بعدها اضافه شده است.
احمد در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
خواهشمندم اگر مفهوم کلمه ها رو نمیدونین پاسخ اشتباه ننویسیم همچون کلمه پیر مغان که نوشتند مرشد اما مغان بزرگان راه زردشت بودند که مرتبه بالای عرفان و معنوی و نیز علوم زمان همچون حکیمان(حکیم به کسی میگفتند که تمامی علوم زمان خود را در والاترین مرتبه بهره جسته بودند)را دارا بودند با سپاس بی کران
nabavar در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰:
گرامی حفیظ
صائب به خاک پای وی از سرمه صلح کن
در دودمان چشم تو این توتیا بس است
می گوید : خاک پای او را چون سرمه ی چشم بر دیده ی خود غنیمت شمار که برای درمان چشم تو کافی ست
منظورش این است که او را گرامی بدار و قدر دانَش باش
راحله در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
بانو پریسا هم این شعر مولانا را در آهنگی به زیبایی خوانده است.
جواد در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
من نمیدونم چرا سنتی ها از چاوشی بخاطر استفاده از اشعار سنتی ناراحتن
اگر حتی یه خواننده لوس آنجلسی هم از اشعار فاخر ایرانی بخونه باید افتخار کنیم نه اینکه ایراد بگیریم
حفیظ احمدی در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۰:
با سلام و خسته نباشید!
من معنی این بخش را "صائب به خاک پای وی از سرمه صلح کن" را متوجه نشدم. لطفا کمکم کنید.
ممنون و با احترام
حفیظ از افغانستان
msn در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۲ - حکایت:
"به شب سنگ بالایی ای خانه سوز" منظور این بوده که شب مثل سنگ رویی آسیاب هستی و بی دغدغه از همسرت لذت میبری و مایه آرامش تو هست در عوض روز سنگ زیرین باش و سختیها رو بخاطر خوبیهایی که ازش دیدی تحمل کن
احمد نیکو در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۱:
ای بیخبران شکل مُجَسَّم هیچ است
وین طارَمِ نُهْسپهرِ اَرْقَم هیچ است
خوش باش کزین نشیمنِ کَوْن و فَساد
وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است
احمد نیکو در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:
متن رباعی بدین وزن صحیح می باشد:
چون چرخ بکام یک خردمند نگشت
تو خواه فلک هفت شمر خواهی هشت
چون باید مرد و آرزوها همه هشت
چه مور خورد به گور و چه گرگ بدشت
راضیه در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۱:
ای نُه دله ی ده دله هر ده یله کن
صراف وجود باش و خود را چله کن
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
گر کام تو برنیامد آنگه گله کن
امین در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۷:
در تصحیح ژول مل (و ریاحی) بیت اول اینگونه است: چو خورشید رخشان برآورد سر/سیه زاغ پران فروبرد پر.
آرش در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
با درود
در مصرع اول بیت اول «هرکه جهانش»صحیح است.
با توجه به مصرع دوم که در آن «دگرانش» آمده و همچنین با توجه به ابتدای بیت که با «هر که»شروع میشود
این معنی را میتوان از مصرع اول برداشت کرد: هرکسی خواهان تو(معشوق) است از دیگرانی که در جهان سودای همان معشوق را در سر دارند(به عنوان رغیب) هیچ غمی ندارد
پریسا در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
دوستان عزبزی که فرمودند بیت اول به جای "بخواند "باید گفت "نخواند"
دقت کنین لحن خوانش د ادبیات خیلی مهمه و اگر شما مصرع دوم بیت اول رو با لحن سوالی بخونبن ، متوجه میشید که همون "بخواند" جناب مولوی عزیز درسته.
و مفهومش میشه: اگر امروز تو را براند، امکان نداره که فردا تو را بخواند؟؟
تو ادبیات به این سوالات که جوابش قطعا مثبت میشه میگن" استفهام انکاری" که شاعر برای قطعیت سخنش استفاده میکنه!
با لحن صحیح بخونید درسته:"گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟؟!"
علیرضا حقنظری در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۲:
پر واضح است که صفت "ناقصعقل" به پسران بر میگردد نه به وزیر. کما اینکه وزیر اگر ناقصعقل بود که وزیر نمی شد.
پریسا در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
دوستان عزیزی که فرمودند بیت اول جای "بخواند" باید گفت"نخواند"
دقت کنین لحن خوانش در ادبیات خیلی مهمه و اگر شما مصرع دوم بیت اول رو با لحن سوالی بخونین، متوجه میشید که همون" بخواند "جناب مولوی عزیز درسته.
و مفهومش میشه : اگر امروز تو را براند امکان نداره که فردا تو رو بخونه؟
تو ادبیات به این سوالات که جوابش قطعا مثبت میشه میگن"استفهام انکاری"که شاعر برای قطعیت سخنش استفاده میکنه!
با لحن صحیح بخونید درسته: "گرت امروز براند، نه که فردات بخواند؟؟!"
آتوسا در ۴ سال قبل، شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۴ - قصهٔ بط بچگان کی مرغ خانگی پروردشان:
فضول یعنی فضولی